با شیوع بیماری کرونا بسیاری از مشاغل ضرر جبرانناپذیری متحمل شدند، اما در این میان توصیههای پزشکی مبنی بر افزایش قدرت سیستم ایمنی بدن و مصرف مرکبات باعث شد میوهفروشیها از مشاغلی باشند که کسبوکارشان رونق پیدا کند و میزان فروششان با وجود افزایش قیمتها نسبت به قبل بیشتر شود.
با استقبال مردم مغازههایی شکل گرفت که فقط آبمیوه و بستنی میفروختند و حالا بهعنوان یکی از مشاغل موادغذایی بهشمار میروند. شاید این حرفه درظاهر شغل سختی به نظر نرسد، اما مانند دیگر مشاغل فرازوفرودهای زیادی دارد و اگر مهارت و تجربه نباشد، بیگمان بهجای سودآوری، ضرر و زیان جبرانناپذیری خواهد داشت.
مرور داستانهای «مشهدچهره»، برکت همسایگی با کتابخانه و دمخور شدن با کتابها را پیش چشممان میآورد تا بتوانیم سرگذشت آدمهای کتابخوان و کتابدوست را بهتر ببینیم. آدمهایی که برای آشتی دادن مردم با کتاب از هیچ کاری دریغ ندارند. حتی شده یک کار کوچک مثل اختصاص دادن گوشهای از مغازهشان به کتابخانه. یا وقف مال و زمان زندگیشان برای کتابخوان کردن دیگران.
در روزگاری که کتاب، همان یار مهربانی که «عباس یمینی شریف» در کتاب فارسی دوم دبستان از زبانش برایمان سخنها سروده و نسبت به غفلت از آن هشدارها داده بود، بیشتر از هر روزی از زندگیهایمان فاصله گرفته، این مطلب را بخوانید تا با کتابخوانهای مشهدی و کتابخانههای مشهد بیشتر آشنا شوید.
در دوران اوج کرونا بهویژه در موج چهارم و پنجم کرونا قیمت برخی میوهها مثل هویج و لیمو شیرین به دلیل تأثیرات درمانی که بر بیماران کرونایی و جلوگیری از کرونا داشت به چند برابر رسید و حتی نایاب شد. ما در همین مغازه و اوج موج پنجم یک کیلو هویج را تا 35و 45هزار تومان هم فروختیم. حتی وقتی برای خرید هویج به بازار میوه و ترهبار میرفتیم در آنجا هویج نبود و اگر هم پیدا میکردیم باید با قیمت گران میخریدیم. تحت تأثیر این جوّ کرونایی فقط کافی بود یک نفر بگوید خیار خاصیت ضدکرونایی دارد تا قیمتش به اوج برسد.
برای روزگاری که در آن زندگی میکنیم نامهای مختلفی انتخاب کردهاند، اما پیشنهاد من این است که عنوان «دوران ترکیبی» را انتخاب کنیم. پیش از این دیده و شنیده بودیم که کافه سراها، کتاب عرضه میکنند و کافه کتابها در جایجای مشهد طی یک دهه اخیر گسترش پیدا کرده است، اما نه دیده بودیم و نه شنیده بودیم که میوهفروشی در منطقهای کم برخوردار بخواهد همراه میوه به مشتریانش کتاب بدهد؛ آنهم بهصورت رایگان.
الیاس، هر سال شب یلدا دغدغه نیازمندانی را دارد که قدرت خرید میوه ندارند. سال گذشته یکی از خیّران همیشگیاش به نام حسینزاده که پزشک است، مبلغ در خور توجهی به او میدهد تا میوه رایگان در اختیار نیازمندان قرار دهد. او با این پشتوانه، بنر بزرگی را چاپ میکند و بر آن مینویسد هرکس قدرت خرید میوه ندارد میتواند از این مغازه، میوه رایگان ببرد. به میدان بار میرود و میوه نسیه خریداری میکند. نه تنها مغازه خودش بلکه مغازه کناریاش را تا سقف پر از میوه میکند.