نصب المانها علاوه بر زیبایی شهر، به تقویت هویت منطقه و محله هم کمک میکند. آنها وقتی در نقطهای جانمایی و متمرکز میشوند، با اهالی ارتباط برقرار میکنند و اگر متناسب با هویت آن محدوده باشند، به مردم کمک میکنند درک بهتری از تاریخچه محل زندگیشان داشته باشند.
حرف از المان و بهار که در منطقه4 میشود، انگار زخم دل خیلیها را تازه میکند؛ همه آنهایی که بومی و ساکن این منطقهاند و جای المانهای دائمی را در برخی محدودهها خالی میدانند؛ مانند بازار نگینتراشها در محله طلاب و کوی مهدی و همچنین بازار جاروبافهای محله تلگرد. آنها میگویند باید متناسب با همین هویت، المانهایی در این نقاط ایجاد شوند.
نصب تندیس 2دانشمند در 2نقطه شلوغ و پرتردد منطقه به ایام بهار برمیگردد، آن هم بهار 2سال پیش، تندیس «ابوریحان بیرونی» در میدان کوچک ابوریحان و «شیخ طبرسی» در ابتدای طبرسیشمالی.
حرف از«المان» خیلیها را سر ذوق میآورد، اما ساکنان هنوز با تندیسهایی که به میدان آمدهاند، خیلی دمخور نیستند. فردین اسفندیاری خالق مجسمه «ابوریحان» است و میگوید: پیش از خلق هر اثری، باید درباره آن شناخت پیدا کنم و ماهها دربارهاش تحقیق میکنم. مانند کاری که برای ساخت تندیس «ابوریحان» کردم.
خیلی مهم است که المانها در چه محلهای و با چه بافتی جانمایی شوند. برای اینکه اثر در یک محله کامل بنشیند، باید همه جوانب را در نظر گرفت و من مدتها درباره چگونگی بافت با بومیها صحبت میکردم تا اینکه اثر ساخته شد.
محدوده اطراف ابوریحان بیشتر بافت تجاری دارد. شاید از سرگرمی بیش از اندازه عابران و مردم است که آنها از محیط اطرافشان غافل هستند و خیلی از آنهایی که آن اطراف مغازه دارند، هنوز هم نمیدانند مجسمه ابوریحان در میدان کوچک محله زندگی آنهاست و 2سال است از جانمایی آن میگذرد.
با روحالله قاسمزاده، ساکن محله وحید، درباره المان که حرف میزنیم، اول از همه یاد المان میدان فجر میافتد که سال جانماییاش به گذشتهای دور برمیگردد؛ حوالی سال1372. میگوید: آثاری که بهصورت دائم در یک محدوده هستند، با نمادهای موقت فرق دارند. شبیه المان فجر که همه مشهدیها میدان را با آن میشناسند.
خیلی از بچههای ساکن در این محدوده با آن عکس یادگاری دارند و شبیه اینها در منطقه کم است. او مثل برخی دیگر از ساکنان با «ابوریحان» میدان مأنوستر از مجسمه «شیخطبرسی» است و برای آن هم دلیل دارد: جانمایی مجسمه شیخبهگونهای است که از هر طرف میدان عبور کنی، چشم را درگیر خود میکند و علاوه بر این، ظرافت بیشتری دارد.
آثاری که بهصورت دائم در یک محدوده هستند، با نمادهای موقت فرق دارند. شبیه المان فجر که همه مشهدیها میدان را با آن میشناسند
قاسمزاده معتقد است مهمترین موضوعی که احساس تعلقخاطر به یک محله را زیادتر میکند، هویتداشتن آن محله است و خوشحال است در محدوده و محلهای با هویت زندگی میکند. میگوید: طلاب کورههای آجرپزی را در دل خود داشته است و علاوه بر این، فرماندهان زیادی از دوران دفاعمقدس از این منطقه بلند شدهاند و به شهادت رسیدهاند.هرکدام از اینها میتوانند یک المان و تندیس داشته باشند.
او پیشنهادی هم درباره جانمایی مجسمه شیخطبرسی دارد و میگوید: در محدوده بولوار طبرسی با توجه به نامی که بر آن است، جای چنین مجسمهای خالی بود و این تندیس لازم بود. آن هم به این دلیل که ذهن خیلیهایی که رهگذر این محدوده هستند، با این پرسش درگیر میشود که شیخ طبرسی چه کسی است، اما به نظر من تندیس در مسیر کوری قرار دارد؛ محدودهای که محل عبور است و جای توقف نیست.
قاسمزاده میگوید: اگر مانعی برای دیدن و تماشای حرم مطهر نبود، مجسمه شیخ بهتر بود در همان ورودی منطقه نصب میشد.
الهام خباز هم ساکن محله وحید است و اعتقاد دارد: حفظ سازههای تاریخی مثل کورههای آجرپزی که جزو هویتهای محله طلاب است، واجب است. او جای این المان را در منطقه خالی میبیند.
خباز پیشنهاد دیگری هم دارد و میگوید: در ورودی منطقه با توجه به اینکه به حرم مطهر مشرف است، جای المان دائم خالی است، درحالیکه منطقه4 همهجا به محله طلاب معروف است و این محدوده ظرفیت زیادی برای ساخت المان هویتی و موضوعی دارد.
بحران هویت در محلات موضوعی است که بیشتر کسانی که با آنها همکلام میشویم به آن اشاره میکنند. آنها معتقدند این موضوع باعث مهاجرت میشود.
محمدرضا محمدزاده، ساکن محله پنجتن، میگوید: توجه به شاخصها و نمادهای ایرانی و اسلامی کمتر در طراحی و معماری شهرها دیده شده است، درحالیکه بافت برخی محلهها مثل پنجتن کاملا مذهبی و سنتی است و باید المانی متناسب با همین نام داشته باشد. ناهماهنگی و فرسودگی بافت در محدودههایی مثل پنجتن ایجاب میکند برای گزینش و جانمایی المانها در این بافت سرمایهگذاری بیشتری شود.
محمد هاشمی از ساکنان محله پنجتن پیشنهاد و طرح ساخت المان بازی پسربچه با توپ پلاستیکی را میدهد و میگوید: جانمایی المانهای خاطرهانگیز میتواند حالوهوای مردم این محدوده را خوب کند.
رمضان روحانی، ساکن محله و نماینده شورای اجتماعی محلات، سالها پیگیر است تا المانی متناسب با نام و هویت محله در ابتدای خیابان پنجتن جانمایی شود. او میگوید: سرانجام 2سال پیش المانی متناسب با این حالوهوا به میدان آمد. روحانی توضیح میدهد: نام پنجتن برگرفته از نام 5 امامزادهای است که در محدودهای نزدیک به همین حوالی مدفون هستند و المان نصبشده همه ویژگیها را دارد. خوشبختانه مواد اولیه که برای ساخت آن استفاده شده، از جنس مرغوب است و پس از گذشت چندسال هنوز تغییری نکرده است و خوشبختانه بومیها و ساکنان هم از المان استقبال خوبی کردهاند.
روحانی میگوید: جای المان در ورودی محله پنجتن خالی است و به نظر میرسد نمادی باید باشد تا خودروها و رهگذرانی که از صدمتری شهیدبابانظر میگذرند، با دیدن این المان متوجه ورودی محله پنجتن شوند.
نقاشی دیواری «نوای خراسان» در مجتمع ابرار هم در فصل بهار متولد شد. خیلی از ساکنان این مجتمع در خیابان پنجتن50 گلایه داشتند که نمای بیرونی مجتمع آنها روح ندارد و از مدیریتشهری میخواستند تدبیری در اینباره بیندیشد.
بهزاد آقاپور طرح «نوای خراسان» را به خانه هنرمندان ارائه داد و تأیید شد و طرح و رنگ روی دیوارهای این مجموعه نشست. حالا 2سال از این ماجرا میگذرد و ساکنان خاطرات روزهایی که هنرمندان را با سطلهای رنگ همراهی کردند، هیچوقت از خاطر نمیبرند. مجتمع ابرار هنوز حس آن بهار را بر دل دیوارهایش دارد.