
«میرزا شفیع صدرالممالک قزوینی» همانطور که شغل و لقب «صدرالممالک» را از پدرش «میرزامحمدعلی صدرالممالک»، معروف به «صدر قزوینی» یا «صدر دیوانخانه» به ارث میبرد، همچون او نیز مدتی را در مشهد بهعنوان متولی باشی آستانقدسرضوی میگذراند. او وقتی در محرم ۱۳۲۶ قمری (بهمن ۱۲۸۶ خورشیدی) حکم تولیت حرم امامرضا (ع) را میگیرد، همراه خود «میرزاهاشم قزوینی» را نیز از تهران به مشهد میآورد تا در برخی امور یاورش باشد.
میرزاهاشم قزوینی که بعدها نامخانوادگی «محیط مافی» را برای خود برمیگزیند، به درخواست صدرالممالک قزوینی، مأمور تشکیل یک روزنامه در مشهد میشود، اما ازآنجاکه خود در آن روزگار با روزنامهنگاری بیگانه است از یکی از همشهریانش، «ابوالقاسم نحویقزوینی»، کمک میگیرد.
اینگونه است که «روزنامه طوس» تأسیس میشود و نخستین شماره آن در ۶ ذیقعده ۱۳۲۷قمری به زیور طبع آراسته میشود.
روزنامه طوس در ششم ذیقعده ۱۳۲۷ قمری، مطابق ۲۰ نوامبر ماه ۱۹۰۹ میلادی (۲۸ آبان ۱۲۸۸ خورشیدی)، با پشتیبانی و همراهی سه قزوینی در مشهد پایه گذاشته میشود؛ «میرزاشفیع صدرالممالک»، متولیباشی وقت آستانقدس، «میرزاهاشمخان مافی»، مدیر، و «شیخ ابوالقاسم نحوی»، سردبیر.
عنوان روزنامه، اما گویا پیشنهاد «محمدتقی بهار»، شاعر پرآوازه خراسانی، است؛ زیرا میرزاهاشم قزوینی از همان ابتدای روزنامهنگاری خود با همفکرانی، چون ملکالشعرابهار و عبدالجواد ادیبنیشابوری همراه است که هر دو از فعالان حزب دموکرات هستند و به استعمارستیزی، بهویژه مخالفت با دولت تزار روسیه میپردازند.
برای طوس هم از همکاری و مطالب محمدتقیبهار بهره میبرد. بهاینترتیب اداره روزنامه طوس که یک «روزنامه آزاد، سیاسی، اخباری، اقتصادی، تاریخی، تلگرافی و طرفدار ترقی ایران» معرفی شده است در بالاخیابان مشهد دایر و امور چاپ هم به مطبعه «طوس»، به مدیریت «میرمرتضی الموسوی» سپرده میشود.
بناست روزنامه عجالتا هفتهای دو بار منتشر شود. شرایط اشتراک هم بدین قرار تعیین میشود: مشهد مقدس سی قران، سایر ولایات داخله ۳۵ قران. قفقاز و روسیه هفت منات (مخارج بست همهجا به عهده اداره است)، تکنمره، سه شاهی. بالای عنوان روزنامه هم مینویسند: «در ظل حمایت سلطان سریرارتضی علیبنموسیالرضا (ع)»
مقاله افتتاحی روزنامه نیز با این عبارات شروع میشود: بهنام خداوند روانبخش و آفریننده دو گیتی. ستایش و نیایش ویژه بزرگ داداری است که هر دو جهان را بیاستعانت و معاونت از کسی خلق فرمود و به هریک از مخلوق خود در خور تعداد و ماهیتش، مأموریتی بخشوده. پس برای انتظام عالم، ویژه برای تربیت زندگانی بنیآدم، پیغمبران فرستاد که این یکمشت ظلوم و جهول را هادیان سبیل گردند.
قامت باقابلیت پیغمبر ما محمدمصطفی (ص) را به خلقت زیبای مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکُمْ وَلَٰکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ مخلع و تاج افتخار مرسلین نمود. درود نام مدود بر اولاد طیبین و طاهرینش باد که راسخون فی العلم و روح معانی و بیاناند.
گرچه شمار بزرگی از نویسندگان و شاعران خراسانی با طوس همکاری میکنند، اما نقش ملکالشعرابهار برجستهتر از دیگران است، چون بسیاری از سرمقالههای سال نخست فعالیت این نشریه به قلم اوست و سرودههایش نیز در روزنامه به چاپ میرسد.
بهار قبل از طوس در روزنامه نیمهمخفی خراسان قلم میزند که به «انجمن سعادت» از کانونهای مشروطهخواهان وابسته است و از ۲۵ صفر۱۳۲۷ (۲۸اسفند ۱۲۸۷) تا شعبان همین سال دوام میآورد.
طوس در واقع سه ماه پس از تعطیل روزنامه نیمهمخفی خراسان، همزمان با روز گشایش دوره دوم مجلس شورای ملی کارش را شروع میکند و بهار که از ابتدای امر در جریان تأسیس روزنامه طوس بوده است، با اسلوبی کاملا شاعرانه نخستین سرمقاله خود را با عنوان «ردالعجز علیالصدر» درباره شیعهکشی بخاراییان مینویسد.
از رویکرد روزنامه و چهرههایی که در آن قلم میزنند مشخص است که کار طوس زیاد به درازا نمیکشد؛ کمااینکه بعد از انتشار شماره۵۸ در ۱۹ شعبان ۱۳۲۸قمری، روزنامه به دست نیرالدوله، حاکم خراسان، توقیف میشود.
میرسیدمحمد محیط طباطبایی (۱۲۸۰ –۲۷ مرداد ۱۳۷۱) پژوهشگر ادبی، مورخ، منتقد و ادیب معاصر ایران در مقاله «تاریخ تحلیلی مطبوعات ایران» به توقیف طوس اشاره میکند و مینویسد: «آن خاموشی، به درخواست روسها صورت گرفت؛ زیرا ملکالشعرا در موقع مرگ ادوارد هفتم و جلوس جرج پنجم، پادشاه انگلیس، در این روزنامه همدردی و همراهی با ملت انگلیس کرد و نثری نیکو نوشت و شعری خوب گفت و روسها را برانگیخت تا درخواست توقیف طوس را بکنند.»
روزنامه «چهرهنما» در یکی از شمارههای خود در این روزگار به توقیف طوس اشاره میکند و مینویسد: «جراید مظفری و طوس؛ هنوز جانها از فرقت حجاب احتجاب نامه نامی مظفری بوشهر در التهاب است که میشنویم روزنامه طوس هم در مشهد بهحکم شاهزاده نیرالدوله توقیف گردیده. ما علتالعلل توقیف این دو جریده را ندانستهایم از چیست و جلو گیرنده آنها کیست.»
بههرروی در پی این توقیف، طوس برای سه سال خاموش میشود، اما بهار بیکار نمینشیند و حدود پنجاه روز بعد، جای آن را با انتشار «نوبهار» پر میکند.
میرزا هاشمخان محیط مافی هم در نهایت پس از صدمات و زحماتی که از روسهای تزاری در خراسان متحمل میشود، به تهران تبعید میشود و روزنامه طوس دوباره در ربیعالاول ۱۳۳۲ قمری به همت او در تهران منتشر میشود.
روزنامه چهرهنما، منطبعه مصر، در شماره۴ سال۱۱ خود، مورخ غره ربیعالثانی ۱۳۳۲ قمری، بهعنوان تقریظ درباره تجدید انتشار طوس اینطور مینویسد: «روزنامه گرامی طوس منطبه مشهد، نگارش ارجمند یگانه دانشور فرزانه م. هاشم میباشد. این روزنامه نامی چندگاهی بود در سحاب عطالت رخسار معارف بار فروبرده بود و ما در شماره پنجم سال دهم چهرهنما تحتعنوان جراید مظفری و طوس از حرمان او سطری نگاشتیم.»
در این دوره ملکالشعرا دوباره پیوندش را با طوس برقرار میکند تا اینکه در سال ۱۳۳۴ قمری با دخالت سفیران روس و انگلیس دوباره خاموش میشود. مافی و بهار تلاش میکنند آن را به نام «وطن» انتشار دهند، اما این دنباله نیز در اواخر سال ۱۳۳۴ قمری در مشهد تعطیل میشود. آنها، اما از پای نمینشینند و پس از تبعید آن به تهران روزنامه وطن را در آنجا دوباره نشر میدهند.
محیط مافی بعد از انتشار روزنامه یومیه «وطن»، کار روزنامهنگاری خود را با روزنامه هفتگی «تشریق» ادامه میدهد. او همچنین کتاب «تاریخ مشروطیت ایران» را مینویسد، اما اجل مجالش نمیدهد و در نهایت در هفته آخر بهمن ۱۳۲۱ خورشیدی فوت میکند.
مندرجات روزنامه طوس پس از درج سرمقاله معمولا عبارتاند از «وقایع مملکتی بهطور اختصار» و «گزارشات خراسان» مخصوصا گزارشهای شهر مشهد مقدس. در اینجا دو خبر از «راپورتهای کمیسری و اخبار شهری» سومین شماره روزنامه طوس برای نمونه آوردهایم که در ۱۵ ذیقعده ۱۳۲۷ قمری منتشر شده است.
۱۲ ذیقعده، دیشب صداهای زیاد که شبیه به صدای ششلول و تفنگ بود، شنیده شد. بعد از تحقیق معلوم گردید که در یک خانه عروسی است و در آتشبازی معمول میدارند.
ایضا صفر نامی که دو شب قبل خواهر خود را کشته و فرار کرده بود، دیروز در راه شریفآباد دیده شده که به طرف شریفآباد میرفته [است].
۱۱ ذیقعده، هشتونیم ساعت از شب مزبور گذشته، صدای یک تیر ششلول شنیده شد. در چهارباغ قهوهخانه مشهدی مختارنامی که رعیت خارجه است، بعد از اثبات که اول انکار میکردند، ملتزم شدند که منبعد تیر خالی نکنند.
ایضا دختربچه نیشابوری، خدمتکاره محمدجعفرخان، سرتیپ سواره نیشابور فرار کرده و گم شده است، میگویند منزل میرزاقاسم نامی سرابی است. رسیدگی به عملآورده میشود تا محقق بشود.
ایضا در ساعت ۶ از شب یازدهم ذیقعده، محمدحسین دربان با کربلایی عبدالله مست بودند در میان حیطه میدان کهنه، پلیسها به استمداد کشیکچیها، هر دو را گرفته و به اداره نظمیه فرستادند. مجازات این دو نفر مست از طرف اداره جلیله نظمیه [صورت گرفت]. بعد از رسیدگی و تحقیقات ششلولهایشان ضبط و محکوم به ۲۴ ساعت حبس و پنجاه شلاق شدند؛ فورا مجری شد.
در عیدگاه ضعیفهای خانهای ترتیب داده که مردمان شیرهکش برای شیره کشیدن آنجا میرفتند. از طرف کمیسری عیدگاه راپورت به اداره نظمیه داده شد. از طرف اداره نظمیه از آن ضعیفه التزام گرفتند که منبعد اینگونه حرکات نشود.
ایضا دختر آقاسیدمحمد قوامالکتاب و دختر ابوطالب، معروف به دیزیپز، یک هفته قبل مفقود شده بود، از طرف اداره نظمیه نهایت مراقبت را به عمل آوردند، بالاخره بعد از یک هفته در دو فرسخی شهر در قلعه هر دو را پیدا نموده، سالما به شهر آوردند. بعد از استنطاق و تحقیقات لازمه، معلوم شد که محرک خارجی نداشتهاند؛ فقط به اقتضای نادانی و جهالت فرار کرده بودند. دوازده تومان نقد و قدری لباس که دختر قوامالکتاب همراه خود برداشته بود، اداره نظمیه گرفته و به صاحبانش مسترد داشت؛ دخترها را نیز به پدرشان سپردند.
طوس: خیلی از این اداره جلیله باید امیدوار بود که همه قسم در آسایش و حفظ اهالی شهر مراقبت داشته و از بذل هیچگونه مواظبات شبوروز کوتاهی نمیفرمایند.
یک چاتمه سرباز در مقر ایالتی، شب را به وظیفه خویش که باید مواظب و بیدار باشند، عمل ننموده بودند و در خواب بودند. شخصی دو اصله تفنگشان را برداشته، صبح راپورت به جناب سردار، رئیس قشون، داده، آن سربازها را که میبایستی قراول بکشند [و]خوابیده بودند، موافق قانون سه روز حبس و به هر نفری یک صد تازیانه زده و از درجه نظامی معزول داشتند.
طوس: باید نهایت امیدواری را از جناب سردار داشت که بهزودی امورات نظامی خراسان را موافق قوانین دول متمدنه، مرتب و منظم فرمایند. شرح خدمات ایشان را در مشهد مقدس در نمره آتیه توضیح مینماییم.
اخطار: از طرف اداره جلیله نظمیه، غدغن اکید شده که اگر کسی بدون جهت عارض شده و اسباب مزاحمت کسی را فراهم بیاورد، بعد از تحقیق که معلوم بشود خلاف است، سیاست و جرم میشود.
* این گزارش دوشنبه ۱۵ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ در شماره ۴۴۸۲ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.