پر انرژی و بیادعاست. متولد 66 است، اما چهرهاش کمتر از این را نشان میدهد. حدود 7سال است دانشآموخته شده، اما هنوز همان انرژی و تکاپوی دانشجویی را دارد. همین انگیزهها و انرژی سرشارش از او یک انسان متفاوت ساخته است که کارهای بسیاری را داوطلبانه و بدون دریافت هزینه انجام میدهد.
مهران نجفی اکنون در رشتههای متعددی اعم از عکاسی و نویسندگی فعالیت دارد. از اعضای فعال شورای اجتماعی محله است و جزو مؤسسان و بنیانگذاران گروه مردم نهاد مشهدگردی ارگ است. او همچنین به اتفاق چند نفر از دوستانش گروهی دارند که کتاب داستانهای مخصوص هرکودک را با نام و نقاشی خودش چاپ میکنند.
نجفی نویسنده این داستانها است. او طرحهای داوطلبانه فرهنگی و اجتماعی متعددی را اجرا کرده که از جمله میتوان به طرح معاون فرهنگی مشاغل اشاره کرد که در آن از طریق کسبه با مردم محل ارتباط میگیرد و برنامهها و مسابقات فرهنگی را برایشان اجرا میکند. در ادامه بیشتر با این جوان تأثیرگذار منطقه 11 آشنا میشوید. نجفی از چهار سالگیاش ساکن محله دانشآموز است و تمام کوچههای خاکی و کم جمعیت آن را به خاطر دارد.از آن پسر بچههای شر بود که خیلی دل به درس نمیداد، اما بسیار به مطالعه کتاب و تماشای فیلم علاقه داشت.
او خاطرات شیرینی دارد از روزهایی که وقتی خودش کتابی برای خواندن نداشت یواشکی به اتاق برادرش میرفت و کتابهای او را میخواند و بعضیهایشان آنقدر برایش سنگین بودهاند که در آخر میدید چیزی از محتوای کتاب را نفهمیده، اما عشق به کتاب باز هم او را وسوسه میکرد که وقتی خودش کتابی برای کتاب خواندن ندارد سراغ کتابخانه برادرش برود. او با برادرش که آن زمان کارگردان تئاتر بود به تئاترهای مختلفی در تهران میرفت و در جشنوارهها حاضر میشد. به گفته خودش، همین رفت و آمدها در ایجاد علایق فرهنگی او تأثیر بسیاری گذاشته است.
از مقطع راهنمایی متوجه طبع نویسندگیاش میشود. انشا زنگ مورد علاقه او بود و همیشه انشاهایش داستانهایی بودهاند که مورد توجه دیگر دانشآموزان و معلمان قرار میگرفته است. خواهرش هم که معلم ادبیات بود، کمک بسیاری در نویسندگی به او میکرد. از همین زمان به تاریخ و شیمی نیز علاقه داشت تا اینکه در دبیرستان رشته تجربی را انتخاب میکند و بیشتر به سمت شیمی کشیده میشود. مقطع لیسانس را در رشته شیمی طی میکند.
این زمان دیگر آن شیطنتهای کودکی را نداشت و به قول خودش پسری درونگرا و درسخوان میشود طوری که شاگرد اول کلاس بود. با اتمام دوران کارشناسی، عازم سربازی میشود، اما پس از چندی جواب قبولی او در مقطع فوق لیسانس میآید. بنابراین باز راهی دانشگاه میشود و کارشناسی ارشد را هم با معدل الف در رشته شیمی میگذراند. او دو مقاله آی اس آی هم نوشته است و به دلیل موفقیتهای تحصیلیاش جزو افراد منتخبی بوده که میتوانسته بدون دادن آزمون کتبی کنکور وارد مقطع دکترا شود، اما او تصمیم به ادامه دادن این رشته نداشت، بنابراین در مصاحبه آزمون دکترا هم شرکت نمیکند.
ناگفته نماند که زبان انگلیسیاش هم خوب است و این ویژگی در نوشتن مقالات و کتابهایی که میخواند تأثیر داشته است. به گفته خودش تا دبیرستان، در درس زبان بسیار ضعیف بود، اما مقطع پیش دانشگاهی، معلم زبانشان دیدگاه او نسبت به این درس را عوض میکند و باعث ایجاد علاقه بسیاری در او نسبت به این درس میشود. از آن زمان تحتتأثیر معلمش به سمت دیدن فیلمهای انگلیسی روی میآورد. چون در آن موقع بیشتر چنین فیلمهایی زیرنویس فارسی نداشتهاند، بارها فیلم را عقب میزد تا بتواند محتوایش را بفهمد همین موضوع باعث تقویت زبان انگلیسیاش میشود. طی سالهای بعد شروع به خواندن کتابهای انگلیسی میکند و اکنون در درک و ترجمه کتابهای انگلیسی به چنان تبحری رسیده که دیگر سراغ کتاب ترجمه شده نمیرود و خودش کتابهای زبان اصلی را مطالعه میکند.
نجفی با اتمام تحصیلات فوق لیسانسش، برای سربازی عازم روستاهای اطراف شیروان میشود. او در سالهای دانشگاه، از تاریخ و نویسندگی فاصله گرفته و بر شیمی متمرکز بوده است، اما سربازی فرصتی فراهم میکند تا دوباره علایق دوران دبیرستانش خودشان را نشان دهند. او در این دوران به واسطه حضور در نیروی انتظامی ارتباطات مردمی زیادی با مردم و خلافکاران پیدا میکند. همچنین خدمت در روستاها، او را به شناخت تاریخ، آداب و رسوم و فرهنگهای مردمی متمایل میسازد.
او در این دوران با فرهنگ کرمانچی آشنا میشود و پس از اینکه به طور اتفاقی در عروسیها و عزاداریهای آنها حضور پیدا میکند، میبیند تاریخ فراتر از رویدادها و آثار باستانی است و آداب و رسوم مردم جذابیتها و ناگفتههای بسیاری دارد که او به آن هم علاقه دارد، بنابراین از سال 94 پس از اتمام سربازیاش، برای اشتغال، سمت علایق دوران نوجوانی یعنی نویسندگی و تاریخ میرود.کارش را با تولید محتوا برای رسانهها آغاز میکند. مقاله با موضوعهای مختلف مینویسد و در اختیار آنها قرار میدهد.
عضویت داوطلبانه در گروه مردم نهاد دوام ثامن هم از دیگر اقدامات او است. علاقه به حضور در گروههای مردمنهاد ریشه در دوران دبیرستان و دانشگاهش دارد. او در دبیرستان برای دانشآموزانی که درسهایشان ضعیف بوده کلاسهای خصوصی رایگان میگذاشت و از این کار لذت میبرد.
در دانشگاه، با هلال احمر و فعالیتهای داوطلبانه آنها آشنا میشود، اما چون میبیند ساختاری سازمانی دارد و جنبههای مردمی آن کمرنگتر است، همانجا عزمش را جزم میکند و با خود میگوید در آینده به عضویت یک گروه داوطلبانه مردمی درمیآیم. پس از سربازی که برگه تبلیغاتی و جذب نیروی دوام ثامن را میبیند، بررسی میکند که آیا در اینجا میتواند نیازهای انسان دوستانه خود را تأمین کند. وقتی میبیند شکل و نوع فعالیت دوام ثامن، به خواستههای ذهنی او نزدیک است، ثبتنام میکند و نه تنها دورههای مقدماتی بلکه دورههای بالاتر و حرفهایتر را هم میگذراند. او با عضویت در این گروه، آموزشهای ایمنی را فرا میگیرد تا در زمان وقوع حادثه بتواند به خودش و اطرافیانش کمک کند. نجفی در این باره اظهار میکند: هنگامی که حوادثی همچون سیل و زلزله روی میدهد، به خاطر بسته بودن راهها و قطع شدن راههای ارتباطی از جمله خطوط تلفن، اینترنت و برق، نیروهای امدادی و هلال احمر به طور تقریبی 72 ساعت پس از وقوع حادثه در محل حاضر میشوند در این مدت اگر خود مردم آموزشهای امدادی را فرا گرفته باشند میتوانند به اطرافیانشان کمک کنند، ولی اگر فرد آگاه و آموزش دیدهای نباشد چه بسا اتفاقات ناگوار و غیرقابل جبرانی برای افراد پیش بیاید.
به گفته خودش، در این گروه یکی از اصلیترین اقدامات، آموزش دادن مطالب فرا گرفته به دیگران است چراکه هرچه تعداد افرادی که کمکهای اولیه امداد و نجات و پیشگیرانه را فرا گرفتهاند بیشتر باشد، میزان خسارات و تبعات منفی حوادث غیرمترقبه کمتر میشود. در این راستا او تأکید زیادی بر آموزش بهویژه برای اطرافیانش دارد طوری که همه نزدیکان او با گروه دوام ثامن آشنا هستند و میدانند که اگر در منازلشان حتی یکی از اصول ایمنی از جمله کپسول اطفای حریق، جعبه کمکهای اولیه یا ایمنیهای مربوط به لوله بخاری و گازکشی و ... را نداشته باشند، نجفی آن را تذکر میدهد و تا زمان اعمال اصول ایمنی، پیگیر آن میماند.
او احساس مفید بودن از این اقداماتش دارد چراکه چندین بار نتایج عینی آن را دیده است. به عنوان مثال چند وقت پیش آقایی که روش کمک کردن به فرد دارای فشار خون را فراگرفته بود از او تشکر میکند و میگوید: یکی از نزدیکانشان فشار خونش بالا رفته بود و او تا زمان رسیدن اورژانس، سر انگشتان آن فرد را سوزن زد تا کمی خون از انگشتانش بیرون بیاید. همین کار باعث شد که وقتی کارکنان اورژانس رسیدند بگویند اگر این کار را نمیکردی تا الان این فرد سکته کرده بود.
چند سال پیش هم که در مشهد زلزلههای پیاپی میآمد او میبیند که با وجود شدید بودن زلزله، خانوادهاش تمام نکات پناهگیری را رعایت کردند. اینها باعث شده که او در کارش جدیتر و با انگیزهتر باشد و به عشق کمک به همنوعانش زمان بیشتری برای این امور صرف کند. نجفی اکنون نه تنها دورههای پیشرفته هلال احمر را رفته و مدرک آن را گرفته است، بلکه دورههای مقدماتی، پیشرفته و مربیگری دوام ثامن را هم رفته و کارهایی تخصصی همچون تونل زنی در شرایط بحرانی را فراگرفته است.
این فعال فرهنگی، به واسطه حضور در گروه مردم نهاد دوام ثامن، با شهرداری هم آشنا میشود چراکه او را به عنوان نماینده دوام ثامن در شورای اجتماعی محلات معرفی میکنند. از وقتی اعضای شورای محلات با برگزاری انتخابات، انتخاب میشوند و در شهرداری به طرحها و مصوبات آنها اهمیت داده میشود، فعالیت او هم در این شورا جدیتر شده است. یکی از طرحهایی که این اواخر او اجرا کرده، طرح پیشنهادی محمدرضا رنجبر، کارشناس اجتماعی شهرداری منطقه 11، درباره ایجاد معاون فرهنگی اصناف است.از آنجاییکه کسبه بیشترین ارتباط را با مردم محله دارند، در این طرح، با مسئولان فروشگاههای پر رفتوآمد ارتباطگیری شده تا از طریق آنها کانالی تلگرامی برای فروشگاهشان زده شود.
نجفی کار تأمین محتوای فرهنگی این کانالها را بر عهده دارد و در این راستا با معرفی کتاب و فیلم یا بیان موضوعهایی همچون معضلات اجتماعی، فرهنگی، اعتیاد، بیکاری، حقوق شهروندی و شهرنشینی و... هدف ارتقای فرهنگ و آموزش چگونگی پیشگیری و مقابله با معضلات اجتماعی را دنبال میکند. برای جذب بیشتر مردم و ترغیب آنها به حضور در این کانالها و مطالعه پیامهایش، مسابقههایی همراه اهدای جوایز از سوی شهرداری برگزار میشود، اما از آنجاییکه طرح تاکنون به خوبی و با مشارکت مردم پیش رفته کسبه هم برای معرفی فروشگاه خود، هدایایی را در مسابقات اهدا میکنند.
تجربه نگاری کسبه، دیگر اقدامی بود که نجفی انجام داده است. او در این راستا با فروشندگان با تجربه کسبه مختلف گفتوگو کرده و از هر صنف اطلاعات مربوط به آن شغل را گرفته و به مردم انتقال میدهد. به عنوان مثال از برنج فروش درباره چگونگی نگهداری برنج، از عطاری درباره خواص داروهای گیاهی مختلف، از معلم درباره نکات آموزشی و روانشناسانه تعلیم و تربیت، از آرایشگر درباره نکات مربوط به بهداشت پوست و مو و ... گفتوگو کرده و این تجربیات کسبه را در اختیار شهروندان میگذارد. او در این ایام که بیماری کرونا زندگی مردم را تحتتأثیر قرار داده است، اطلاعات بسیاری درباره معرفی کرونا، راههای درمان، علایم، تفاوتهای آن با آنفلوانزا و ... را از طریق کارشناسان مراکز بهداشت منطقه دریافت کرده و در اختیار شهروندان گذاشته است.
معرفی افراد شاخص و اماکن محله از جمله کتابخانهها، خیریهها و ... از دیگر اقداماتی است که نجفی انجام داده است. این عضو شورای اجتماعی محله میگوید: مردم استقبالی بیشتر از آنچه فکرش را میکرد داشتهاند و مشارکت فعالی در کانالهایی که این مطالب بیان میشود دارند. به عقیده او اینکه مردم با حقوق شهروندی، مباحث فرهنگی و اجتماعی آشنا شوند و به جای بی تفاوتی، نسبت به آنها احساس مسئولیت کنند گام مثبتی در راستای بهبود اوضاع فرهنگی و اجتماعی است.
او همچنین در برگزاری وبینارهای آموزشی مختلفی مشارکت داشت تا در این ایام که به دلیل بیماری کرونا، امکان برگزاری برنامههای حضوری کمتر است، کارهای فرهنگی پابرجا باشد.
این فعال فرهنگی معتقد است اقداماتی که انجام داده در آینده نتایج خوبی خواهد داشت چراکه شاهد افزایش مشارکت و اقبالهای مردمی است.
او همچنین در راهاندازی سرای محله مشارکت داشته است. این مرکز، در واقع مکانی برای حمایت از مشاغل خانگی است که با همکاری شورای اجتماعی محله تشکیل شده است. در سرای محله، هفتهای یک بار بازارچهای برگزار میشود که در آن، محصولات خانگی همچون زیورآلات، غذاهای خانگی، تابلوهای دست ساز و به طور کلی صنایع دستی عرضه میشود تا به نوعی اشتغالزایی و کارآفرینی برای تولیدکنندگان این محصولات باشد، البته اکنون که به دلیل شیوع کرونا بازارچه به صورت حضوری دایر نیست، امکان خرید و فروش اینترنتی را فراهم کردهاند. در کنار این محصولات خانگی، کالاهای اساسی مورد نیاز مردم هم از طریق شهرداری و شورای اجتماعی محله در بازارچه به فروش میرسد و سود آن صرف کمک به نیازمندان میشود.
نجفی در کنار این فعالیتهایش، عکاسی را هم انجام داده است هرچند که به گفته خودش هنوز در حد آماتور است و برای حرفهای شدن باید آموزشهای بیشتری ببیند و تجربیات بیشتری به دست آورد. در عین حال او چون علاقه زیادی به تاریخ و معماری و شناخت آداب رسوم و فرهنگهای مختلف دارد، در طبیعت گردیهایش همیشه دوربین همراهش دارد تا بتواند چنین تصاویری را ثبت کند. تاکنون چند عکس او هم برگزیده شده و در چند نمایشگاه به نمایش گذاشته شده است.
او در راستای همین علایقش، جزو مؤسسان گروه مردم نهاد مشهد گردی ارگ است. نجفی به اتفاق چند نفر از مشهد دوستان، این گروه را بنیان گذاشتهاند و هدف آنها شناساندن فرهنگ خراسان و زیباییهای تاریخی آن است.
او درباره چگونگی فعالیت این گروه میگوید: تا قبل از شیوع کرونا هر دو هفته یک بار تورهای گردشگری یک روزهای را میگذاشتیم و در آن شهروندان را به محلههای قدیمی مشهد و مکانهایی همچون باغ نادری، آرامگاه فردوسی، کلیسای ارامنه و ... میبردیم تا از سوی یک استاد تاریخ درباره قدمت تاریخی و فرهنگی آن مکان برایشان توضیحاتی داده شود.
به گفته او در مشهد مکانهای تاریخی و آداب و رسوم زیبایی داریم که کمتر کسی از آن اطلاع دارد و او قصد دارد از طریق گروه مشهدگردی ارگ ،شهروندان را با این مسائل آشنا کند. نجفی درباره انگیزههایش از معرفی مشهد به دوران دانشجویی و زندگی خوابگاهی اشاره میکند و میافزاید: در خوابگاه هر کس مشهدی بود خجالت میکشید اصالتش را بگوید. خیلی از مشهدیها هم از لهجه خودشان خجالت میکشند و آن را کنار گذاشتهاند. این روال بسیار ناراحتکننده است و حکایت از هویت باختگی مردم این شهر دارد.به عقیده او مردم هر شهری ممکن است به یک یا چند ویژگی منفی معروف شده باشند، اما کنارش ویژگیهای خوب بسیاری دارند که از آنها غفلت شده است. درباره مشهدیها هم اینگونه است و درحالیکه استان خراسان یکی از مناطق تأثیرگذار تاریخ ایران بوده، اکنون کسی به این موضوع واقف نیست و یک یا چند ویژگی منفی برای مشهدیها بیان شده و باعث شده است مردم این شهر از بیان اصالتشان خجالت بکشند.
این فعال فرهنگی تصریح میکند: در مشهد، مضجع حضرت رضا(ع) یک مکان بینظیر تاریخی، فرهنگی و مذهبی است که دنیایی هنر و معرفت در آن نهفته است. در کنارش خانههای تاریخی، آداب و رسوم خاصی داریم که خیلیها از آنها بیاطلاع هستند.
او با تأکید بر اینکه مشهدیها ویژگیهای خوب تاریخی بسیاری دارند، اظهار میکند: بعد فرهنگی و تاریخی این شهر خیلی قوی است، اما از آن غفلت شده است و ما سعی داریم از طریق گروه مشهدگردی ارگ این جنبههای مثبت پنهان را برای مردم آشکار کنیم تا آنها را با هویتشان پیوندی دوستانه دهیم.
نجفی در راستای علاقهای که به نویسندگی هم داشته علاوه بر تولید محتوا برای منابع خبری، سراغ نویسندگی کتاب کودک رفته است و با چند نفر از دوستانش، در قالب یک استارتآپ گروهی تشکیل دادهاند که در آن کتاب اختصاصی هر کودک را مینویسند. کارشان به این شکل است که حدود 40 روال داستانی نوشته شده و والدین کودک از بین آنها انتخاب میکنند که داستان کودکشان که با نام خود کودک و پدر و مادرش است، در چه جنبهها و فراز و فرودهایی باشد و چه اتفاقاتی در حین داستان برایش پیش بیاید. در نهایت این کتاب همراه با چهره کودک، چاپ میشود.نجفی نویسنده داستانهای این کتاب است و با وجود اینکه شیوع کرونا خیلی به کارشان ضربه زده و آنها را دچار رکود کرده، به آینده آن امیدوار است چراکه در مشهد تنها گروهی که کار داستان نویسی اختصاصی کودک با نام خودش را انجام میدهند، آنها هستند.
به جز نویسندگی و تولید محتوا، دیگر فعالیتهای نجفی داوطلبانه است و بابت انجام دادن آنها هیچ حقوقی دریافت نمیکند. او در عرصههای فرهنگی نه نگاهی مادی بلکه دغدغههای انسان دوستانه بسیاری دارد و در این باره بیان میکند: کارهای داوطلبانه لذتی دارد که تا کسی در آن نباشد و به این شکل کار نکند لذتش را درک نمیکند. علاوه براین تأثیر زیادی در رشد اجتماعی و شخصیتی فرد دارد و انسان در این فعالیتها چیزهایی را یاد میگیرد که در کارهای رسمی فرا نمیگیرد.
او توضیح میدهد: من در شورای اجتماعی محلات یا در طرحهای مردمی کسبه و شهروندان با همه افراد اعم از تحصیلکرده و بیسواد، زن، مرد، پیر، جوان، کودک و همه قشر فرهنگی و اجتماعی از نزدیک سر و کار دارم درحالیکه در مشاغل رسمی کمتر چنین فرصتی به این شکل فراهم میشود و این همنشینیها آموزههای زیادی برای انسان دارد که در هیچ کتاب و فیلمی نمیتوان آنها را پیدا کرد.
همچنین یک سری تجربیات اجتماعی آموزنده در اختیار انسان میگذارد به عنوان مثال من در گروه دوام ثامن که سر گروه هستم به طور عملی یاد گرفتم باید با نظرات افراد مختلف کنار بیایم و در برابر عقاید مختلف صبر داشته باشم، از تحکم بپرهیزم و انتقاد پذیر باشم. همچنین یاد گرفتم چطور افراد مختلف با نظرات متفاوت را کنار یکدیگر جمع کنم و نقاط مشترکشان را عامل پیوند و استحکام بین آنها قرار دهم.
او این آموختههای خود را مطالب بسیار با ارزشی میداند و تصریح میکند: همه دارایی انسان پول نیست. همین که فردی یاد بگیرد چطور با دیگران کنار بیاید مطلب بسیار مهمی است. کسانی که این ویژگیها را نداشته باشند در روابط فردی، خانوادگی و شغلی با مشکلات متعددی مواجه میشوند و هرقدر درآمد داشته باشند آرامش روحی ندارند، اما افرادی امثال من که در کارهای داوطلبانه این مطالب را یاد میگیرند روابط اجتماعی موفقتری دارند.
علاوه بر این کمک بدون منفعت به دیگران، احساس مهرورزی خالصانه و صادقانه را در فرد زنده نگه میدارد که انرژی زیادی به انسان میدهد و او را از انرژیهای منفی حسادت، کینه، بخل و امثال آن دور میکند.نجفی از سوی افراد مختلفی بابت کارهای داوطلبانهاش تمسخر شده یا حتی به قول خودش بد و بیراه شنیده است، اما او در این کارها به چیزهایی دست یافته که به قول خودش افراد مادینگر نمیتوانند ببینند و از لذت درک آن محروم میمانند.