زهرا دختر بزرگ شهید جمعآور تعریف میکند: اربعین دو سال قبل وسایلم را بستم تا به کربلا بروم. زائران چهل و هشتم زیاد بودند و بچههای کارگروه در مشهد طرحی دادند. گفتند خانههایمان را در اختیار زائران امام رضا(ع) بگذاریم. حتی از خودروهایشان هم مراقبت کنیم تا با خیال راحت به حرم بروند و زیارت کنند. غذا و پخت وپز هم با خودمان. من خیلی ناراحت شدم و گفتم الان که من دارم میروم شما این طرح را گذاشتهاید. گفتند تو که از صفای کربلا بهره میبری. اما مشکلی پیش آمد و نشد که به کربلا بروم. ساک وسایلم تا چهل و هشتم همانطور بسته بود و امیدوار بودم که شرایط مهیا شود، اما نشد. قسمت بود بمانم و در طرح «میزبانی زائر» بچههای کارگروه مشارکت کنم.
هنوز آفتاب نزده لب بام حسینیه رحیمیان مینشینند. عادت 28سالهشان شده است، آنقدر منتظر میشوند تا در سبز رنگ خانه حمید لکزاییان باز شود و او با کاسه آبیرنگش برایشان مشتمشت گندم بریزد. لکزاییان نذر ندارد، اما هر روز صدقه روزش را گندم میکند برای پرندگان. کبوتر و گنجشک و حتی زاغ هم فرقی ندارد و مشتهایش را پر از گندم میکند و روی زمین برای پرندگان میپاشد.
بهترین گواه تاریخی برای نشاندادن همین زنان فعال، شاغلان زن در حرم مطهر بوده و هست که تاریخ شکلگیری آن به قبل از فوت حضرترضا (ع) (۲۰۲ ق) برمیگردد. در این گزارش با همراهی و تلاشهای سازمان کتابخانه ها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی به کوشش الهه محبوب و زهرا طلایی سری به همین گذشته و تاریخ (دوره صفویه، افشار، قاجار و پهلوی اول) در حرممطهر زدهایم تا از دل تاریخ موضوعاتی را بیرون بیاوریم که برگرفته از طرح پژوهشی گزیده اسناد زنان شاغل در آستان قدس است که نشان از فعالیت زنها خارج از خانه بهعنوان شاغل در چند قرن پیش دارد
تاریخ پر از ردپای زنهایی است که میخواستند قدمی برای مردم بردارند. زنهایی که در این راه از ثروت یا از مهرشان گذشتهاند. نمونه آن زن سلطانحسین بایقراست که بخشی از ثروتش را صرف ساخت حمام در ایران کرد. یکی از اولینهای آن را هم بهنام خودش یعنی «آغچه» در مشهد راهانداخت.
حمامی که بعدها بهنام «حضرتی» شهرت یافت و درنهایت با تاریخی به درازای صفویه تا پهلوی دوم در سال1354 داخل طرح توسعه حرم قرار گرفت و خراب شد.
«زرینه» مردی که چهارراهی به نام اوست؛ فرشفروش با اخلاق مشهدی بود که منشش؛ نامش را برای همیشه در تاریخچه اسامی معابر مشهد ماندگار کرد، تا جایی که با گذشت ۶۳ سال از فوتش نامش بر روی یکی از چهارراههای اصلی شهرهمچنان پابرجاست.
چهارراهی که در زمان حیات «حاجامین زرینه» به نامش میشود و حال با نداشتن تابلو و تغییر اسم آن در طول دورههای مختلف هنوز هم مشهدیها و حتی زائران در نشانی دادن از نام قدیمی و اصلی آن یعنی «زرینه» استفاده میکنند.
آنطور که در اسناد نظامالملکیها آمده، زمینهایی که خواجه نظامالملک وقف فرزندانش کرده است، از زیر نقارهخانه شروع میشد و تا شفتالوزار (دامنه کوهسنگی) ادامه مییافت.
«حسین عسکریپور صمدی» ۵۳ ساله که اکنون دبیر تربیت بدنی است، زمانی مسئول انجمن ورزش باستانی استان خراسان بوده و از خم و چم این ورزش چنان آگاه است که شاید بتوان گفت کمتر کسی مانند او در مشهد داشته باشیم. او درباره آداب زورخانه میگوید: گود زورخانه، همانطور که از اسمش پیداست گودال مانند است و برای به یاد آوردن گودال قتلگاه سرور و سالار شهیدان امام حسین (ع) است، چهار ضلعی نمادی از چهارگوشه قبر امام زینالعابدین، شش ضلعی از شش گوشه مقبره امام حسین (ع) و هشت ضلعی برای امام رضا (ع) است و ورزشکار از ضلع اول تا ضلع بالا که میخواهد برسد حدود ۴۰ تا ۵۰ سال طول میکشد.






