کد خبر: ۱۲۵۰۷
۲۸ تير ۱۴۰۴ - ۱۰:۰۰
حفظ قرآن به عشق دوچرخه

حفظ قرآن به عشق دوچرخه

نیما غایبی جوان محله پایین‌خیابان در کودکی حافظ کل قرآن شد و مقام سوم مسابقات استانی را به دست آورد.

وقتی مادر نیما دست او را گرفت و در مهدقرآن ثبت نام کرد، فکر نمی‌کرد یک دوچرخه انگیزه‌ای شود برای فرزندش که سوره‌های قرآن را یکی پس‌از دیگری یاد بگیرد و آن‌قدر به حفظ قرآن علاقه‌مند شود که با سرعتی باورنکردنی حافظ کل شود.

نیما غایبی، جوان محله پایین‌خیابان، با حفظ قرآن و کسب چندین رتبه شهری و استانی، قرآن را بخش جدانشدنی زندگی‌اش می‌داند و با وجود تسلط کامل هنوز به‌صورت روزانه آیات را مرور می‌کند.

 

- حفظ قرآن را با چه سوره‌ای شروع کردی؟

شش‌ساله بودم که مادرم من را برد به مهد کودکی در خیابان طبرسی، دو کوچه بالاتر از خانه‌مان. اولین سوره‌هایی که حفظ کردم چهارقل بود. بچه بودم و حتی حفظ سوره‌های کوتاه برایم خیلی سخت بود. اما وقتی یک جایزه تعیین کردند، تشویق شدم که برای حفظ وقت بگذارم.

- جایزه چه بود که برایت انگیزه شد؟

سیزده‌سوره از جزء‌۳۰ مشخص کردند و یک دوچرخه آبی هم به‌عنوان جایزه گرفتند. خوب یادم است به خاطر به‌دست‌آوردن دوچرخه سخت تلاش می‌کردم که سوره‌ها را یکی پس‌از دیگری حفظ کنم. با کمک مادرم، توانستم در مسابقه‌ای که بین چندین نفر از بچه‌ها برگزار شد، جایزه نفر اول را ببرم.

- از همان‌جا حفظ قرآن را ادامه دادی؟

‌اتفاقا یک سال هیچ سوره‌ای حفظ نکردم؛ چون وارد مدرسه شده بودم و درس‌های کلاس اول به اندازه کافی من را مشغول کرده بود، اما سال دوم ابتدایی بودم که خیّری پیدا شد و چهاردوچرخه داد به مدرسه تا به افرادی که جزء‌۳۰ را به‌طور کامل حفظ کنند، جایزه بدهند. من با دیدن این دوچرخه‌ها یاد همان دوچرخه آبی افتادم که دو سال قبل برنده شده بودم و به مادرم گفتم من باید این جایزه را ببرم.

در کمتر از ۶‌ماه تمام جزء را حفظ کردم و دوباره برنده دوچرخه شدم.

- برای حفظ بقیه قرآن هم دوچرخه گرفتی؟

وقتی جزء آخر را حفظ کردم، به قرآن علاقه‌مند شده بودم و جایزه برایم مهم نبود. دوستان صمیمی‌ام می‌گفتند برویم در کوچه بازی کنیم ولی من می‌نشستم پای قرآن. مادرم وقتی دید علاقه دارم گفت «حالا که یک جزء حفظ کرده‌ای، بیا و از جزء اول شروع کن.» تا هر‌جا توانستی پیش بروی، خوب است.

- اگر جایزه نمی‌گرفتی، با چه چیزی تشویق می‌شدی که از تمرین طولانی‌مدت خسته نشوی؟

وقتی با آن سن کم، سوره‌های طولانی قرآن را می‌خواندم، مادربزرگ و دایی و خاله، قربان‌صدقه‌ام می‌رفتند و به من جایزه‌های کوچک می‌دادند. همین باعث می‌شد کلی ذوق کنم و بیشتر وقت بگذارم تا زودتر بقیه سوره‌ها را حفظ کنم. اما بعد‌از سال چهارم دیگر واقعا جایزه و تشویق دیگران برایم مهم نبود و فقط خود قرآن برایم اهمیت داشت. مادرم همیشه می‌گفت «خودت یک ماشین خودکار شده‌ای.»

- همه قرآن را خودت به‌تنهایی و بدون رفتن به کلاس یا دوره‌ای حفظ کردی؟

چهل آیه از اول سوره بقره را خودم حفظ کردم. بعد یکی از آشنا‌ها مؤسسه قرآن «آل عترت نسیم امام‌رضا (ع)» را معرفی کرد. سرعت یادگیری‌ام برای دیگران جالب بود. از کلاس سوم سه سال‌ونیم طول کشید که قرآن را کامل کردم و نیمه‌های کلاس هفتم حافظ کل قرآن شدم.

- در مسابقات هم شرکت می‌کردی؟

از دوران ابتدایی در همه مسابقات ناحیه شرکت می‌کردم و اول می‌شدم، اما ضعفی که در سیستم آموزش‌وپرورش وجود دارد، این است که در مقطع ابتدایی، مسابقات از سطح ناحیه بالاتر نمی‌رود. تا ناحیه اول می‌شدم و تمام. در دوره متوسطه کلاس هشتم بودم که در مسابقات حفظ استانی مقام سوم را آوردم و به خاطر درس از فضای مسابقات فاصله گرفتم.

 

* این گزارش شنبه ۲۸ تیرماه ۱۴۰۴ در شماره ۵۹۸ شهرآرامحله منطقه ثامن چاپ شده است.

کلمات کلیدی
آوا و نمــــــای شهر
03:44