خواننده

مادرم گفت اگر به رادیو بروی شیرم را حلالت نمی‌کنم!
بعد سه سال و نیم تمرین و آموزش، مرحوم امیرمظاهری که در جریان پیشرفت و تمریناتم بود، گفت پسرم دیگر کافیست دو سه روز دیگر که اول برج است، بیا برای کارهای اداری و استخدام در رادیو. اما چون مرحوم مادر‌م خودش به دخترهای محله در خانه قرآن یاد می‌داد و زن مؤمن و باخدایی بود گفت: مادر! من راضی نیستم تو به رادیو بروی و نان حرام سر سفره زن و بچه‌ات بگذاری. همان یک جمله شیرم را حلالت نمی‌کنم کافی بود تا به حرمت حرف مادر، علی‌اکبر پا روی دل و خواسته‌اش گذاشته و از رفتن به رادیو صرف‌نظر کند.
تک‌خوان خوش‌صدای گروه «ایثار وشهادت»
سیدعلی رضا فخرایی می‌گوید: از 9سالگی در جلسات قرآن مسجد محله شرکت می‌کردم. در اولین جلسه‌ای که قرآن را با قرائت خواندم مربی از صدا و لحن قرائتم خوشش آمد و من را به گروه سرود مسجد محله معرفی کرد. بعد از پیوستن به گروه سرود « ایثار و شهادت» تمریناتم را با جدیت ادامه دادم و خیلی زود به عنوان عضو ثابت، معرفی و در همه اجراهایی که داشتند حاضر بودم.
گفتگو با شاعر و خواننده شهرک شهید رجایی
بهار نام یکی از کار‌های اوست که خودش آن را می‌سراید و بعد هم به لهجه مشهدی می‌خواند. کاری که سال٩٣ به یمن ورود مقام معظم رهبری به مشهد مقدس می‌خواند و مورد استقبال قرار می‌گیرد