محله ایثارگران۲

محله
منطقه ۲

ایثارگران۲

محله ایثارگران که امروز در میان عامه مردم به «شهرک امام» نیز شناخته می‌شود، در گذشته‌ای نه‌چندان دور محل قرارگیری روستای نخودک بوده است. روستای نخودک تا اوایل دهه هشتاد همچنان به‌صورت روستایی حاصلخیز، با باغی دلگشا در حاشیه شمالی شهر مشهد وجود داشت. حسنعلی مقدادی اصفهانی، یکی از عرفای معروف مشهدی به‌دلیل سکونت در سال‌های پایانی عمرش در این روستا به «حاج شیخ حسنعلی نخودکی» مشهور شد.

محله ایثارگران۲
خاطرات حسین فروتن در روستای فراموش‌شده نخودک
در خیابان موسوی‌تبار ۳.۶ فعلی انبار بزرگ غله قرار داشت. این بنا با فاصله یک‌متری از سطح زمین، روی تعدادی پایه آجری ساخته شده بود. بیشتر اوقات با بچه‌ها در‌میان پایه‌های آن به بازی قایم‌باشک و کلوخ‌بازی مشغول می‌شدیم.
حسینیه جوادالائمه(ع) روی دست نوجوان محله می‌چرخد
محمد صدیقی می‌گوید: بیشتر کار‌ها را به‌دست بچه‌های محله می‌سپاریم. نوه‌ام، امید که امانتی الهی بود، همه کار‌های فنی و صوتی حسینیه را انجام می‌داد و حالا که دیگر بین ما نیست، بچه‌های محله بیشتر از قبل پای کار آمده‌اند.
سکونت در محله ایثارگران مسیر زندگی فاطمه خانم را تغییر داد
فاطمه مجرای، همسایگان خوب محله ایثارگران را مهم‌ترین عامل فعالیت‌های اجتماعی‌اش می‌داند، او یکی از فعالان فرهنگی و اجتماعی، فرمانده پایگاه بسیج و عضو شورای اجتماعی محله است.
نشانه‌های به جا مانده مانده از قلعه نخودک در محله ایثارگران
خیابان ابوطالب‌۵۷ درجریان توسعه و مسکونی‌شدن زمین‌های کشاورزی، سی‌سال قبل و بعد‌از الحاق این محدوده به شهر کشیده شده است. این محدوده حدوده پنجاه‌سال پیش، جزوی از روستا یا مزرعه نخودک بوده است.
شمع‌‌ها مایه آرامش جوان توانیاب محله ایثارگران شدند
محمدمهدی سراجی، جوان ساکن محله ایثارگران، روی ویلچر می‌نشیند و دست‌هایش نیز آن‌چنان قوتی ندارند. اما بیکار نمانده، با اراده‌ای مضاعف، به زندگی‌اش رنگ دیگری داده است.
تلخی شیرین‌ترین خاطره زندگی علی‌اصغر حسن‌پور
علی‌اصغر حسن‌پور تعریف می‌کند: مرحوم مادرم دختر یکی از حاجی‌های محله را برایم در نظر گرفته بود. من آوازه او را شنیده بودم، اما ندیده بودمش. مادرم تنهایی رفته بود و حسابی حاجی را آماده کرده بود.
آشنایی به صرف یک قوری چای در محله ایثارگران
همسایه‌های کوچه ایثارگران ۱۵/۶ همدل و همراه هستند و روزگاری با هم رب درست می‌کردند، روضه خانگی و دوره قرآن راه انداختند. همیشه در خانه‌شان به روی هم باز است و طاقت یک‌روز بی‌خبری از هم را ندارند.