حسین برادرانفر خبرنگار شهرآرا محله ۱ و ۲ است. او از سال ۱۳۹۹ این مسئولیت را برعهده دارد و هر هفته ظرفیتهای هویتی و فرهنگی محلههای مناطق ۱ و ۲ مشهد را به مخاطبان معرفی میکند.
ورود برادران به دنیای مطبوعات در سال۱۳۸۸ و با روزنامه شهرآرا بوده است.
از سالها پیش فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی خود را از مسجد صاحبالزمان(عج) در محله کوی امیر المؤمنین(ع) شروع کرده است. ویژگی این فعال فرهنگی پیشکسوت این بوده که توانسته است فعالان فرهنگی و اجتماعی نسل جوان و قدیم را در کنار هم بنشاند و با استفاده از ظرفیت جوانان و تجربه پیشکسوتان، اتفاقات خوبی را در محله رقم بزند.جواد عادلیزاده، بازنشسته اداره میراث فرهنگی صنایع دستی وگردشگری خراسان رضوی، است.
مرحومه حدیثه سالاریان سال1380 در محله فردوسی به دنیا میآید. او در 17سالگی ازدواج میکند اما چند ماه بعد در یک حادثه تلخ به کما رفته و دچار مرگ مغزی میشود. با موافقیت خانواده «حدیثه» اعضا بدن او همچون قلب، کلیهها، کبد و... اهدا میشود و جان شش بیمار که مدتها است در صف اهدا عضو قرار داشتند نجات مییابد. جالبتر اینکه او چند ماه قبل از حادثه مرگ مغزی، کارت اهدا عضو افتخاری را هم پرکردهبود.
بنیامین مقدسی بعد از سهسال تلاش در ورزش ژیمناستیک با تعطیلشدن باشگاه به توصیه استادش، اینبار ورزش تکواندو را شروع میکند. بعد از نشاندادن استعدادش در این رشته، با دعوت مربی باشگاه، آموزش شاگردان تازهکار و مبتدی را برعهده میگیرد. او میگوید: در این رشته در مسابقات لیگ و باشگاهی مشهد شرکت و چند مقام اول و دومی مسابقات را به دست آوردم. قبل از کرونا خودم را برای مسابقات استانی تکواندو آماده کرده بودم اما بهدلیل شیوع این بیماری مسابقات برگزار نشد. مهدی شهیدی استادی مجرب و توانا هستند و با دلسوزی و توجه خاصی با بچهها تمرین و مهارتهای آنها را کشف میکنند.
برادرم که سه سال از من بزرگتر است، به ورزش ووشو علاقهمند شده بود اما برای اینکه پدرم ناراحت نشود پنهانی به باشگاه میرفت. من نیز ششساله بودم که همراه برادرم میرفتم. آنجا مجذوب حرکات نرم، هماهنگ و منظم ورزش ووشو شدم. برای مدتی بدون اینکه پدرم متوجه شود باشگاه میرفتیم. اما بالأخره پدرم با دیدن لباسهای رزمی ما در منزل متوجه ماجرا شد. همان شب من و برادرم را صدا کرد و از ما خواست که درباره ورزشی که انجام میدهیم توضیح دهیم. راستش اول کمی ترسیده بودیم. بعد از دقایقی سکوت، برادرم گفت: من و عزیزالله مثل شما قویجثه و تنومند نیستیم که بتوانیم کشتی بگیرم. اما قد و قواره کشیده و چابکی داریم و فرم بدنمان برای ورزشهای رزمی مناسب است.
زورخانهها از قدیم همیشه محل بروبیای آدمهای سرشناسی بوده که سبیلشان حکم امضا داشته است؛ بهویژه آنهایی که روزی چند بار قامتشان موقع رد شدن از درِ کوتاه زورخانه به رسم ادب خم میشدهاست. استاد حسن ریاحی یکی از همین پهلوانهاست؛ کسیکه نامش در تاریخ ورزش مشهد بهعنوان تیزچرخترین زورخانهای ثبت شدهاست؛ ورزشکاری از نسل بیتکرار زورخانههای دهه چهل و پنجاه شمسی که در 74سالگی هنوز هم چراغ پهلوانی را روشن نگه داشته است.
کیانا رهنورد بعد از اتمام جلسات دوره شاهنامهخوانی در هشتسالگی برای اولینبار در جشنواره شاهنامهخوانی بانوان انجمن سیاووش مشهد شرکت میکند. با وجود استرس زیادی که دارد رتبه برتر این جشنواره را به دست میآورد. کیانا میگوید: چون تا آن لحظه روی صحنه نرفته بودم و اجرایی نداشتم استرس تمام وجودم را فراگرفته بود اما توانستم بر خودم مسلط شوم و با اجرای بخشی از نقالی سیاووشخوانی رتبه برتر مسابقات را کسب و مورد تشویق داوران قرار گیرم.
در دوره تحصیلش معلمهای ادبیات با شک و تردید به انشاهایی که مینوشت نگاه میکردند. آنها فکر میکردند احسان بزرگتری دارد که برایش انشاها را مینویسد. هر بار با ناراحتی به خانه میآمد و با ناراحتی به مادرش از معلمها گله میکرد. بالأخره مادر برای رفع این سوءتفاهم به مدرسه رفت و از معلم ادبیات خواست همانجا موضوعی به احسان بدهد تا انشا بنویسد و موضوع روشن میشود.حالا این جوان بیستوهفتساله از چاپ دو کتابش مسرور است و امید به آیندهای دارد که بتواند در حوزه ادبیات و نویسندگی بیشتر بدرخشد.
با خودم عهدبستم ورزش را کنار بگذارم و دیگر به دنبال ورزش حرفهای و قهرمانی نروم اما بعد از چند ماه و با تشویقهای مادرم، ورزش ووشو را از یازدهسالگی و به صورت حرفهای شروع کردم. مادرم به من اطمینان داد بهزودی مدال طلای قهرمانی کشور را بگیرم و در گردنم بیاویزم، بعد از آن نیز برنده مسابقات بینالمللی شوم. همانجا به او قول دادم اگر مدال طلای مسابقات کشوری را به دست آوردم، به عنوان هدیه به او تقدیم کنم. آرزویی که خیلی زود برای مهدی شبانی محقق میشود.
پرویز خالقپناه میگوید: هر خطاطی برای آنکه حق خود را به این هنر ادا کرده باشد قرآن، شاهنامه، بوستان یا دیوان حافظ کتابت میکند تا به یادگار بماند. من نیز سالهاست که آرزوی کتابت قرآن را دارم و حتی چندسال قبل یکی دو مرتبه آیاتی از قرآن را هم نوشتم اما مشکلات اجازه نمیداد. حالا هم که در هشتادویکسالگی دیگر نوری در چشمانم نمانده است و دستانم قوت گذشته را ندارد بعید میدانم که بتوانم به این آرزویم برسم.
یکی از بهترین اجراهای تواشیح او به مناسبت عید غدیر و در حرم مطهر رضوی بوده است. این اجرای موفق سبب راهیابی او به حرم مطهر رضوی به عنوان مکبر میشود. علیزاده میگوید: گروه همخوانی منتظران موعود(عج) با حمایت مدیر دارالقرآن یحییبنزید، حسین بازودار از بین قاریان نوجوان حاضر تشکیل شد و در این چند سال برنامههای متعددی را با حمایت مدیر و مربی دارالقرآن، به مناسب اعیاد مذهبی و ملی در آموزش و پرورش، صدا و سیمای خراسان رضوی و شبکه قرآن اجرا کردیم.