مجتبی امیدوار به این باور رسیده است که هر قدمی برای خوبکردن حال دیگران، ارزش است و ثواب دارد و برای اینکه سوءتعبیر نشود، بلافاصله توضیح میدهد: اصلا منظورم این نیست که از ساخت مسجد و حسینیه غافل باشیم. همه اینها ارزشمند است، اما من فکر میکنم احداث یا حتی اجاره یک سالن ورزشی هم میتواند مهم و ارزشمند باشد؛ آن هم در محدودههایی که خیلی از خانوادهها وضعیت اقتصادی مناسبی ندارند و درگیر اعتیاد هستند.
مشهد و همه افراد ساکن در محلهها روزهای سختی را پشت سر میگذارند. محرم امسال با یک بحران بزرگ همراه است و یکهتازی ویروس منحوس و جانباختن شمار زیادی از افراد، برگزاری مراسم و برنامههای مذهبی و عزاداری را تحتتأثیر قرار داده است. برخی تلاش میکنند با رعایت دستورات بهداشتی و تغییر در شکل ظاهری مراسم، عزاداری را برپا کنند، اما برخی هم بر این باورند که هر خانه یک حسینیه است و مردم باید در خانههایشان عزاداری کنند. با این حال پرچم آزادیخواهی شهدای کربلا همیشه بلند است.
اگر به 4 یا 5 دهه قبل برگردیم، میرسیم به خانههایی که دختران (شاگرد) وردست مادرانشان(استاد) پای دار مشغول به قالیبافی، ابریشمبافی و... هستند. مادر تمام تلاشش را به کار میبندد تا فوتوفن حرفهای را که بلد است به فرزندش بیاموزد. با این کار دختر توانمندی تحویل جامعه میدهد. دخترخانم وقتی سر خانه و زندگی رفت افزون بر اینکه برای خانواده لباس، فرش و... با دستان خودش تهیه میکند میتواند از این راه منبع درآمدی هم داشته و کمکخرج خانواده باشد. خدیجه بابایی، شهروند محله سیسآباد، حدود 35سال است ابریشمبافی میکند. او این هنر را از مادرش به ارث برده است.
بوکسوری در رینگ مسابقات موفق است که هوشیار باشد وگرنه مشت زدن را هرکسی یاد دارد و اگر از بوکسورهای موفق امتحان هوش بگیرید خواهید دید که همگی افرادی دارای هوش بالا هستند و در مراحل زندگی از دیدن ضربه نمیترسند و با هوشیاری به قلب مشکلات میزنند. اینها نتایج کمی نیست و شاید کمتر ورزشی چنین نتایجی داشته باشد.
نازلی خزاعی معلم دلسوز منطقه تبادکان میگوید: بیشتر حقوقی که به عنوان حقالتدریس میگرفتم، صرف هزینه کرایه و مخارج رفت وآمد میشد. پدر و مادر و خانوادهام بارها از من خواسته بودند که معلمی را کنار بگذارم و دنبال کار دیگری بروم، اما در تمام این سالها تنها به عشق تعلیم و تعلم دانشآموزان مناطق محروم، سختیهای مسیر و مشکلات فراوان را تحمل کردم تا اینکه بعد از 12سال به عنوان نیروی رسمی آموزش و پرورش استخدام شدم.
کمی آن طرفتر از میدان نمایشگاه، تابلوی شهرک ارمغان به چشم میخورد. محلهای که شاید تعداد کمی از ما آن را بشناسیم یا گذرمان به این محدوده شهری افتاده باشد چراکه این شهرک هیچ راه ارتباطی با محلههای اطرافش ندارد و برای رسیدن به نزدیکترین خیابانهای اصلی اطراف باید مسافتی طولانی طی شود. نداشتن پل ارتباطی با دیگر محلهها باعث شده که شهرک ارمغان همچون جزیرهای جدا، در بافت منطقه ۱۱ قرار گیرد و برخلاف اینکه این منطقه را به عنوان بافتی برخوردار میشناسند، شهرک ارمغان همچون حاشیه شهر ، با فقر و مشکلات متعدد بهداشتی و اجتماعی دست و پنجه نرم کند.
این قصهگوی موفق با تأکید بر اینکه 7سال اول زندگی، دوران طلایی زندگی انسان محسوب میشود میگوید: کسب مهارتهای زندگی و مدیریت هوش هیجانی از مهمترین مسائلی است که هر انسانی باید آنها را بلد باشد و اگر کسی در فرآیند رشد این مهارتها را کسب نکند، در بزرگسالی قادر نیست ارتباط خوبی با خانواده، دوستان، همکاران و محیط اجتماع داشته باشد.