کتابخانه تنها یکی از نامهایش است؛ برای برخی حکم دانشگاه را دارد، دانشگاهی که هر کتابش یک واحد درسی است. برای برخی دیگر انگار که کتابخانه یک اتول است، پشت صفحات کتاب، دنیا را زیر پا میگذارند و با خط به خطش به گوشه و کنار جهان سفر میکنند. خوره کتابها اما کتابخانه مأمن امنشان است. آنها تنها به واسطه کتاب خواندن و خواندن و خواندن آرام میگیرند.
مرور داستانهای «مشهدچهره»، برکت همسایگی با کتابخانه و دمخور شدن با کتابها را پیش چشممان میآورد تا بتوانیم سرگذشت آدمهای کتابخوان و کتابدوست را بهتر ببینیم. آدمهایی که برای آشتی دادن مردم با کتاب از هیچ کاری دریغ ندارند. حتی شده یک کار کوچک مثل اختصاص دادن گوشهای از مغازهشان به کتابخانه. یا وقف مال و زمان زندگیشان برای کتابخوان کردن دیگران.
در روزگاری که کتاب، همان یار مهربانی که «عباس یمینی شریف» در کتاب فارسی دوم دبستان از زبانش برایمان سخنها سروده و نسبت به غفلت از آن هشدارها داده بود، بیشتر از هر روزی از زندگیهایمان فاصله گرفته و جایش را به گشتن در شبکههای اجتماعی داده است، این مطلب را بخوانید تا با کتابخوانهای مشهدی و کتابخانههای مشهد بیشتر آشنا شوید، شاید که بهانهای شود برای آشتی مجدد با این «یار مهربان».
همسایگی با کتابخانه برکات خاص خودش را دارد، حتی اگر اهل مطالعه و کتاب نباشید، باز هم مغناطیس این مکان آدمها را به سوی خود میکشاند. به سن و سال هم ارتباطی ندارد. نمونهاش احسان جاری مقدم که خانهشان با کتابخانه تنها چند قدم فاصله دارد و به همین بهانه او ابتدا تنها برای نوشتن مشق قدم به کتابخانه میگذارد و بعد کمکم پایش به سمت غرفه داستان میرود و کار به جایی میرسد که دیگر به جای تماشای تلویزیون، مادرش نمیتواند او را از کتاب جدا کند. احسان ده ساله در یک سال 38 هزار صفحه کتاب میخواند.
یگانه رضایی یکی دیگر از بچههای کتابخوان و البته شاعر محله محمدآباد است. او متولد 1388 است و قبل از اینکه مدرسه برود عضو کتابخانه آیتا... قزوینی در این محله بوده است. یگانه اولین شعرش را در هشت سالگی میسراید و الان چند دفتر شعر دارد. او همه پیشرفتهایش را مدیون همسایگی با کتابخانه قزوینی میداند.
تا به حال وقفهای زیادی در طول زندگیمان دیده و شنیدهایم؛ بیشترش وقف مکان بوده است، اما نذر یا وقف فرهنگی کار جدیدی است که روز به روز در حال افزایش است. نمونهاش خانواده اقبالفر که به یاد فرزند سفر کردهشان 36 کتابخانه را تجهیز کردند. زندهیاد سارا اقبالفر در زمان حیاتش آنچنان بخشنده بود که روز مراسم یادبودش خانوادهاش را غافلگیر کرد. روز مراسم یادبود، خانواده اقبالفر به ناگهان با تعداد زیادی از افرادی روبهرو میشوند که از کمکهای خیرخواهانه سارا در زمان حیاتش بهرهمند شده بودند؛ کارتنخوابها، کودکان کار، کارگران کورههای آجرپزی و خیریهها از جمله شرکت کنندگان در مراسم سارا بودند. به همین خاطر خانواده او تصمیم میگیرند بعد از فوت دخترشان به یاد او کارهای خیرخواهانهاش را ادامه دهند، آنها تا کنون 36 کتابخانه را به یاد دخترشان تجهیز کرده و در اختیار عموم قرار دادهاند.
فرزند مرحوم خراسانی یکی دیگر از خیرانی است که به یاد پدرش، 3هزار جلد کتاب به زندان مشهد اهدا کرده است. این خانواده معتقد است میتوان با کتاب حتی بر افکار زندانیان هم تأثیر گذاشت و آنها را برای دوران آزادی آماده کرد. به همین خاطر هم حسینعلی رضاقلیزاده، فرزند آخر مرحوم غلامحسین رضاقلیزاده (معروف به خراسانی) تصمیم میگیرد بنا به کلام پدر که همیشه معتقد بود «مطالعه، همنشینی با بزرگان است»، فرصت این همنشینی را برای زندانیان نیز فراهم کند.
یکی دیگر از هنرمندان گرافیست مشهدی کاری کرده کارستان. حمید فخار برای یادبود پدرشهیدش تعدادی کتاب با عنوانهای مختلف خریداری کرده و همان بالای صفحه اول کتاب نوشته است «وقف در گردش». سپس نامی از «شهید محمد حسین فخار» آورده و ذکر کرده «بعد از مطالعه در بازه زمانی مشخص این کتاب را در اختیار فرد دیگری قرار دهید». با این کار برای خوانش کتابها زنجیره مطالعاتی تشکیل داده و هر کتاب بارها دست به دست و خوانده میشود.
برخی کتابخانهها از آن نظر اهمیت دارند که به همت اهالی یک محله پا گرفته است، کتابخانه امیرحسین فردی یکی از آنهاست مجموعه مردمی و خودجوش در طبرسیشمالی که به همت چندجوان جهادی پا گرفت. در ابتدای تأسیس، کتابها اهدایی بچههای محله بود و نیازشان به مطالعه را تأمین میکرد. اما اکنون 12سال از آن روزها میگذرد و مجموعه به همت همان گروه خودجوش و جوانان جهادی کارش را ادامه میدهد، البته با 10هزار جلد کتاب و 3هزار عضو.
اینکه بخشی از وقت و زندگیات را وقف کتابخوان کردن دیگران کنی هم از آن کارهای تحسین برانگیز است. احمد حسینی، شهروند قاسمآبادی را همه به نام «کوله بر کتاب» میشناسند. او کارش را از پاساژ ابریشم در چند قدمی محل سکونتش شروع کرده و حالا چند سالی میشود که هر روز کولهاش را پر از کتاب میکند و به سراغ کسبه میرود و بر اساس علاقهشان به آنها کتاب امانت میدهد. در واقع او یک کتابخانه سیار ویژه کسبه و قشری است که خودش میگوید هیچکس در جامعه به فکرشان نیست. خودش کتابها را میآورد، خودش میآید پس میگیرد و البته هیچ پولی هم برای حق عضویت یا حتی حمل و نقل دریافت نمیکند. حالا همه کسبه او را میشناسند و خیلیهایشان عضو کتابخانه کولهایاش شدهاند.
کتابخانه میوهفروشی آقای محمدی هم از آن مکانهای خاص در محله بلال است. کتابهایی که در این میوهفروشی به رایگان امانت داده میشود از منابع مختلفی تأمین شده است. تعدادی از آنها کتابهای مازاد مسجد بلال حبشی است. مشتریان و رهگذران هم که دیدهاند در این میوه فروشی کتابها رایگان عرضه میشود، همراهی کرده و کتابهای اضافی خودشان را به آقای محمدی تحویل دادند. این حرکت خودجوش چند سال است بهصورت مستمر ادامه دارد. حالا خیلی از مشتریان میوهفروشی هم جزو اهداکنندگان کتاب هستند و هم جزو دریافتکنندگان.
امیر مظلومی کاسب دیگری است که برای افزایش سرانه مطالعه تمام تلاشش را به کار گرفته است. او نجاری است که ابتدا یک قفسه چوبی بیرون کارگاهش میگذارد و کتابهایی را در آن میچیند تا مردم و اهالی استفاده کنند. از آن جایی که در آن محدوده کتابخانهای نیست استقبال همسایهها از این کتابخانه زیاد میشود، به همین خاطر مظلومی تصمیم میگیرد کتابخانه بزرگتری داخل کارگاه نجاریاش راه اندازی کند. حالا بخش زیادی از کارگاه نجاری او پاتوق کتابخوانها هست.
کتاب یار مهربان همه است، اهمیتی هم ندارد که ناشنوا باشیم یا نابینا. معصومه ترابی مقدم متولد 1353 از همان بدو تولد ناشنوا بوده است. او که در کودکی مادر و راهنمای زندگیاش را از دست داده تصمیم میگیرد برای اداره زندگیاش به سراغ بزرگترین راهنمای زندگی برود.
آمار متفاوتی از سرانه مطالعه در ایران اعلام میشود؛ از 2 دقیقه تا 120 دقیقه! اختلاف همین آمار هم باعث میشود نتوانیم نه برای دو دقیقهاش افسوس بخوریم و نه از 120 دقیقهاش بر خود ببالیم. دلیل این همه تفاوت نبود یک سیستم دقیق برای اندازهگیری سرانه مطالعه در کشور است. در میان همه آمارها که از زبان مسئولان و نهادهای مختلف اعلام میشود شاید آمار یک پژوهش علمی به واقعیت نزدیکتر باشد. در یک تحقیق پژوهشی میزان سرانه مطالعه آزاد در کشور را بر اساس آمار امانت کتاب در کتابخانههای کشور اندازه گرفتهاند و بر این اساس به عدد 15 دقیقه در روز رسیدهاند که با نگاهی به آمار جهانی که برای ژاپن 90 دقیقه در روز و برای ایتالیا 16 دقیقه در روز است به نظر منطقیتر میرسد.
ما نیز تلاش کردیم به بهانه روز کتاب و کتابخوانی نگاهی بیندازیم به داشتههای کتابخانهای مشهد. در این راستا پیگیر جمعآوری آمار و اطلاعات از چهار دسته و گروهی شدیم که در مشهد اقدام به ایجاد کتابخانه میکنند. نهاد کتابخانههای عمومی، آستان قدسرضوی و شهرداری سه ارگانی هستند که به صورت جدی بخشی از اهتمام خود را به کتابخانهسازی اختصاص دادند. به جز این مردم و سایر نهادهای دولتی و خصوصی نیز گاه به صورت موردی اقدام به ایجاد کتابخانه کردهاند که ما آمار آن را با نام کتابخانههای مشارکتی قید کردیم.
اطلاعات کتابخانهها به تفکیک منطقه آورده شده است تا بتوانیم داشتههای مناطق سیزدهگانه را روی نمودار مقایسه کنیم و پیشنهاد کنیم مسئولان نقاط کمبرخوردار کتابخانهای را بیشتر دریابند.
همانطور که مشاهده میکنید نگاهی کلی به درصد توزیع کتابخانهها در مشهد نشان میدهد منطقه 8 مشهد بیشترین درصد تعداد کتابخانهها را در خود جای داده و فقیرترین منطقه از لحاظ تعداد کتابخانهها نیز منطقه 121 است.
البته توجه به این نکته مهم است که در این نمودار به جمعیت هر منطقه و بزرگی و کوچکی اندازه کتابخانهها توجه نشده است. چنانکه گرچه تنها 4 درصد کتابخانههای مشهد در منطقه ثامن قرار دارد، کتابخانههای این منطقه که زیرنظر آستان قدس رضوی اداره میشود، یکی از غنیترین کتابخانههای مشهد است و از تمام شهر مخاطب دارد.
بعد از منطقه 12، تعداد کتابخانهها در منطقههای هفت، چهار، پنج و یازده نیز بحرانی است و نیاز به توجه ویژه دارد.
نگاهی به نمودار تجمعی انواع چهارگانه کتابخانههای مشهد در هر منطقه نشان میدهد که در حرکتی هماهنگ چهار گروه فعال در ایجاد کتابخانه تلاش کردند یکدیگر را کامل کنند. به طوریکه اگر تعداد کتابخانههای آستان قدس در یک منطقه زیاد است دیگر ارگانها تلاش کردند فعالیت خود را به مناطقی ببرند که نیاز بیشتری دارد. البته در این میان گاه مواردی هم دیده میشود که نشان دهنده ناهماهنگی است. با این حال نگاهی کلی به درصد فراوانی کتابخانهها نشان میدهد:
شهرداری مشهد بیشترین تعداد کتابخانههای خود را در منطقه 10 ایجاد کرده است. (21 درصد)
آستان قدس رضوی بیشترین تعداد کتابخانههای خود را در منطقه سه ایجاد کرده است. (25 درصد) همچنین تمامی کتابخانههای منطقه ثامن از سوی آستان قدس رضوی ایجاد شده است. (16.7)
سازمان کتابخانههای عمومی (که با نام کتابخانههای نهادی در نمودار آمده است) بنا به وظیفه خود، توازن بیشتری در مناطق داشته است با این حال بیشترین تمرکز این نهاد در مناطق پنج، 9 و 10 دیده میشود. (هر منطقه 12 درصد)
درصد فراوانی کتابخانههای مشارکتی که با همکاری سازمان کتابخانههای عمومی کشور با ارگانهای دولتی و گاه اشخاص حقیقی و حقوقی ایجاد شده است در منطقه 8 به طور محسوسی بیشتر از سایر مناطق است (37 درصد).