نازلی خزاعی معلم دلسوز منطقه تبادکان میگوید: بیشتر حقوقی که به عنوان حقالتدریس میگرفتم، صرف هزینه کرایه و مخارج رفت وآمد میشد. پدر و مادر و خانوادهام بارها از من خواسته بودند که معلمی را کنار بگذارم و دنبال کار دیگری بروم، اما در تمام این سالها تنها به عشق تعلیم و تعلم دانشآموزان مناطق محروم، سختیهای مسیر و مشکلات فراوان را تحمل کردم تا اینکه بعد از 12سال به عنوان نیروی رسمی آموزش و پرورش استخدام شدم.
کمی آن طرفتر از میدان نمایشگاه، تابلوی شهرک ارمغان به چشم میخورد. محلهای که شاید تعداد کمی از ما آن را بشناسیم یا گذرمان به این محدوده شهری افتاده باشد چراکه این شهرک هیچ راه ارتباطی با محلههای اطرافش ندارد و برای رسیدن به نزدیکترین خیابانهای اصلی اطراف باید مسافتی طولانی طی شود. نداشتن پل ارتباطی با دیگر محلهها باعث شده که شهرک ارمغان همچون جزیرهای جدا، در بافت منطقه ۱۱ قرار گیرد و برخلاف اینکه این منطقه را به عنوان بافتی برخوردار میشناسند، شهرک ارمغان همچون حاشیه شهر ، با فقر و مشکلات متعدد بهداشتی و اجتماعی دست و پنجه نرم کند.
این قصهگوی موفق با تأکید بر اینکه 7سال اول زندگی، دوران طلایی زندگی انسان محسوب میشود میگوید: کسب مهارتهای زندگی و مدیریت هوش هیجانی از مهمترین مسائلی است که هر انسانی باید آنها را بلد باشد و اگر کسی در فرآیند رشد این مهارتها را کسب نکند، در بزرگسالی قادر نیست ارتباط خوبی با خانواده، دوستان، همکاران و محیط اجتماع داشته باشد.
ساکنان میگویند: مشکل ما در زمان وصل بودن آب هم کم نیست. چرا که اینجا اصلا شرایط عادی نیست. در بسیاری از مواقعی که آب وصل است شاهد این هستیم که آب گلآلود از شیرها خارج میشود یا فشار آب به اندازهای کم است که فقط واحدهای همکف میتوانند استفاده کنند. قطعی آب فقط در این محدوده وجود دارد و پیگیریهای ما تاکنون نتیجهای نداشته است و حدود 1000خانواده که جمعیتی بیش از 4000 نفر دارند با این مشکل دست به گریبان هستند.
هردو پای کار هستند؛ چه خانم نجمه نیکسیما و چه همسرش محمد علیدادی و حتی فرزندانشان، اما بدون شک پیشانی کار، خود خانم نیکسیماست که با تلاش فراوان تا این لحظه بر مشکلات چیره شده و لحظهای متوقف نشده است. این زوج کارآفرین مهرآبادی خانهشان را کارگاه کردهاند و زیر پر و بال انسانهای زیادی را گرفتهاند، حتی در همین اوضاع عجیبوغریب کرونا و طلا و دلار و سقوط و صعود همهچیز که کمر تولیدیهای بسیاری را شکسته است.
شرح فعالیتهایش را که بشنوی بهسختی میتوانی سن و سال کمش را باور کنی. ١٢سال بیشتر ندارد اما در همین سن و سال به فعالیتهای متفاوتی پرداخته و در هر کدام مهارتی را کسب کرده است. عروسکگردانی را از همان دوران کودکی دوست داشته و چند تئاتر عروسکی را توی مدرسه به روی صحنه برده است. در همین دوران قرنطینه اوقات فراغتش را به حفظ قرآن پرداخته و حالا حافظ کل قرآن است.
کوچه شهیدکشمیری17 در محله قرقی مثل کوچههای دیگر آن میماند؛ نه مرکز فرهنگی دارد، نه خانه بهداشت نه پارک و فضای سبز. بهجای آن، زمینهای رهاشده و پردردسری دارد که ساکنان کمادعا آن را با گلایهای کوچک مطرح میکنند: «اگر کاری از دستتان ساخته است، کوتاهی نکنید.» پایینتر از این کوچه محدودهای با نام قلعه قصر است و از قدیم به سهراه قصر معروف بوده، برخلاف ساختوسازهای جدید امروزی، تقریبا خانههای این کوچه یک طبقه است.