بهدنبال یک اتفاق ساده، موقعیت شغلی عبدالحسین خبازی تغییر میکند و این تغییر خوشایند، او را به آرزوی قلبیاش که مهندسشدن بود، میرساند.
اهالی محل صاحب گلفروشی محله سعدآباد را با نام «مشممدعلی» میشناسند. اکنون او سالهاست که از دنیا رفته و مغازهاش توسط نسلهای بعد از او اداره میشود.
سید احمد حسینی میگوید: باید کاری میکردم که نوجوانان و جوانان محله جذب ورزش شوند و زندگی خود را تباه نکنند. این هدف باعث شد سال۱۳۹۰ طبقه همکف خانهام را تبدیل به باشگاه ورزشی کنم.
احمدرضا چارقدوز، معروف به آسمانی، نقاش ۶۷ ساله محله شهید باهنر که اکنون در هتلها نقاشی سیاه قلم میکشد، یکسال و ۶ ماه در پاریس درس طراحی آناتومی خوانده است.
معرقکاری بازار خوبی نداشت، اما من امید و انگیزه زیادی داشتم و با هر سختی ادامه میدادم. از یک جایی به بعد فهمیدم نمیتوانم با بازار رقابت کنم. چینیها همین آثار دستی ما را بهصورت ماشینی تولید میکنند.
امیر خاکی میگوید: آرزو دارم در همه دنیا به معلول به چشم یک موجود ضعیف نگاه نشود. درک کنند که ما هم مثل بقیه مردم هستیم. شاید یک روز خوب باشیم یک روز بد.
مهدی عزیزی میگوید: در ۸۰ شعبه فلافلی ما، برای حدود ۵۰۰نفر شغل ایجاد شده است؛ آن هم در شرایط رکود اقتصادی که برخی صاحبان صنایع و مشاغل ، درحال تعطیلی واحد صنفی خود هستند.