
محله طلاب مشهد ۵۰ سال پیش یک دشت خاکی بود با قطعاتی از زمینهای زراعی و خانههای کاهگلی که در نقاطی جمع شده بودند و روستایی تشکیل داده بودند که بوی دیوارهای کاهگلی نم خورده از باران و درختان توت قدیمی آن جریانی از زندگی را راه انداخته بود.
مردها با بیل و کلنگ زیر تابش آفتاب داغ تابستان راهی زمینهایشان میشدند و با بقچهای که همراه داشتند ظهرشان را زیر نور آفتاب و کنار زمینهای زراعیشان سر میکردند. زنها هم همراهشان به درو مشغول بودند و نخ ریسی و...
موقوفه محرابخان که والی خراسان آن را برای نگهداری و ساماندهی جزامیان مشهد تاسیس کرده بود در مرکز این محدوده قرار داشت و همه اینها با خطی که شبیه به خیابان بود به حرم امامرضا (ع) کشیده میشد.
۲۰ متری تنها خیابان آسفالت کشی بود که مرز بین چند روستا قرار داشت و با چند مغازه که چراغشان در آن روشن بود پررونقترین نقطه این محدوده بود. جوی پهن و عمیقی که خود را از کشف رود به این دشت میرساند با عبور از میان خانهها و کوچهها جریان دیگری از زندگی را ایجاد کرده بود زیرا همیشه کنار آن بچههایی در حال بازی بودند یا کسی برای استراحت کنارش مینشست.
آیتالله میرزا حسین فقیه سبزواری از مدتها قبل پیگیر انجام امور رفاهی برای شاگردان خود و سایر طلبههای مشهد بود و بعد از چانهزنیهای فراوان با مسئولان درجه یک مملکتی موفق شد دستور اختصاص زمینی برای اسکان شاگردان و طلاب حوزه علمیه را از تولیت آستان قدس رضوی بگیرد.
او که یکی از عالمان بزرگ آن روزگار بود تلاشهایش را برای رفاه حال طلاب از پیش هم آغاز کرده بود تا اینکه بعد از مدتها پیگیری، رؤسای اراضی آستان قدس رضوی، زمین کوی طلاب امروزی را در اختیار مرحوم فقیه سبزواری قرار دادند و قرار شد تا ۲۰سال بدون اجاره بها در اختیارش باشد. مرحوم فقیه سبزواری نیز انجمنی از بزرگان طلاب تشکیل داد و با مشورت سایر علما این زمین را در اختیار طلاب قرار داد و این نقطه آغاز شکل گیری و ایجاد هویت در محله طلاب بود.
وقتی آیت ا... موفق به دریافت زمین برای اسکان و رفاه حال اهل حوزه شد برنامه ریزیهای لازم برای تقسیمبندی این زمینها را نیز انجام میداد. او برای جلوگیری از هر نوع حرف و حدیث قاعده تقسیم را بر قرعهکشی گذاشت و مقابل چشم همه به تقسیم این اراضی بین طلاب پرداخت. از همان زمان یعنی حدود سال۳۹ و ۴۰ بود که ساختوسازها در این مکان شروع شد و بافت روستایی این محدوده تا حد زیادی دگرگون شد.
از سال۳۹ و ۴۰ بود که ساختوسازها در محله طلاب شروع شد و بافت روستایی از بین رفت
این عالم فقیه پس از اینکه خیالش از ساکن کردن طلاب در محلهای نزدیک به حرم مطهر راحت شد خود را همه جوره مسئول رفاه حال آنان میدید هرچند که غیر از طلاب افراد دیگری نیز جذب این منطقه شدند و این موضوع باعث آبادانی این محدوده شد. در این زمان منطقه طلاب بسیار وسیع بود و از ابتدای چهارراه مقدم امروزی تا بخشهایی از گلشهر را نیز شامل می شد اما بخش اصلی آن محله طلاب امروزی است.
یکی از نوههای دختری آیت الله فقیه سبزواری که آن روز را کاملا به خاطر دارد در اینباره میگوید: زمانی که پدربزرگم موفق شد سازمان اتوبوس رانی را برای اختصاص دادن اتوبوسی به این محله متقاعد کند آنقدر خرسند بود که در پوست خود نمیگنجید. محمد فقیه زاده ادامه میدهد: پدربزرگم آن همراه با رئیس شهربانی سوار بر درشکه میآمد و اتوبوس هم به دنبالش و جمعیت برای دیدن این صحنه در خیابان جمع شدهبود. آن روز خیلی از مردم برای اولین بار سوار اتوبوس شدند و مسیر حرم را برای اولین بار با پرداختن یک قِران طی کردند.
آن زمان كمبود آب معضل بسیار بزرگی بود و تنها تا چهارراهسیلو آب وجود داشت و آب لولهکشی به این شکل نبود. یک شیر آب در چهارراه سیلو قرار داشت و مردم شیلنگ آبی به آن وصل کرده بودند و برای مصرف روزانه خود با سطل، آب برمیداشتند. نوه آیتا... در مرور خاطرات آن روزگار میگوید: این آب بسیار شیرین و گوارا بود و وضعیت به همین شکل ادامه داشت تا اینکه به تدریج و با پیگیریهای پدربزرگم در اين محدوده لوله کشی انجام شد و مردم از آب آشامیدنی بهره مند شدند.
از ابتدای تقسیم زمینها بین طلاب، زمینی برای ساخت مسجد در نظرگرفته شده بود و برنامه ریزیهای ساخت آن نیز انجام شده بود. نوه آیتالله سبزواری در اینباره میگوید: کار مسجد تا جایی پیش رفته بود که یک سالن و شبستان کوچک طراحی شده بود اما ساخت بقیه قسمتهای آن با فوت پدربزرگم روی زمین ماند.
در سال ۱۳۴۳ طلاب تا حد زیادی ویژگیهای یک محله شهری را دارا شده بود زیرا آیت ا... با تلاشهای زیاد خود زمینه را برای ورود برق نیز مهیا کرده بود و حتی خیابان شهناز قدیم قبل از سایر نقاط برق داشت، اما این زمانی بود که آیتالله سبزواری دیگر درمیان اهالی نبود و از دنیا رفته بود. او که بنای تشکیل محله امروز طلاب را گذاشت و به آن هویتی داد که هنوز لابه لای کوچهها و خیابانهای این محله هویداست خیلی زود از محله رفت و یاد و آثارش را تاکنون باقی گذاشت.
آیت ا...فقیه سبزواری اگرچه در فاصله کوتاه بین تاسیس محله طلاب تا درگذشتش تلاشها و پیگیریهای بسیاری انجام داد و در این مدت کمتر از هفت سال به اندازه دهها سال به طلاب خدمت کرد اما بعد از فوتش هویتی که در محله به وجود آمده بود از بین نرفت و ماندگار شد.
اگر چه محله کمکم وسیع شد و مردم عادی هم ساکن محله شدند و حالا شاید تعداد طلبه ساکن در اين محله خیلی کمتر از ساکنان آن سالها باشند اما این هویت برای همه مردم ماندگار است برای آنهایی که در بین خاطراتشان امکان ندارد از تلاشهای آیت ا...فقیه سبزواری برای تاسیس محله طلاب یاد نکنند.
آیتا... حاج میرزاحسین سبزواری مشهور به «فقیه سبزواری» فرزند آیتا... میرزا موسی (۱۳۳۷-۱۲۶۵ه. ق)، سوم رمضان۱۳۰۹ه. ق در شهر سامرا به دنیا آمد و در سال۱۳۱۸ه. ق همراه پدر خود آیت ا... میرزا موسی به سبزوار رفت و در آنجا به تحصیل علوم دینی پرداخت.
وی درسال ۱۳۲۶ ه. ق برای ادامه تحصیل وارد مشهد شد و در مدرسه فاضلخان حجره گرفت و از محضر دانشورانی، چون حاجشیخحسن برسی، میرزامحمدباقر مدرس رضوی، میرزاعبدالجواد ادیبنیشابوری، حاجمیرزاحسین از شاگردان میرزای شیرازی و حاجمیرزا اسماعیل مجتهد، علم آموخت.
فقیه در طول تحصیلات خود در حوزه مشهد، شاهد فاجعه به توپ بستن حرم در روز دهم ربیعالثانی ۱۳۳۰ه. ق بود و این فاجعه را در یادداشتهای منتشر نشده خود منعکس کرده است. وی شعبان سال۱۳۳۱ه. ق با دختر میرزاحسین صدرالعلماء (۱۳۲۹-۱۲۹۵ه. ق) یکی از علمای برجسته سبزوار ازدواج کرد و ۶ سال در سبزوار اقامت کرد.
در این مدت ضمن تدریس، خارج فقه و اصول را از محضر پدر و حکمت را نزد افتخارالحکما شاگرد کممانند حاجملاهادی سبزواری، فراگرفت و سال ۱۳۳۸ه. ق به نجف رفت و فقه و اصول را نزد میرزاحسین نائینی، سیدابوالحسن اصفهانی.
آقاضیا عراقی و حاجسیدمحمد فیروزآبادی فراگرفت و از همه اساتید خود اجازه اجتهاد دریافت کرد و به «فقیه سبزواری» اشتهار یافت.وی علاوه بر درک محضر اساتید یادشده خود در سامرا، در نجف نیز از محضر آخوندخراسانی، سیدمحمدکاظم یزدی، شیخحسن مامقانی.آیتا... شربیانی، آیتا... سیدمحمد بحرالعلوم، شیخمحمد طهنجف، میرزاحسین نوری، حاجآقارضا همدانی، شیخعلی گنابادی و شیخعلی قوچانی بهره برد.
وی سال۱۳۴۷ ه. ق در ۳۸سالگی به درخواست مردم سبزوار به ایران بازگشت و در مشهد ساکن شد و به تدریس فقه، اصول و فلسفه و نیز اقامه نماز جماعت روی آورد و خدمات اجتماعی و عمرانی کمنظیری انجام داد. او مدرسه باغ رضوان را با ۱۶هزار مترمربع مساحت به سال ۱۳۳۰ ه. ش ساخت و تکیه سیدها را احداث کرد.
درمانگاه رازی را تکمیل کرد و ۱۲۰باب منزل در خیابان نخریسی و ۲۵باب در خیابان خواجهربیع برای سیل زدگان بنا نهاد و ۲ هزار و ۵۰۰قطعه زمین را در کوی طلاب به طلبهها و فضلای حومه مشهد واگذار کرد و دهها مسجد را در محلات مختلف مشهد ساخت.
وی روز شنبه ۲۴شوال ۱۳۸۶ ه. ق /۱۳۴۵ ه. ش در ۷۷سالگی راه ناهموار دنیای مادی را به آخر رساند و روحش به دیار قرار پرگشود و در محل مدرسه باغ رضوان فضای سبز شمالشرقی حرم در ابتدای بست طبرسی به خاک سپرده شد. هدایتالانام، رساله علمی اوست و کتاب مناسک حج وی نیز به چاپ رسیده است.
* این گزارش یکشنبه، ۲۶ فروردین ۹۲ در شماره ۴۹ شهرآرامحله منطقه ۴ چاپ شده است.