حاشیه شهر

«جنبش رحیل»، ‌راهکار جوانان محله خواجه ربیع برای پرکردن جای خالی مسئولان در محله‌شان است
جنبش رحیل، سال 1396 از سوی فعالان فرهنگی برای جبران جای خالی مسئولان دغدغه‌مند در محله خواجه‌ربیع شکل‌گرفته و برکات فراوانی داشته است.ناصر مرادیان و دوستانش با راه‌اندازی «جنبش رحیل» در محله خواجه ربیع، فارغ از همه بازی‌های سیاسی آستین همت بالا زده و با تمام وجود برای رفع مشکلات و مسائل محله، مجاهدت می‌کنند.
تلاش برای موفقیت در روزگار نداری
سید ارسلان متولد1385 و بزرگ‌شده محله طبرسی شمالی است؛ یکی از محلات پیرامونی، بدون امکانات و با مشکلات ریزودرشت سر راه. با همه کوچکی خوب حرف می‌زند؛ انگار سختی آدم را زود بزرگ می‌کند. ارسلان آن‌قدر پخته شده است که بداند خیلی‌ها در محله زندگی‌شان شرایط او را دارند که به‌دلیل نداری و فقر از تحصیل بازمی‌مانند و باید روی همه علایقشان خط بکشند. اما او نمی‌تواند از ورزش‌کردن دست بردارد، حتی اگر هزینه رفتن به باشگاه را نداشته باشد، حتی اگر حسرت‌به‌دل پوشیدن پیراهن تیم‌ملی باشد.
دَم‌های آفریننده
نوشتن از کارگاه شیشه گری که زیبایی و سختی را با هم دارد، دشواراست. از همان  سوژه هاست که دل دل می کنی از کجایش شروع کنی و چطور بنویسی که حق مطلب ادا شده باشد. آن هم از جماعتی که نانشان را از دل آتش بیرون می کشند و حرف هایشان حرف حسابی است. شیشه گری جزو مشاغل سخت است. آن‌ها انواع و اقسام شیشه ها را تولید می‌کنند. تنوع کارشان زیاد است؛ از شیشه عطر گرفته تا انواع و اقسام ظروف میوه و پذیرایی.
اولین‌بار «علی خیابانی» برق را به قلعه ساختمان آورد
منطقه قلعه ساختمان را شاید بتوان یکی از قدیمی‌ترین محله‌ها در شهر مشهد نامید. محدوده‌ای که سال‌ها پیش از انقلاب به گفته قدیمی‌ها، دارای چند قلعه بزرگ بوده و اندک ساکنان این منطقه داخل این محدوده روزگار می‌گذراندند. با گذشت زمان مردم کم کم از این قلعه‌ها بیرون می‌آیند و در خانه‌های خشتی ساکن می‌شوند. با شروع انقلاب این خانه‌ها بیشتر می‌شود و این سوی شهر هم کم کم با افزایش جمعیت رونق می‌گیرد. این محله پرسابقه و قدیمی حالا ساکنانی دارد که بیشتر سال‌های زندگی‌شان را اینجا گذرانده‌اند و خاطرات زیادی از آن دارند.
نرگس واعظی رویای طلای المپیک ۲۰۲۴ را دارد؛ تمرین که می‌کنم زمین می‌لرزد
نرگس واعظی بیست ساله ساکن محله امیر المؤمنین (ع) است. او ۲ مدال طلای جهانی، چندین مدال کشوری و کلی مدال‌های رنگارنگ دیگر دارد. کسی که از ابتدا تا امروز در دو میدان مبارزه کرده است. میدان مسابقات تکواندو و میدان زندگی. در هر دو پیروز است و مدال طلای خود را با عملی کردن شعار «من می‌توانم» بر گردن آویخته است.
داستان زندگی غیرمعمول یک پزشک
سید عبدالرضا حسینی‌نسب، پزشک جراح و متخصص چشمی است که علاوه بر ویزیت‌ها و جراحی‌های رایگان بی‌شماری که آمار آن‌ها را نمی‌داند،‌ در ساخت و احداث ۲۰مدرسه در مناطق محروم کشور نیز مشارکت کرده است. همیاری در ساخت 100منزل مسکونی برای خانواده‌های سیل‌زده از دیگر فعالیت‌های اوست. او به برکت مال حلال و کار خیر اشاره می‌کند و می‌گوید: اینکه می‌گویند هر پولی در راه خیر صرف کنید چند برابرش به خودتان باز می‌گردد یک واقعیت است و آن‌قدر برای من تکرار شده که هر بار کمکی به بیمار یا غیربیمار می‌کردم منتظر بودم ببینم چطور از جای دیگری خدا برایم روزی می‌فرستد.
جهاد مهربانی در روزهای نامهربان
شکل گیری گروه جهادی منطقه ۴ به سال1384 برمی‌گردد و رفته‌رفته پررنگ‌تر شده است. این گروه کار را با مؤسسه خیریه «نسیم رحمت توس» شروع می کند. نقطه هدفشان روستاها و حاشیه شهر بود و کمک‌رسانی به افراد ساکن در این محدوده جغرافیایی، آن هم بیشتر در زمینه فرهنگی و تبلیغی و گاهی هم پروژه‌های عمرانی، اما از سال1397 نام گروه به نام شهید ابراهیم هادی تغییر کرد. این روزها با شیوع کرونا تمام تلاششان را به کار گرفته اند تا با ارائه خدمات رایگان، بیماران در منزلشان درمان شوند.