منطقه ۹ - صفحه 103

منطقه ۹

پاتوق اهل علم و فرهنگ

منطقه ۹ بعد از منطقه ۷ از سبزترین مناطق شهری مشهد است. مساحت کلی فضای سبز در این منطقه با برخورداری از بوستان بزرگ وکیل‌آباد، کوه‌پارک، بوستان خورشید و... ۷۰۰ هکتار می‌شود. آب‌وهوای مناسب این منطقه به‌دلیل قرارگرفتن در دامنه رشته‌کوه‌های بینالود، برای بسیاری از شهروندان انگیزه سکونت است. بوستان خورشید و کوه‌پارک در این منطقه هر روز مقصد ورزشکارانی است که وجود این مناظر طبیعی را در بافت شهری مشهد غنیمت می‌دانند. منطقه ۹ را از یک نظر می‌توان کانون فرهنگ و هنر در مشهد معرفی کرد؛ وجود ۲ مرکز مهم فرهنگی و هنری در این منطقه، یعنی کتابخانه مرکزی امام‌خمینی (ره) و حوزه هنری خراسان‌رضوی، این منطقه را به پاتوق هنردوستان و اهالی فرهنگ تبدیل کرده ‌است. همچنین وجود تعداد زیادی دانشگاه و مرکز علمی‌پژوهشی مانند دانشگاه فردوسی مشهد، کارخانه نوآوری، دانشگاه فنی شهید منتظری و... این منطقه را به‌عنوان قطب علمی شرق کشور معرفی کرده است. شهرداری منطقه ۹ مشهد سال ۱۳۷۰ شکل گرفته و در مساحت ۴۴۷۳ هکتاری آن بیش از ۳۲۷ هزار نفر دزندگی می‌کنند.  

شیرباد بلندترین و ملکوه زیباترین قله خراسان رضوی است
بلندترین قله استان خراسان رضوی و حتی خراسان قدیم قله شیرباد در انتهای دره زشک به ارتفاع 3300 متر است. قله بینالود با ارتفاع 3211 متر در جایگاه دوم و قله فِلِسکه با 3150 متر در جایگاه سوم قرار دارد. قله هزارمسجد با ارتفاع تقریبا 3100 متر نیز قله چهارم استان است. در کنار این قله ها می توان از قله سوقند، قوچگر، بِزد، بردو، بیدستان و دال در رشته کوه بینالود و کماس و تیوان در رشته کوه هزارمسجد نام برد. در این بین، قله های بلندتر از 2500 تا 3000 متر فراوانی به ویژه در رشته کوه بینالود در سطح استان وجود دارد.
بازدید از ده هزار نمونه، در موزه جانورشناسی دانشگاه فردوسی
توی موزه دانشکده علوم که می ایستی، نمی دانی کجا را نگاه کنی. قفسه های متعدد، چفت هم ردیف شده اند و توی ویترین هایشان پر از جانوراست، از خزنده و جونده گرفته تا پرنده و پستاندار. بالای این قفسه ها هم تاکسیدرمی پرندگان است و انتهای موزه اسکلت بعضی پستانداران بزرگ جثه به چشم می خورد. در موزه دانشکده علوم دانشگاه فردوسی حدود 10 هزار نمونه از گونه های متنوع نگهداری می شود. این موزه سال 1345 تأسیس رسمی شده است اما شماری از نمونه های آن قدیمی تر و و مربوط به دهه های 30 و 40 است. قدیمی ترین نمونه نیز به سال 1330 برمی گردد.
ایستاده همچون «سرو»
بیشترین شهرت خیابان سرو به سکونت خانواده سردار شهید ولی‌الله چراغچی در یکی از کوچه‌های فرعی این خیابان است. به همین دلیل نیز یکی از خیابان‌های کناری به نام این سردار نام‌گذاری شده است. به غیر از خانواده شهید چراغچی خانواده‌های شهدای دیگری نیز در این خیابان زندگی می‌کنند. کوچه صارمی 49 که از سوی دیگر به وکیل‌آباد 36 می‌رسد، با نام «سرو» شناخته می‌شود.
من از مادرم آموختم و مادرم از مادرش
خاطرات فاطمه آخوندی از سال‌هایی که مراسم عزاداری دهه فاطمیه در خانه‌ها برگزار می‌شد شنیدنی است: آن موقع بیشتر خانه‌‌های اینجا بزرگ و حیاط‌دار بود. هر هفته و هر ماه خانه یکی از همسایه‌ها روضه بود. مادرم دهه فاطمیه روضه می‌گرفت و روز آخر آبگوشت بار می‌گذاشت سال اول 100نفر مهمان خانه او بودند و حالا بیش از 1500نفر سر این سفره می‌نشینند. همسایه‌ها از یک هفته قبل برای کمک به خانه می‌آیند و اینجا را سیاه‌پوش می‌کنند. به جز روز آخر که خودمان آبگوشت داریم روزهای دیگر اگر همسایه‌ها نذری داشته باشند می‌پزند و به اینجا می‌آورند.
مهربانی به رنگ خون
محمدعلی اعزازی از قدیمی‌های محله پایین‌خیابان سال‌هاست اهدای خون انجام می‌دهد و کارت طلایی از سازمان انتقال خون دریافت کرده است. کارت طلایی که به اهداکنندگان بالای 100مرتبه داده می‌شود. بالای 100بار اهدا با حساب سالی چهاربار خون‌گیری! شاید بر زبان آوردن عدد 100 چندان مشکل نباشد اما اینکه 37سال پیوسته و هر فصل خودت به سازمان انتقال خون مراجعه کنی کار کمی نیست!
از مادرم پرستاری آموختم
عصمت‌السادات حسینی‌فر می‌گوید: الگوی من از کودکی مادرم بود که با صبر و حوصله از پدر جانبازم پرستاری می‌کرد. پدر و مادر من هر دو برای اسلام و دفاع از انقلاب دینشان را پرداخته‌اند. من هم در جوانی به این فکر افتادم که در حرفه پرستاری می‌توان به افراد زیادی خدمت کرد و مسئولیتم در قبال جامعه همین است. 7سال است که پرستار هستم اما این دو سال آخر که بیماری کرونا نیاز به جهادی همگانی داشته است تلاشم را دوچندان کرده‌ام تا پابه‌پای جهادگران سلامت برای مهار آن قدم بردارم.
مأموریت آقای مستغنی و بانو
آقای مستغنی و بانو البته هیچ وقت در محله شان آدم های بی تفاوتی نبوده اند. از همان 20سال پیش که به این محله آمدند، با همه مشغله کاری ای که داشتند، حواسشان به محله هم بود و هرجا عیب و ایرادی می دیدند پی اش را می گرفتند. مثلا تکه ای از آسفالت اگر خراب می شد، موزاییکی از پیاده رو اگر کنده می شد، آدم نابابی اگر توی محله می دیدند که به نظرشان مشکوک می آمد، سعی می کردند به شیوه خودشان این چیزها را رفع و رجوع کنند.