کد خبر: ۲۷۷۹
۲۱ فروردين ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

قهرمانی با دست شکسته

پانزده‌ساله بود که رشته کاراته را در سالن ورزشی شهدای مدافع حرم خواجه‌ربیع آغاز کرد. اول قرار بود فقط برای پرکردن اوقات فراغتش به سالن ورزشی برود، اما خیلی زود چنان شیفته شد که تا قهرمانی پیش رفت. او خیلی زود به این آرزو رسید و حالا مقام‌ها و افتخارات زیادی به کارنامه ورزشی‌اش اضافه شده است. زینب ترغوی اکنون عضو تیم‌ملی است و‌ همچنان می‌خواهد قهرمانی‌هایش را بیشتر کند.

زینب ترغوی بیست‌ساله و ساکن محله خواجه‌ربیع است. او در پانزده‌سالگی و بدون هیچ مقدمه‌ و علاقه‌ای ورزش رزمی را آغاز کرده، اما از همان روزهای اول جذب این رشته شده و تصمیم گرفته است تا قهرمانی پیش برود. او خیلی زود به این آرزو رسید و حالا مقام‌ها و افتخارات زیادی به کارنامه ورزشی‌اش اضافه شده است. زینب اکنون عضو تیم‌ملی است و‌ همچنان می‌خواهد قهرمانی‌هایش را بیشتر کند.


اتفاقی ورزشکار شدم

پانزده‌ساله بود که رشته کاراته را در سالن ورزشی شهدای مدافع حرم خواجه‌ربیع آغاز کرد. اول قرار بود فقط برای پرکردن اوقات فراغتش به سالن ورزشی برود، اما خیلی زود چنان شیفته شد که تا قهرمانی پیش رفت. تعریف می‌کند: با دو دوستم و خواهرزاده‌ام تصمیم گرفتیم در کلاس رزمی ثبت‌نام کنیم. در همان روزهای اول مربی گفت استعداد خوبی در رشته کاراته سبک آزاد داری و من بیشتر به این رشته علاقه‌مند شدم و با اراده ادامه دادم.

شش ماه طول نکشید که نخستین مسابقات شرق کشور برگزار شد و زینب در آن مسابقات که در طبس برگزار شد، مقام سوم را کسب کرد. موفقیت و پیروزی در آن مسابقه انگیزه بیشتری به او داد تا با قوت بیشتری تمرینات را ادامه دهد و پیروزی‌های پی‌درپی هم ثمره همین تلاش است. سال1397 به مقام سوم مسابقات کشوری در تهران رسید.

او درباره مقام‌های دیگرش می‌گوید: سال‌های 1397 و 1398 در مسابقات آسیایی تبریز و شیراز مقام اول را به دست آوردم. در آن مسابقات ورزشکارانی از کشورهای روسیه، افغانستان، تاجیکستان و... هم حضور داشتند، اما رقابت من با ایرانی‌ها بود. پارسال هم در مسابقات کشوری رامسر مقام‌های دوم و سوم را به دست آوردم. تمرینات سخت زینب برای مسابقات رامسر به بار نشست و او از بین بازیکنان برای تیم‌ملی انتخاب شد.

مرور خاطرات آن روزها برایش تلخ و شیرین است. به دلیل اینکه طعم دو جریان متفاوت را با هم چشیده است. می‌گوید: یک هفته پیش از مسابقات رامسر زمین خوردم و دستم شکست. با آن همه تمرین، بر سر یک اتفاق ساده داشتم از مسابقه حذف می‌شدم. حالم خیلی گرفته بود.

اقوام می‌گفتند با این وضعیت بهتر است در مسابقه شرکت نکنم، تا آسیب‌دیدگی‌ام بیشتر نشود، اما مربی‌ام، خانم عزت فرمانی، مثل همیشه مایه دل‌گر‌می‌ام بود و می‌گفت حالا که شرکت در مسابقات برایت این‌قدر اهمیت دارد، شرکت کن، اما خودت را خیلی اذیت نکن و اگر پیروز نشدی، علتش را دست آسیب‌دیده‌ات بدان که وضعیت خوبی نداشته است. من هم در مسابقات شرکت کردم و خوشبختانه با همان دست آسیب‌دیده توانستم در مسابقات دو مقام کسب کنم و برای تیم‌ملی انتخاب شوم.


قهرمان‌سازی در محله

در ورزشگاهی که او تمرین می‌کند، بیست رزمی‌کار خانم حضور دارند و از بین آن‌ها سه نفر عضو تیم‌ملی‌اند و همه این‌ها ثمره تلاش مربی‌اش است. می‌گوید: تواضع، سخت‌کوشی و تلاش خانم فرمانی من را بسیار تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.

او پیشرفتش در این رشته را مدیون پدر و مادر و مربی‌اش می‌داند و قصد دارد خودش نیز هم‌محله‌ای‌هایش را حمایت کند. می‌گوید: ورزش یکی از ارکان زندگی است. برای شروع، علاوه بر اینکه رشته تربیت‌بدنی را انتخاب کرده‌ام، در حال گذراندن دوره مربیگری هستم تا زودتر برای بچه‌های محله‌ام که به رشته ورزشی کاراته علاقه دارند، باشگاهی داشته باشم.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44