در یکی از خیابانهای محله وحید و در دل مدرسه «امید و انقلاب» مجموعهای است که روی دیوار آن این شعار چشمنوازی میکند: «دنیا را کمی بهتر از آنچه تحویل گرفتهام، تحویل میدهم.» وارد آن که میشویم، 2پسر نوجوان خوشسرزبان همه تلاششان را میکنند تا معرف خوبی برای دفتر و کارهای هنریاش باشند.مجموعه فرهنگیوهنری « نارنج و ترنج» که محل فعالیتهای هنری نوجوانان و جوانان است، ویژگی خاصی دارد، برخی اعضای این مجموعه افراد آسیبپذیر اجتماعی نظیر بچههای طلاق هستند که با داشتن استعداد هنری، برای آنها آیندهای روشن در این مجموعه رقم خواهد خورد.
با کمک نوشتن میتوانم آنچه در ذهنم است مانند احساسات، ناراحتیها، خوشیها و... را روی کاغذ بیاورم. به اعتقاد من با نوشتن میتوان فرهنگ و عقیده درست را ماندگار کرد. هدف من رسیدن به ذهنیت درست و زندگی مطلوب است و اگر بتوانم حتی یک نفر را تحتتأثیر مثبت قرار دهم ارزشمند خواهد بود.
مرتضی بهرامپور میگوید: من برای به دست آوردن این افتخارات زحمات و سختیهای فراوانی کشیدم، اما تشویق و حمایتهای بیدریغ مسئولان علمی و دانشگاهی از من در راه رسیدن به این افتخارات تأثیر بسیاری داشت، معتقدم که یک جوان ایرانی از نظر استعداد و هوش هیچ کمبود ژنتیکی و طبیعی نسبت به یک جوان اروپایی و یا آمریکایی ندارد، نخبگان جوان ما نیازمند تشویق و حمایت هستند، وقتی که ما از نخبگان جوان علمی خود حمایتهای معنوی، مادی و اجرایی کنیم، آنها نیز سکوهای علمی و پژوهشی جهان رافتح خواهندکرد.
عسل صبوری که در دوران ابتدایی با ورود به فعالیتهای علمی و پژوهشی مدرسه، به عنوان پژوهشگر برگزیده تا مرحله حضور در جشنواره دانشآموزی جابربن حیان پیش رفته است، میگوید: تشویقهای پدر ومادرم در علاقهمندی من به کارهای علمیو پژوهشی تأثیر زیادی داشت، با ورود به مدرسه نیز به عنوان یک دانشآموز فعال و مشتاق همیشه در بحثهای علمی کلاس و مدرسه حاضر و رتبه ممتاز مدرسه را داشتم.
در سال 86توسط دوست شاعرم «حامد علیزاده» به انجمن ادبی استاد مرحوم «محمد قهرمان» راه پیدا کردم. هر هفته سهشنبه به انجمن میرفتم و عضو ثابت انجمن ادبی فاخر بودم و برای شاعران خراسانی ساز مینواختم.» از جمله شاعرانی که او در این انجمن با آنها آشنا شده است میتوان به «رضا افضلی»، «حسین جبروتی»، «حبیبا... بیگناه»، «علی باقرزاده»، «غلامرضا شکوهی»، «استاد حسن لاهوتی» و...نام برد.
مردم مناطق خراسان قصهها و داستانهای خود را در قالب آهنگهای زیبا سینه به سینه، با این ساز به نسل بعد منتقل میکنند. من دوتار شمال خراسان را مینوازم که خود به چند مکتب تقسیم میشود. مکتب قوچان، شیروان و گلیان. من مکتب گلیان را انتخاب کردم.
بعد از چند سال تمرین تصمیم گرفتم، موسیقی مقامی شمال خراسان را به جامعه بینالمللی معرفی کنم. این موسیقی باید حفظ شود.
افشین باقری از دوسال پیش، پادکستی خریداری میکند که در آن داستانها و روایات شاهنامه توصیف شده است. شنیدن این پادکستها باعث تعلق خاطر و دلبستگی او به فردوسی و شاهنامه میشود.