ساکن محله میثمشمالی است. در یک خانواده معمولی به دنیا آمده و بزرگ شده است و به گفته خودش آنقدر انرژی داشته و هنوز هم دارد که مدام از این شاخه به آن شاخه پریده است.
خانوادهاش هیچوقت مانع انجام کارهایش نبودهاند و حاصلش این بوده است که فرشتهسادات حسینی هم در تحصیل موفق باشد و هم هنر و ورزش.
او که متولد سال1379 است، این روزها مشغول انجام کار تدوین فیلم است و همه حواسش معطوف آن است. علاقه خاصی به کارگردانی فیلم دارد و میداند در این حوزه موفق میشود، اما رشته تحصیلیاش ربطی به این هنر ندارد.
فرشته دانشجوی مهندسی کامپیوتر است و دلیل انتخابش این بوده است که میتواند برنامهنویسی را کنار آن داشته باشد.
فرشته در کودکی عاشق ورزش بود؛ آن هم رشتههای رزمی: سال دوم ابتدایی بودم که دوستم به باشگاه میرفت و در مدرسه حرکات نمایشی اجرا میکرد.
این حرکات من را شیفته این رشته کرد و از خانواده خواستم من را در باشگاه ثبتنام کنند. کونگفو رشتهای بود که به آن علاقه داشتم و چیزی که پشتبندش علاقه و عشق باشد، موفقیتآمیز است.
4مدال طلا در رقابتهای استانی به دست آوردم و همه این اتفاقها مربوط به همان سالهای ابتدایی مدرسه بود. من تا بهدستآوردن کمربند مشکی پیش رفتم و البته این را هم بگویم که تا سال نهم محال بود غیر از 20 نمرهای بگیرم.
او در مدرسه امام رضا(ع) تحصیل کرده و طعم موفقیت و پیروزی در المپیاد دانشآموزی علمی و ریاضی در 2سال متوالی1394و1395 کامش را شیرین کرده است.
فرشته نتوانسته است به این فعالیتها قانع شود. میگوید: همیشه بهدنبال کشف ماجراهای تازه هستم و این موضوع برایم جذابیت دارد. به همین دلیل دوست داشتم رشتههای دیگر را هم تجربه کنم. نجوم و رباتیک برایم دنیایی تازه بود و مدتی وارد دنیای نجوم و ستارهشناسی شدم و آنها مشغولم میکرد.
وقتهای آزادم را گذاشته بودم برای قرائت و حفظ قرآن و خدا لطفش را در حق من کامل کرد. کسب رتبه اول قرائت قرآن مسابقات دانشآموزی استان در سال1395 آنقدر شیرین بود که بخواهم رشته حفظ را هم دنبال کنم. البته فقط توفیق حفظ جزء30 را یافتم.
علاقه اصلی او به تئاتر و بازیگری برمیگردد که آن را هم از همان دوران کودکی کشف کرده بود.
تعریف میکند: مدرسه امام رضا(ع) به این رشته هنری خیلی اهمیت میداد و دورههای تئاتر را بهصورت جدی برگزار میکرد و من هم عضو تئاتر شدم. هرروز که میگذشت، بیشتر میفهمیدم چقدر این رشته هنری را دوست دارم. بهعبارت بهتر عاشقش هستم.
فرشتهسادات سال1396 تصمیم گرفت بهصورت حرفهای بازیگری را دنبال کند. میدانست خانواده سنتی آنها میانهای با حضور او در این میدان ندارند، اما نظر آنها برایش مهم بود. موضوع را با خانواده در میان گذاشت و جواب مثبت گرفت. به این دلیل لابهلای هرعبارتی با قوت تمام میگوید: از خانوادهام و پشتیبانیهایشان در همه مراحل زندگی ممنونم.
او ادامه میدهد: تیر1396 در مجموعهای که بازیگری را بهصورت حرفهای آموزش میداد، ثبتنام کردم و مدرک بازیگری را گرفتم. در 2فیلم کوتاه «سقوط» و «بابای سفید» مؤسسه بازیگری نقش اول را داشتم.
او هنگام خداحافظی میخندد و محکم میگوید: همه اینها را که گفتم، با صدای بلند و پرانرژی بخوانید.