محله عامل

محله
منطقه ۲

عامل

محله عامل

عامه مردم مشهد، محدوده وسیعی درشمال شهرشامل خیابان حرعاملی را میل کاریز می‌خوانند. اما نام خیابان عامل که از حدود دهه ۳۰ در میان مردم معروف بوده است و با وجود تغییر نام خیابان از حدود دهه ۷۰ خورشیدی به «حرعاملی»، همچنان نزد عموم مردم به همان نام سابق شناخته می‌شود، برگرفته از خاندان «عامل» است.

محله عامل
مد شدن دعوت مجازی
جواد شهابی درباره تأثیر فراوان کرونا بر شغل چاپ تراکت می‌گوید: با شیوع کرونا و به‌دنبال آن تعطیلی تمامی مراسم‌های دورهمی و جشن‌های عروسی، دیگر سفارشی برای چاپ تراکت و کارت عروسی نداشتیم و میزان سفارش‌های ما بین 70تا 80درصد کاهش یافت. گاهی اوقات چاپ تعدادی تراکت و کارت ویزیت شغلی را داشتیم که درآمد ناچیزی داشت. با ادامه پیدا کردن این روند درآمدمان به حداقل رسید و ما برای مدت بیش از یک‌سال از جیب خوردیم و خودمان را سرپا نگه داشتیم.متأسفانه برخی همکاران ما به‌دلیل اینکه مغازه را اجاره کرده بودند نتوانستند دوام بیاورند.
ثبات قیمت میوه بعد از تزریق واکسن
در دوران اوج کرونا به‌ویژه در موج چهارم و پنجم کرونا قیمت برخی میوه‌ها مثل هویج و لیمو شیرین به دلیل تأثیرات درمانی که بر بیماران کرونایی و جلوگیری از کرونا داشت به چند برابر رسید و حتی نایاب شد. ما در همین مغازه و اوج موج پنجم یک کیلو هویج را تا 35و 45هزار تومان هم فروختیم. حتی وقتی برای خرید هویج به بازار میوه و تره‌بار می‌رفتیم در آنجا هویج نبود و اگر هم پیدا می‌کردیم باید با قیمت گران می‌‌خریدیم. تحت تأثیر این جوّ کرونایی فقط کافی بود یک نفر بگوید خیار خاصیت ضدکرونایی دارد تا قیمتش به اوج برسد.
کوچه‌ای با ساکنان وفادار
خیابان عامل15 که در گذشته به خیابان منوچهری شهرت داشت یکی از قدیمی‌ترین خیابان‌های محله عامل است. وجود خانه‌هایی با بافت خشت و گلی نشان‌دهنده قدمت 150ساله این خیابان است. ساکنانش بیشتر از طبقه متوسط شهری و صنعتگر هستند. با توجه به قدمت بالای این خیابان خانواده‌های قدیمی برای چندمین نسل در آن ساکن هستند و با وجود همه تغییرات و گسترش آن اصالتشان را حفظ کرده‌اند.
بُرد بورس پارچه
محمد وزیری می‌گوید: به‌خوبی به یاد دارم زمانی که در یکی از مغازه‌های پارچه‌فروشی اطراف حرم شاگرد بودم زائران عربستانی دربه‌در دنبال پارچه‌های کرپ، مخمل و اطلس ایرانی می‌گشتند حتی راضی بودند قیمت بیشتری هم بدهند و این پارچه‌ها را بخرند. آن سال‌ها پارچه‌فروشی رونق و درآمد خوبی داشت. دایی من که پارچه‌فروش بود درمدت 5سال توانست از طریق همین شغل خانه‌ای در بالای شهر بخرد. پارچه‌فروش‌ها درمجموع زندگی مرفهی داشتند، اما حالا این شغل رونق آن سال‌ها را ندارد و همین که بتوانیم دخل وخرج زندگی‌مان را بدهیم راضی هستیم.
آرزویم تلاوت در محضر رهبری است
حسین جوهری می‌گوید: در سنین خردسالی با تشویق پدر و مادرم کنار آن‌ها می‌نشستم و به قرآن‌خواندنشان گوش می‌کردم. یک سال قبل از رفتن به مدرسه حفظ سوره‌های کوچک جزء سی‌ام قرآن را با مربیگری پدرم شروع کردم. در واقع پدرم اولین مربی و معلم من در زمینه حفظ آیات قرآن بود.
دکتر فتوحی؛ مرد سفیدپوش دروازه قوچان
محمود فتوحی اردکانی، درست نود و سه سال و پنج ماهِ پیش، توی کوچه پس‌کوچه‌های اردکان به دنیا آمده؛ چشم‌پزشک یزدی که از ده سال مانده به انقلاب، توی ساختمانِ آجری سرِ فلکه «دروازه قوچان» مریض می‌بیند، بغل نردبان‌تراشی‌ها، پرنده‌فر‌وش‌ها و کاروانسراهای از یادرفته و در محدوده‌ای که هیچ تابلوی پزشکی جز او دیده نمی‌شود. دکتر فتوحی از اولین‌های پزشکیِ دانشگاه تهران است. اواسط دهه بیست. از قضا رتبه خوبی هم گرفته تا خیلی زود بورسیه ارتش را بگیرد و سال سی‌ و شش بشود رئیس بخش چشم و گوش و حلق و بینیِ بهداری ارتش گرگان.
پرستار دوران دفاع مقدس، در پی ابتلا به ویروس کرونا آسمانی شد
زهرا قیداری در تعریف خاطره‌ای از پرستاری در دوران دفاع مقدس گفت: برای من خیلی مهم بود که هر کاری از دستم برمی‌آید برای مجروحان انجام دهم. یکی از رزمنده‌ها 2 تا پایش مجروح شده بود. به دکتر گفتم: یکی از پاهایش کار نمی‌کند. خیلی جوان محجوبی است. دکتر گفت:عصب‌هایش از کار افتاده است و راهی برای نجاتش وجود ندارد. به ایشان اصرار کردم اگر راهی وجود دارد، پیش پای پرستارها بگذارد. دکتر هم بعد از کمی تأمل گفت: روزی هزار مرتبه روی پایش را ماساژ دهید. .با این حرف خوشحال شدم و با پرستارها نوبت گذاشتیم که هر روز یک نفر این کار را بکند و سرانجام هردوپایش خوب شد.