مهدی صبوری تعریف میکند: دیدم بچههای گشت بسیج جلو خودروهایی را که نیاز به بازرسی دارند میگیرند و تا صبح درگیر هستند؛ خواستم برای تشویق و قدردانی از آنها کاری کنم و خودروهایشان را رایگان تعمیر کنم.
در دل این محله، همسایههایی زندگی میکنند که عمر کنارهمبودنشان از ۴۵ سال هم میگذرد؛ یعنی از سالهایی که تازه جنگ تحمیلی هشتساله شروع شده بود و همسایهها تمامقد هوای هم را داشتند. آنها با وجود مشکلات زیاد، از محلهشان مراقبت میکردند.
سرگرد غلامرضا نورزاده ۲۰ ساله بود که به استخدام ژاندارمری درآمد او بعد از بازنشستگی نیز خود را مسئول و حافظ جان آدمها و همشهریان میداند.
«اینها که پل نیستند، تونل وحشت اند! نه صبح خیلی زود و نه از عصر به بعد حاضر به تردد از روی پل نیستیم؛ هر بار نیمه جان میشویم تا به آنطرف پل برسیم.» این روایت زنی جوان از فضای پل عابر پیاده خین عرب است.
پلهای هوایی منطقه یک که در دهه ۸۰ احداث شدند، تقولق کار میکنند. میانگین عمر این پلها به هجدهسال میرسد ولی بهدلیل هزینههای سنگین تعمیر و نگهداری پلهای عابر پیاده، وضعیت نامناسبی دارند.
تکتک دستهها با قدمهای کوتاه جلوی جایگاه میآیند و هرچه به فرماندهان نزدیک میشوند، قدمها را بلندتر و محکمتر برمیدارند؛ بهطوریکه میتوان گردوغبار را زیر پایشان بهوضوح مشاهده کرد.
حمیده سادات هاشمی، خواهر شهیدان محمدحسن و احمدعلی هاشمی است که اولی در انقلاب و دومی در اه امنیت شهید شده است. او همچنین همسر حسن کاظمی است که در جنگ تحمیلی به شهادت رسید.