تئاتر

رضا حسینی؛ مرد پرکار تئاتر خراسان
در هنر گذر عمر را نمی‌فهمی. هر روزت تازه است. این یعنی گریز از تکرار. آنچه آدم را نابود می‌کند پدیده تکرار است. این هنر پله روبه جلو است. هر کاری که ارائه می‌دهی کامل‌تر از قبلی است. هر اثر جزئی از هنرمند است چون زمانی از عمرش را در آن سپری کرده است. با همه این اوصاف اگر صدبار دیگر به دنیا بیایم باز همین راه را پیش می‌گیرم چون دنیایی را جذاب‌تر از دنیای هنر نمی‌شناسم.
منصور همایونی «آقا معلم» تئاتر خراسان بود
پولی که مرحوم پدر برای تحصیلم در اروپا کنار گذاشته بود را بی‌پروا و بی‌توجه به آینده، صرف بازسازی « تئاتر نادر» کردم و به همراه یکی از دوستانم دو سال عاشقانه تلاش کردیم، اما سال 1338 دیو ورشکستگی به سراغمان آمد و همه چیز نیست و نابود شد. برنده اصلی تصمیم من، مرحوم مش‌حیدر سمسار بود که همه چیز را درو کرد و در انبان خویش ریخت. اشک حسرتی بود که در آن روز تلخ و سرد زمستانی بر گونه‌ام در میدان ده دی ماسید! در به دری یک هنرپیشه حرفه‌ای گریبانم را گرفته بود و بدین‌سان چند روز بعد از آن اتفاق به پیشنهاد یکی از دوستانم به تهران رفتم.
صمیمیت اهل خانه
فرهنگ سرا در حاشیه بولوار استاد یوسفی قرار دارد. مسجد حضرت علی بن ابیطالب(ع) و آموزش و پرورش ناحیه7 نیز به فرهنگ سرا نزدیک هستند. وجود این نهادهای دینی، آموزشی و مشاوره ای، همدلی را در بین ساکنان محله افزایش داده است. عباس نظافت، مدیر فرهنگ سرا، درباره تاریخچه آن می گوید: این ساختمان سال1378 توسط شهرداری و با توجه به نیاز شهروندان برای برنامه های فرهنگی از مالکان خریداری می شود و با نام فرهنگ سرای اندیشه فعالیت خود را آغاز می کند. سال1387 اسم فرهنگ سرا به فرهنگ سرای خانواده تغییر می کند و فعالیت های آن نیز به طور تخصصی با محوریت خانواده و به صورت شهری شروع می شود.
یک عاشقانه پیچیده؛ داستان دلدادگی دختر و پسری کم‌بینا
سارا علی‌خجه روایت آشنایی‌اش با همسرش حمید ارجمند را این‌گونه بیان می‌کند: رابطه وقتی جدی شد که دو تایی رفتیم کلاس تئاتر . ما دو نفر باید مقابل هم بازی می‌کردیم و آنجا بود که من اول عاشق حمید شدم. مهرش عجیب به دلم افتاد. عشق در نگاه اول بود. حمید کم کم ماجرا را فهمید و بعد او هم عاشق شد. یادم هست می‌آمد در ایستگاه اتوبوسی که من باید می‌ایستادم، می‌ایستاد و وقتی مطمئن می‌شد که من سوار شده‌ام، می‌رفت آن طرف خیابان و در ایستگاه منتظر اتوبوسِ خودش می‌نشست. ما می‌خواستیم با هم ازدواج کنیم اما نمی‌گذاشتند.
«علی صدایی»، عاشق صدای خنده مردم است
«علی صدایی» هنرپیشه طنزپرداز تئاتر و تلویزیون خراسان رضوی و اهل محله وکیل‌آباد، 20سال است که شبانه‌روز تلاش می‌کند، مردم را بخنداند و این مهم را اصلی‌ترین دلیل ورودش به حرفه بازیگری می‌داند. او تئاتر را از 9سالگی و در خانواده ای هنرمند آغاز کرده و از سال 1385 با صدا و سیمای خراسان رضوی به عنوان بازیگر و کارگردان ژانر طنز و اجتماعی همکاری دارد. مجموعه‌های میلان2 و جدی نگیرید 1، 2 و 3 و همچنین نبات زعفرانی از جمله آثار هنری طنزی است که علی صدایی در آن بازیگری کرده و «نان و خون»، «سیاه بازی» و «حسن کچل» از کارهای او است که کارگردانی آن را برعهده داشته است.
قدم زدن کاوه و فریدون در جلوخان
از نخستین مراسم بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی در 25 اردیبهشت 77 ، 24سال‌ می‌گذرد. از آن سال تاکنون، هر سال بزرگداشت و یادبودی بر مزار حکیم فرزانه توس برگزار می‌شود. اجرای نمایش «افسانه ماردوش» در محوطه باغ آرامگاه فردوسی در مراسم بزرگداشت امسال شکوه این جشن را بیشتر خواهد کرد. «افسانه ماردوش» نمایشی فاخر به نویسندگی منوچهر اکبرلو و کارگردانی محمد جهانپاست که در آن حکیم توس روایت نیک و بد ناپایدار بشر را در سرگذشت عبرت‌آموز جمشید و ضحاک در قالب داستانی پرکشش به‌زیبایی به ‌تصویر کشیده‌ است.
تولد قصه شیرین «شهر بلور» از دل تلخی‌های کارگردان روشن دل
12دختر نوجوان هنرمند تئاتر «قصه شهر بلور» که 3نفر آن‌ها نابینا و 9نفرشان کم‌بینا هستند با تمرینات طولانی و سخت در مدت 6ماه توانسته‌اند بر تمام مشکلات و محدودیت‌هایی که در مسیرشان قرار داشته است فائق آیند و هنر و استعداد خود را در این صحنه به نمایش بگذارند. فاطمه حیدریان کارگردان این تئاتر است و خودش با وجود نابینایی یک انسان توانمند و مدیرعامل مؤسسه رؤیای سپید نابینایان است. او این بچه‌ها را خوب می‌فهمد و می‌داند وقتی قرار باشد از دیگر حواسشان بهره ببرند خیلی بیشتر از یک فرد بینا استعدادشان درخشش پیدا می‌کند؛ درست مثل خود او. دلش می‌خواهد مسیر درست را به شاگردانش نشان دهد.