محله گردی

شاهنامه ۴۴ کوچه آثار تاریخی است
خیابان شاهنامه ۴۴ یکی از پررفت و آمدترین معابر بولوار شاهنامه محسوب می‌شود. این خیابان همچون رینگی دور تا دور محله چهاربرج را دربرگرفته و آثار تاریخی و گردشگری را در دل خود جای داده است.
کوچه خاطرات ایثارگران
وقتی اولین ساکنان کوچه آیت‌ا... مشکینی 45 یعنی خانواده‌های ایثارگران به اینجا اسباب‌کشی کردند هنوز درست نمی‌دانستند مرز بین کوچه‌ها و خیابان‌هایشان کجاست. بیشتر خانه‌ها هنوز نیمه‌ساز بودند. هر دو سه روز یک تانکر آب می‌آوردند که هم برای مصارف بنایی‌شان استفاده می‌شد و هم ظرف‌ها و لباس‌هایشان را با آن می‌شستند. کم‌کم این کوچه آباد شد.
قناتی که مردم را گرد هم آورد
کوچه فدائیان اسلام 18 را با نام هدایت می‌شناسند که یکی از معابر فرعی و قدیمی محله 17شهریور است. شکل‌گیری این خیابان به قناتی گره خورده است که امروز بر روی آن اداره مخابرات بنا شده است. تا اواسط دهه50 از محلات مجاور برای بردن آب به این قنات مراجعه می‌کردند.
گندمزاری که کوچه صدا و سیما شد
خیابان نوفل‌لوشاتو تا قبل از سال 1355 پر بود از گندم‌زارهای وسیع با چند جوی آب که از قنات‌های رضاشهر سرازیر می‌شدند و به باغ‌های ملک‌آباد می‌رسیدند. وجود باغ‌های ملک‌آباد به عنوان بزرگ‌ترین لکه سبز و تنفس‌گاه شهر مشهد در یک سو، آن را خوش‌منظر و خوش‌نشین و خوش آب و هوا ساخته است...
روایت بقال محله امام خمینی از همسایگی با جنگ‌زدگان شادگان
زمان‌ ‌جنگ تحمیلی اگر اشتباه نکنم نزدیک همین میهمان‌سرا جنگ‌زده‌های جنوب از شهرستان شادگان آمده و در اینجا جمع شده بودند. همسایه‌ها به آن‌ها آب و برق داده بودند. یک تنور انتهای خانه داشتیم که زن‌ها برای پختن نان در آنجا جمع می‌شدند و دور هم نان می‌پختند.
خیابان پرترافیک بدون چاره
خیابان شهید فیاض بخش حد فاصل میدان امام خمینی تا خیابان ثامن الائمه، یکی از خیابان‌های قدیمی و پرتردد منطقه8 است. درگذشته نام این خیابان کوروش بوده است. ساختمان شهرداری منطقه8، کلانتری فیاض بخش، حسینیه شهید دلدار و تعدادی از دفاتر شهرسازی در این خیابان قرار دارند.
تفرجگاه قدیم سازمان‌آبی‌ها
میان خیابان آسفالت بزرگی قرار داشت که البته ماشین‌رو نبود و دو طرف خیابان به سه قسمت تقسیم شد که در یک ردیف گل‌های شصت‌برگ، در ردیفی دیگر درخت‌های بیدمجنون و در یک ردیف هم درخت‌های چنار کاشته شد. بین ردیف‌ها نیز فاصله داشت که محل عبور بود و می‌توانستیم در آن قدم بزنیم. زمین‌های کشاورزی نیز آن زمان هنوز به چشم می‌خورد. بیدهای مجنون که درختان زیبایی بود دو ساله به سایه افتاد و درختان چنار هم ما را در سایه خود شریک می‌کردند.ن زمان‌ها شهری‌ها هم به آنجا می‌آمدند، فرشی پهن می‌کردند، روی آن می‌نشستند، تفریح کرده و دور هم خوش می‌گذراندند.