امسال هم مانند پنجسال گذشته روزنامه شهرآرا میخواهد شما چهره ورزشی مشهد را انتخاب کنید. برای همین پس از جمعآوری آرا و دیدگاههای گروهی از نخبگان ورزشی شهر، نامزدهای کسب این عنوان در دو گروه آقایان و بانوان تقسیمبندی شدند. روزبه ارغوان، احمد جوان، مجتبی حیدرپور، هادی رضایی، رضا عنایتی و مجید ناصری نامزدهای گروه آقایان هستند و آنا براتی، حمیده جوان، سمانه چهکندی، غزاله حسینی، انسیه مافینژاد و آرزو کیانی نامزدهای گروه بانوان را تشکیل میدهند.
محله ارشاد نسبت به سایر محلات منطقه یک، از فضای سبز بهتری برخوردار است. سال ۱۳۵۰ که کلنگ ساخت آپارتمانهای چند صد واحدی محله ارشاد زده شد، بهجز شهرک اکباتان تهران، نمونه دیگری در خاورمیانه برایش نبود. این آپارتمان را آستان قدس رضوی با همکاری دو شرکت ایتالیایی و فرانسوی ساخته است و بهدلیل تعداد واحدهای آن به ششصددستگاه معروف است.
ریحانه نصیحتی میگوید: انتخاب ورزش دو و میدانی به عنوان ورزش حرفهای از طرف یک دختر برای خیلی از نزدیکان و حتی دوستانم قدری عجیب بود. شاید به این دلیل است که ما عادت کردهایم در جامعه و تلویزیون دو ومیدانیکاران مرد را ببینیم و این ذهنیت در ما وجود دارد که دختران به دنبال این ورزش نمیروند.
ایلیا خنداندل متولد سال90 است. کمتر از دو سال داشته که نام تمام حیوانات را به زبان میآورده و از سهسالگی با علاقه به دایناسورها درباره دنیای آنها اطلاعات به دست میآورد. هوش او بهگونهای بوده که در ششسالگی با شرکت در یک آزمون میتواند در کلاسهای خلاقانه یک مجموعه که شرکتکنندگان بالای 7سال را میپذیرد شرکت کند. او با ایدههای بسیارش دوست دارد در آینده در حوزه اختراعات و کارآفرینی گام بردارد.
پرویز بهارلو از همان کودکی به ورزش علاقه خاصی داشته است. فوتبال را با بچههای محله در کوچهها و زمینهای خاکی شروع کرده و برههای از زمان را به والیبال و کشتی پرداخته است. همیشه ورزش کرده و زندگی سالمی داشته است طوری که به قول خودش تاکنون یک نخ سیگار هم به لبش نخورده است. اما اینکه چطور به سرپرستی یک تیم و حمایت از آن پرداخته، به روحیه فوتبالی همکاران قدیمش برمیگردد. میگوید: چند سالی است که در هوای گرم در چمنها و در هوای سرد در سالنهای ورزشی تمرین میکنیم. نه تنها فوتبال بازی میکنیم بلکه فوتسال هم داریم. با توجه به استقبالی که از بازی در گروه میشود، از تمام طول و عرض زمین استفاده میکنیم.
بیماری باعث شد دیدگاه من به زندگی تغییر کند و با توجه به مطالعات و روحیه خوب و پذیرش بیماری بتوانم کتاب بنویسم. من هم به عنوان یک انسان خاکی دچار این بیماری شده و به واسطه آن واکنشهایی داشتم. گاهی خوب و حساب شده و گاهی بچهگانه . واکنشهایی از جنس ترس بهدلیل نداشتن آگاهی. این شد که وظیفه خودم دانستم که هر آنچه از واقعیت این بیماری یافتهام بنویسم تا نگاه بیماران را به این موضوع تغییر بدهم.
خیابان مالکاشتر در محله ارشاد ، راسته خیابانی آرام و سرسبز است. سکوت آن در هر ساعت از شبانهروز توجه هر رهگذری را به خود جلب میکند. در این خیابان که برخی آن را با شرکت گاز میشناسند به جز این شرکت و مرکز سنجش استعداد نیروی انسانی شرق کشور تنها یک دبستان و یک دبیرستان به چشم میخورد. به گفته اهالی اینجا در گذشته زمین بیابانی بوده و به تبعیت از بولوار سازمان آب و بیدهای مجنون آن که در نزدیکی مالکاشتر قرار دارد به مرور رشد یافته و با کاشت درختان و ساخت و ساز به شکل امروزی درآمده است.
حسن وظیفه 12آلبوم عکس و 2000 عکس سیاه و سفید و رنگی دارد که تمام عکسهایش را خودش گرفته است. او با دوربین به جاهای بسیاری سفر کرده است. گاهی در محل کار همراهش بوده و گاهی در جبهه و جنگ. هریک از عکسها حرفی برای گفتن دارند. او ما را با هر عکسی به همان زمان میبرد و ادامه میدهد: «تمام روزهای جنگ برایم خاطره است هم تلخ و هم شیرین. هرگاه میتوانستم از آن صحنهها عکس میگرفتم. هنوز هم بعضی از عکسها را برای افراد داخل عکس ارسال میکنم.»