کد خبر: ۱۰۶۹۰
۱۰ آبان ۱۴۰۳ - ۰۷:۰۰

روایت ساکن قدیمی محله فردوسی از خانه‌هایی که به‌هم راه داشت

قدر‌ت‌الله رحمانی در آستانه ۷۰‌سالگی بخشی از هویت توس است، محدوده‌ای تاریخی که در گذر زمان تغییرات زیادی را به خود دیده است، از افزایش جمعیت گرفته تا تغییر شغل مردم و بافت این محدوده حالا شهری که به نام محله فردوسی شناخته می‌شود.

در روزگاری که چرخ کشاورزی لنگ می‌زد و همه راه شهر را در پیش می‌گرفتند او ماند تا به قول خودش اصالت زندگی در دیار آبا و اجدادی‌اش را از کف ندهد. کار در شرکت تعاونی روستایی را پذیرفت تا کاری کند که حال روستا و روستاییان بهتر باشد. 

قدر‌ت‌الله رحمانی در آستانه ۷۰‌سالگی بخشی از هویت توس است، محدوده‌ای تاریخی و کهن که در گذر زمان تغییرات زیادی را به خود دیده است، از افزایش جمعیت گرفته تا تغییر شغل مردم و بافت این محدوده حالا شهری که به نام محله فردوسی شناخته می‌شود. تغییراتی که در خاطرات آقا قدر‌ت پررنگ است و به گفته خودش انگار همین دیروز از جلو چشمانش گذر کرده است.

او می‌‌گوید: این گوشه از باغ فردوسی نزدیک موزه، یک کلاس درس بود، سه سال را اینجا درس خواندم، زیر کلاس یک حوض‌انبار بود که آب سرد و گوارایی داشت، لیوان و این حرفا که نبود با دست آب می‌خوردیم و می‌چسبید.

 

ساکن قدیمی توس، در ۷ دهه از عمر خود روزگار متفاوتی را تجربه کرده است خانه‌های قلعه به هم راه داشت

کل روستای توس خلاصه می‌شد در همین بنا‌های کاه‌گلی که الان از آن یک خرابه مانده است، ما ۱۵‌خانوار بودیم. بالای قلعه، خانه ارباب بود و ورودی روستا هم خانه داروغه، خیلی از این خانه‌ها به همدیگر راه داشت و زندگی‌ها بسیار صمیمی بود.

 

ساکن قدیمی توس، در ۷ دهه از عمر خود روزگار متفاوتی را تجربه کرده است خانه‌های قلعه به هم راه داشت

اینجا درِ قلعه بود که خانم‌ها از آنجا برای شست‌وشوی ظروف و لباس‌ها رفت‌وآمد می‌کردند. ما هم که بچه بودیم از این در و درِ اصلی قلعه دنبال هم می‌کردیم و می‌دویدیم، بعضی وقت‌ها هم دعوای بزرگ‌تر‌ها را به جان می‌خریدیم.



ساکن قدیمی توس، در ۷ دهه از عمر خود روزگار متفاوتی را تجربه کرده است خانه‌های قلعه به هم راه داشت

جلو آرامگاه محل بازی ما بود، دختر‌ها جدا پسر‌ها جدا، من و بچه‌های روستا گوی‌های جیری درست می‌کردیم و گوی‌بازی می‌کردیم، خیلی از ما انرژی می‌گرفت ولی لذت‌بخش بود.


ساکن قدیمی توس، در ۷ دهه از عمر خود روزگار متفاوتی را تجربه کرده است خانه‌های قلعه به هم راه داشت

اینجا زمین‌های کشاورزی ما بود، از ساعت‌۶ صبح تا ظهر با پدرم کار می‌کردم، گندم می‌کاشتیم و چغندر و جو، آن روز‌های سرسبز و پردرخت اینجا را یادم هست، بی‌آبی همه چیز را گرفت.

ساکن قدیمی توس، در ۷ دهه از عمر خود روزگار متفاوتی را تجربه کرده است خانه‌های قلعه به هم راه داشت

کشتی پهلوانی در توس اصالت دارد، بچه‌ها همیشه در قلعه با هم کشتی می‌گرفتند، گاهی هم می‌رفتیم جلو آرامگاه کشتی ببینیم که لذت دوچندانی داشت، گلِ کشتی پهلوانی در توس هم آن روزی بود که در دهه ۵۰ آقاتختی مهمان دیار ما شد.



* این گزارش پنج‌شنبه ۱۰ آبان‌ماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۷۰ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44