هر کسی دوره نوجوانی و جوانی خود را به گونهای میگذارند. یکی دنبال هنر میرود، یکی درس میخواند و دیگری دنبال کار میرود. در این بین، برخیها هم استعدادهای کشفنشده خود را دنبال میکنند.
چند جوان محله زرکش که از کودکی به کشف رمز و رموز و چگونگی کارکرد وسایل پیرامون خود علاقهمند بودهاند، چند سالی است که متوجه استعدادشان در این زمینه شدهاند و توانستهاند با دست خالی اما ذهنی مملو از ذوق و دانش، وسایلی کاربردی اختراع کنند که برخی از آنها هماکنون در مرحله ثبت اختراع است.
آنان با وجود سن کمشان اهدافی بلند دارند. در همان نگاه اول، شیفته حرفها و ایدههایش میشویم که چگونه باید برای رسیدن به هدف تلاش کرد. زندگی از نگاه آنها یعنی برای حل یک مشکل چند راه حل وجود دارد و با تأمل میتوان به همه آنها دست پیدا کرد.
هر 3 آنها در این عقیده مشترکاند که هیچگاه نباید تسلیم مشکلات و سختیها شد، همان کاری که هر 3 از نوجوانی انجام دادهاند و بهراحتی از مشکل عبور نمیکردند تا اینکه 4 سال پیش، این عقیده آنها به کشف استعدادشان منجر شد.
محمد یعقوبخانی یکی از مخترعان جوانی است که به رغم سن کم، توانسته است وسیلهای کاربردی بسازد. او که هماکنون در پایه دوازدهم رشته تجربی مشغول به تحصیل است، از اختراع و علاقهاش به این کار برایمان میگوید: 4 سال پیش طرحی به نام «شهرک شجاعت و تدبیر» به صورت پایلوت اجرا شد که به موضوعات اجتماعی و علمی میپرداخت. از طریق مدرسه، متوجه این طرح شدم و چون از کودکی به کشف چیزهای جدید علاقهمند بودم، به کانون مخترعان ایران مراجعه کردم تا از چند و چون این طرح بیشتر باخبر شوم.
همیشه به کارهای علمی علاقه داشتم و پای ثابت تماشای برنامههای تلویزیونی با همین مضمون بودم
با حضور در کانون، متوجه شدم ایدهها و استعدادهای همسنوسالان من میتواند با راهنماییهای استادان مربوط، بارور شود و حتی به خروجی برسد. به همین دلیل بود که مشتاق شدم و به عضویت کانون درآمدم. همیشه به کارهای علمی علاقه داشتم و پای ثابت تماشای برنامههای تلویزیونی با همین مضمون بودم اما چون آشنایی چندانی نداشتم که چگونه میتوانم ایدههایم را به صورت مستند به واقعیت تبدیل کنم، این استعداد من دیده نشده بود.
این جوان هجدهساله میگوید: با توجه به اینکه در یکی از مناطق کمبرخوردار شهر زندگی میکنیم، شاید استعدادهای بچههایی مثل من کمتر مورد توجه قرار میگیرد، اما خوشبختانه کلاسهای آموزشی کانون مخترعان این زمینه را ایجاد کرد تا اگر اینبار جرقهای به ذهنم میرسد، برای تحقق آن تلاش کنم و ساده از کنارش نگذرم. اینگونه بود که سال گذشته با خواندن یکی از دروس که به مبحث آلکانها میپرداخت، ایدهای به ذهنم رسید.
در این مبحث گفته شده بود که آلکانها سادهترین و سبکترین مولکولهای پارافینی هستند که دیر واکنش میدهند و دیرتر از بین میروند و این آلکانها در بنزین وجود دارند. نکته قابل توجه برای من این بود که گفته شده بود وقتی فردی برای پر کردن باک ماشین خود از شیلنگ استفاده میکند و با مکش دهان سعی میکند بنزین را از ظرف خارج کند و به ماشین انتقال دهد، اکسیژن و آلکان در زمان طولانیتری با یکدیگر واکنش میدهند که در آینده برای فرد مشکلات تنفسی ایجاد خواهد کرد.
همانجا بود که به ذهنم رسید چرا وسیلهای وجود نداشته باشد که مانند یک مکنده عمل کند و دیگر نیازی نباشد فرد از شیلنگ و دهان خود برای انتقال بنزین استفاده کند؟ طرحی به ذهنم رسید و آن را روی کاغذ پیاده کردم و شروع کردم به ساخت، و مدام در طرح خود تغییراتی میدادم تا نتیجه مطلوب را به دست بیاورم. حدود سه چهار ماه بعد توانستم دستگاه پمپ انتقال بنزین و آب را اختراع کنم.
این مخترع جوان میگوید: این دستگاه که بدنه آن از جنس لاکی است اکنون در سایز کوچک ساخته شده است اما قابلیت ساخته شدن در اندازههای مختلف را نیز دارد. در حال حاضر مراحل ثبت اختراع در حال انجام است اما بیشترین خوشحالی من از این است که توانستهام وسیلهای بسازم که مانع آسیبرسیدن به سلامت افراد میشود.
یعقوبخانی مشوقهای اصلی خود را پدر و مادرش میداند و بیان میکند: تشویقهای والدینم و حمایت کانون مخترعان آنقدر برای من تأثیرگذار بود که به دنبال ساخت ایده دیگری که در ذهن دارم بروم. البته چون امسال از نظر درسی سال حساسی برای من است و باید در کنکور شرکت کنم، ساخت این ایده را به بعد از برگزاری کنکور موکول کردهام. چون علاقه زیادی به کشف ناشناختهها و اختراع دارم، میخواهم همین علاقه خود را دنبال کنم.
حسین هاشمی یکی دیگر از مخترعان جوان محله زرکش است. او نیز از همان سن کودکی به کارهای فنی علاقه داشته اما هیچگاه به دنبال پیگیری و رشد این علاقه خود نرفته تا اینکه از طریق همان طرح شهرک شجاعت و تدبیر با کانون مخترعان آشنا شده است.
او میگوید: کانون مخترعان در پرورش استعداد نقش بسیاری دارد و آموزشهای خوبی در این زمینه ارائه میکند. با وجود این، همهچیز به خود فرد بستگی دارد چون اگر علاقهمند نباشد یا میزان علاقهاش به گونهای نباشد که برای رسیدن به هدفش تلاش کند، قطعا در اولین یا دومین باری که با شکست مواجه شود از فعالیت و تلاش دست میکشد و ایدهاش را بهکل فراموش خواهد کرد.
او ادامه میدهد: رشته درسی من علوم تجربی است و همیشه به کار کشاورزی و باغبانی علاقه داشتهام. به همین دلیل هم اوقات فراغتم را در گلخانه داییام کار میکردم. در مدتی که در گلخانه فعالیت داشتم، متوجه شدم کود حیوانیای که برای گیاهان مصرف میشود گازی تولید میکند که برای گیاه ضرر دارد و حتی باعث کاهش محصول تولیدی میشود.
این مخترع جوان میگوید: همیشه دنبال این بودهام که چگونه میتوان جلو تولید این گاز مضر را گرفت. دستگاههایی با مدلها و کارکردهایی متفاوت در ذهنم شکل گرفت و آنها را طراحی میکردم و به دنبال این جواب میرفتم که آیا این دستگاه میتواند جلو تولید گازهای مضر را بگیرد یا نه، تا اینکه بعد از گذشت 2 سال توانستم دستگاه تشخیص گازهای مضر گلخانهای را بسازم.
در گلخانه متوجه شدم کود حیوانیای که برای گیاهان مصرف میشود گازی تولید میکند که برای گیاه ضرر دارد
هاشمی ادامه میدهد: دستگاه شکلی مکعبی دارد و دارای حسگر و فن است. در صورتی که میزان گاز موجود در گلخانه از حد مجاز بیشتر شود، شروع به کار میکند. ساخت این دستگاه هزینهبر بود و زمان زیادی میطلبید. شاید اگر علاقه من به این موضوع نبود، همان ماههای اول باید ایدهام را رها میکردم اما هدف برایم مهم بود و همین باعث شد 2 سال وقت بگذارم و به نتیجه مطلوب برسم.
اولین موضوع در ایدهپردازی این است که مشکل چیست. بعد از فهمیدن مشکل، 2 راه بر سر راه ما وجود دارد. یکی این است که از کنار آن رد شویم و مانند بقیه توجه خاصی به آن نکنیم و دوم اینکه به دنبال راهکاری برای حل آن مشکل باشیم. من ترجیح دادم به دنبال راه حل بروم.
این مخترع تصریح میکند: من توانستهام وسیلهای کاربردی اختراع کنم که با قدری حمایت، میتواند به تولید برسد و روانه بازار شود. علاوه بر حمایتهای معنوی که از سوی خانوادهام و پشتیبانیهای کانون مخترعان انجام شده است، اکنون که مراحل ثبت اختراع طی میشود، نیازمند حمایت مالی هستم تا اختراع خود را به تولید برسانم و به بازار عرضه کنم. امیدوارم بتوانم به اهدافم دست مییابم، ایدههایم را نیز پرورش دهم و به واقعیت و ثبت برسانم.
علی سرشار نیز یکی دیگر از اعضای کانون مخترعان ایران و دانشآموز ممتاز رشته تجربی است که توانسته است با معدل 19/30 شاگرد اول ترم گذشته مدرسه شود. او نیز که 4 سالی است در کلاسهای آموزشی کانون شرکت میکند در این باره میگوید: طرح آموزشی کانون ابتدا به صورت پایلوت بود و 100 دانشآموز برای شرکت در آن نامنویسی کرده بودند اما بعد از گذشت یک سال، 15 نفر عضو کانون شدیم.
از همان ابتدای حضور در کلاسها به این موضوع بسیار علاقهمند بودم. بنابراین هر ایدهای که به ذهنم میرسید طراحی میکردم و به استادان نشان میدادم اما برخلاف تصورم، به من میگفتند این ایده قبلا ساخته شده است.
وی میافزاید: پس از مدتی، با موضوعی مواجه شدم که برای خودم جای سؤال داشت. اوقات فراغتم را در رستورانی مشغول به کار بودم و همیشه میدیدم زمانی که آب یا نوشابه روی سفره یا میز میریزد، پاک کردن و جمعآوری آن دشوار است و ممکن است زمین نیز خیس شود.
با خودم گفتم شاید بشود وسیلهای اختراع کرد که بتواند این آب را جمع و سفره و میز را تمیز کند. به همین علت، این ایده را با استادان کانون مطرح کردم و متوجه شدم تاکنون چنین وسیلهای اختراع نشده است.
3 ماه طول کشید تا توانستم دستگاه کوچکی بسازم که کاربرد آن تمیز کردن سفره و میز است
این مخترع جوان ادامه میدهد: 3 ماه طول کشید تا توانستم دستگاه کوچکی بسازم که کاربرد آن تمیز کردن سفره و میز است. این دستگاه که از پارچه و لاستیک تشکیل شده است و ضد آب و آلودگی است و برای مصارف خانگی کاربرد دارد، هماکنون در مرحله ثبت اختراع است.
سرشار با تأکید بر اینکه این دستگاه لکهها را پاک میکند و تاکنون چنین وسیلهای به این شکل تاکنون اختراع نشده است مطرح میکند: با توجه به اینکه مشابه این دستگاه در بازار صنعتی وجود ندارد، برای تولید آن و اینکه بتوان این دستگاه را به بازار عرضه کرد نیازمند حامی مالی هستم. ضمن اینکه استادان پیشبینی کردند چون دستگاه کاربرد خانگی دارد با اقبال عمومی روبهرو خواهد شد.
خوشحالم که علاقهمندی من به این موضوع و ثبت اختراع باعث شده است دوستانم نیز به این موضوع علاقهمند شوند و در این مسیر گام بگذارند.