اشکان ضیایی تعریف میکند: رفتم طبقه سوم و جایی برای نشستن پیدا کردم و آنقدر حالم بد بود که خوابم برد. ناگهان کنار دستیام با آرنج به پهلویم زد که «اسمت را اعلام کردند؛ نامزد دریافت جایزه شدی.»
فرشید تمری، کارگردان تئاتر و نمایشنامهنویس مطرح مشهدی، اثری را در حمایت از مردم غزه به روی صحنه میبرد.
رسولزاده در تئاتر «خواستگاری»، نقش مردی آذریزبان به نام آقارجب را بازی میکند؛ «ماجراهای این آقارجب، ادامهدار شد و من در این نقش، طوری جاافتادم که اهالی تئاتر مشهد، عنوان آقارجب را به من دادند.»
محمدرضا غفوریان، بچه کوچه حمام برق بازیگری است که اگر پدرش او را به دبیرستان نمیفرستاد، امروز او را نه در قامت بازیگر تئاتر بلکه در قامت یک خیاط حرفهای میشناختیم.
مربی مهدکودک مهسا غفوریان در پروندهاش نوشته «مهسا خیلی استعداد بازیگری دارد» همان طور هم شد، او برترین بازیگر زن، در سی و ششمین دوره از جشنواره تئاتر فجر شد.
حوالی سال ۱۲۹۰ خورشیدی موسیخان اعتبارالسلطنه برآن میشود که علاوهبر برگزاری جشن، تئاتر و نمایش تختحوضی، در تالار عمارتش فیلمهایی را هم به نمایش بگذارد.
محمد ملتجی میگوید: جنگ شده بود و حکم مأموریت به جبهه به من داده شد. در آنجا به این فکر افتادم که برای رزمندگان تئاتر کار کنم. کار خوبی ارائه شد و رزمندگان نیز استقبال کردند.