حسنعلی ساقی نخبه محله میثم خاطرات متفاوتی از درسخواندن و کسب رتبه 27منطقه و 72کشوری در رشته علومتجربی دارد و معتقد است آدم در هرجای دنیا اگر آستین همت را بالا بزند، حتما نتیجهاش را میبیند. او پسر پرتلاشی است که فقط با صرف500هزار تومان، 2سال قبل در قله قبولیهای کنکور قرارگرفت و نامش در فهرست پزشکهای آینده کشور آمد. نخبهای که قرار است بعد از پایان درس پزشکی در دانشگاه تهران، به شهر خودش برگردد و از مشکلات مردم، بهخصوص پایین شهر و محله زادگاهش گرهای بازکند.
محله رده قدمتی بیش از۲۵۰سال دارد و تا ۳۵سال پیش جزو زمینهای پیرامونی مشهد حساب میشد. قلعه قدیمی رده دارای حدود هشتاد خانوار و شامل سه ده بهنامهای قلعه نو، قلعه گنابادیها و قلعه کهنه بوده است.این محله در سمت راست بولوارشمالی طبرسی و ضلع شمالشرقی میدان فجر و بزرگراه شهید بابانظر قرار گرفته است.
شهید جواد عبداللهی در عملیات مقابله با عبدالمالک ریگی به شهادت رسید. حاج هاشم، پدر شهید، همراه با برادرش طبق وصیت خود شهید منزلش را وقف کارهای نیک کردند، اکنون خانه شهید به پایگاهی در محله تبدیل شده است که شناسایی نیازمندان و دستگیری از آنها را برعهده دارد. امروز بیش از ۱۲۳ خانواده که ۲۴۳یتیم را هم شامل میشود، زیر پوشش این پایگاه هستند.
بعضیها تصورشان از مسجد فقط به نماز خواندن ختم میشود! گمان میکنند فقط و فقط باید موقع اذان وارد مسجد شد و چند رکعت نماز اقامه کرد و بعد هم در مسجد را بست تا اذان بعدی! بچه های مسجدالرضا در خیابان طبرسی شمالی7 این تصور غلط را زیرپا گذاشتهاند و فراتر از آن می اندیشند. آنها ثابت کرده اند مسجد به عنوان یک پایگاه اجتماعی می تواند برای آبادانی محله و برای رفع مشکلات محله گام بردارد. فعالیت بچههای مسجدالرضا در سرود، هیئت، جهادی و... زبان زد محله و منطقه4 است.
بابانظر ۱۰ یا همان خیابان میثم شمالی در ابتدای محله رده واقع شده است. در گذشته قلعهکهنه، قلعه گنابادیها، قلعه نو، قلعه خردو، قلعه منتقی (محمدتقی)، قلعه حاجرمضان و... جزیی از همین محله رده بوده است.
به منزل مادربزرگم رفته بودم، بزرگترها با هم صحبت میکردند. به خاطر ندارم که حرف سر چی بود که عموحسن برگشت و به من گفت تو حتی نمیتوانی سوره توحید را حفظ کنی! این حرف به من سنگین آمد. میدانستم بزرگترین سوره قرآن، «بقره» نام دارد. جلوی جمع برگشتم و به عمویم گفتم میخواهی سوره بقره را حفظ کنم؟ عمویم خندید و گفت اگر حفظ کردی برایت یک جفت اسکیت میخرم. همین شد که حفظ قرآن را شروع کردم و درحالیکه حتی روخوانی را هم تکمیل نکرده بودم، در کمتر از ۵۰ روز سوره بقره را حفظ کردم
کمتر کسی است در کوچه «خداشناس» محله طبرسی که نشانی «نانوایی دایییحیی» را بلد نباشد. این نانوایی قدمتی دارد به قد پا گرفتن خانهها و بناهای در دل زمینهای کشاورزی و زمینهای برهوت در بیش از 3دهه. شهرت این نانوایی نه بهواسطه قدیمی و اولین بودنش است، که به سبب کار خیّری است که به اندازه عمر نانوایی دایی قدمت دارد؛ نذر نان. اگرچه 11سالی میشود حاجیحیی به رحمت خدا رفته است، همان نیت و کار خیر دیروز او شده است باقیاتالصالحات امروزش. حاجحسنِ داماد و آقا مجتبایِ پسر، سکانداران امروز نانوایی هستند تا ضمن رساندن نان به دست هممحلیها، ادامه دهنده راه پدر باشند.