با شیوع بیماری کرونا بسیاری از مشاغل ضرر جبرانناپذیری متحمل شدند، اما در این میان توصیههای پزشکی مبنی بر افزایش قدرت سیستم ایمنی بدن و مصرف مرکبات باعث شد میوهفروشیها از مشاغلی باشند که کسبوکارشان رونق پیدا کند و میزان فروششان با وجود افزایش قیمتها نسبت به قبل بیشتر شود.
کمال صادقی یکی از میوهفروشان محله کوی پلیس است. او درباره تأثیر کرونا بر شغلش اینگونه توضیح میدهد: اسفند1398 و نزدیک ایام نوروز بود که خبر شیوع بیماری کرونا در کشور پیچید. بر همین اساس و بهگفته پزشکان، مصرف میوه و سبزی بهویژه مرکبات برای افزایش قدرت سیستم ایمنی و مقابله با بیماری مهم بود. بنابراین، تعداد مشتریهای ما به دوبرابر افزایش یافت و میزان تقاضا زیاد شد.
او ادامه میدهد: همه مشتریها دنبال میوه و صیفیجات تازه بهویژه لیموترش، سیر و زنجبیل بودند و بهدلیل افزایش تقاضا قیمت این اقلام بسیار افزایش یافت. در ادامه با شیوع موجهای بعدی این بیماری، هویج، کرفس و... نیز در سبد خرید مردم قرار گرفت تا جایی که اگر در گذشته افراد بهاندازه نیازشان بهعنوان مثال 2کیلو هویج میخریدند، تابستان امسال این خرید به بیش از 10کیلو برای یک مشتری رسید، با وجود اینکه شاهد افزایش قیمت 50 تا 60درصدی بودیم.
صادقی اضافه میکند: ابتدای شیوع بیماری کرونا که صحبت از قرنطینه خانگی بود، بیشتر مردم برای یکهفته تا 10روزشان خرید میکردند تا در خانههایشان بمانند و کمتر در شهر تردد کنند، اما مصرف میوه و سبزی بیشتر بهشکل تازه است و اگر مدت زیادی در خانه بماند، خراب میشود و قابل استفاده نیست. بنابراین، این خریدهای دهروزه کاسته شد و مشتریها هر سهچهار روز برای خرید مراجعه میکردند.
او میگوید: یکی از تغییراتی که در شغل ما به وجود آمد، استفاده از نیروهایی بهعنوان پیک موتوری برای ارسال خرید مردم بهویژه سالمندانی بود که نمیخواستند از منازلشان خارج شوند، ولی من این کار را انجام ندادم، چون تعداد مشتریها بهقدری زیاد بود که برای جداسازی و ارسال به در منازل وقت نداشتم.
از همان ابتدا تا الان با اعلام وضعیت قرمز کرونایی و تعطیلی برخی مشاغل و بستهشدن بازار، هیچگاه تعطیل نبودیم
او میافزاید: میوهفروشی جزو مشاغل با اولویت یک بود و از همان ابتدا تا الان با اعلام وضعیت قرمز کرونایی و تعطیلی برخی مشاغل و بستهشدن بازار، هیچگاه تعطیل نبودیم. حتی همان ابتدای شیوع بیماری که چندان از آن آگاه نبودیم و بسیاری جانشان را از دست میدادند، ما با استرس زیاد از میدان میوهوترهبار خرید میکردیم و مغازه همیشه باز بود. حجم کاری ما هم از نظر ساعت و حضور مشتریها زیاد شده بود و فشاری دوچندان به ما تحمیل میکرد.
صادقی درباره ترس خانوادهاش از کرونا نیز میگوید: نبود ماسک و رودرروبودن با صدها مشتری در روز باعث شده بود خانواده از ابتلا به بیماری ما بترسد و حتی گاهی میگفتند مغازه را تعطیل کنید. خطر جانی زیاد است، اما نیاز مردم و اینکه از کودکی در این کار بودم و حتی پدر و پدربزرگم در همین شغل بودهاند، باعث شد تا احساس وظیفه کنم و مغازه را همیشه باز نگه دارم.