حقیقت این است که در محله ایثارگران که اتفاقا ساکنان اولیه آن را قشر جانباز و ایثارگر تشکیل میدادند، مردم تا همین چند سال پیش برای برگزاری نماز جماعت به خانههای همدیگر میرفتند و حتی هزینه ایاب و ذهاب امام جماعت را نیز بین خودشان تقسیم میکردند. فاطمه افشار که از سال 87 ساکن این محله شده است میگوید: در حدود سی چهل خانوار بودیم که به صورت نوبتی نمازهای جماعت ظهر و مغرب را در خانههایمان برگزار و اهالی محل را نیز دعوت میکردیم.
قدیمیها عقیده داشتند هرکسی باید یک انار را بهتنهایی بخورد، چون هر میوه انار یک دانه بهشتی دارد و نباید دور ریخته شود، چرا که ممکن است همان دانهایکه دور ریخته میشود دانه بهشتی باشد.
بسیاری از ما هنوز هم با دیدن نمای آجری قدیمی، اتاقهای تودرتو یا پنجرههایی که روبهروی هم باز میشوند، دلمان غنج میرود و میخواهیم حس خوب زندگی در خانه ایرانی را تجربه کنیم. در محله نوغان، نوغان6، کوچه محمدزاده، خانهای با نمای آجری و ساده، اما زیبا و موقر از دوره پهلوی به یاد ماندگار مانده است؛ خانه تاریخی موسوی معروف به خانه پریشانی که سال84 در شمار ثبت آثار ملی قرار گرفت.
قدیمیها به این ضربالمثل اعتقاد عجیبی دارند که میگوید «از تو حرکت، از خدا برکت!». موضوعی که اهالی محله بحرآباد درباره ساخت مسجدشان، آن را با پوست و گوشت لمس کردهاند. شاید در هیچ جای ذهنشان خطور نمیکرد که با دست خالی و بدون همراهی و کمک سازمانهای متولی بتوانند پا در مسیر بنا کردن مسجد بردارند، اما یاعلی گفتند و صفر تا صدش را بهصورت خودیاری ساختند.
شهریور سال1322، وقتی که قرار شد متدینان مشهدی علیه حزب تازه پاگرفته توده مبارزه کنند، پاتوقی در محل چهارباغ شکل گرفت. پاتوقی که به همت محمدتقی شریعتی به وجود آمد و محلی برای رفتوآمد فرهیختگان مشهدی بود. این کانون بهمدت 22سال در فرازوفرودهای سیاسی و اجتماعی همراه و مرکزی برای روشنفکران و فرهیختگان مشهدی به شمار میرفت.
قدیم چند محل برای برداشت آب در مشهد وجود داشت که یکی از اصلیترین آنها در ایستگاه سراب بود. وجه تسمیه سراب هم از این ایستگاه نشئت گرفته است.
خیابان ولایت10 پیش از این با نام خیابان گلریز شناخته میشد و سال گذشته به شهدای زینبیون تغییر نام یافت. این خیابان از چهارراه گلریز و خیابان سرخس آغاز و به بولوار ولایت میرسد. از یک طرف ادامه خیابان مصلی2 و از طرف دیگر ولایت10 است.