محله مهرمادر

محله
منطقه ۳ 

مهرمادر

محله مهرمادر

در تقسیم‌بندی‌های شهری دو محله به نام‌های «مهرمادر» و «مهرمادر شمالی» به چشم می‌خورد که مردم هر دو محله را به نام «مهرمادر» می‌شناسند. نام «مهرمادر» پیشینه چندانی ندارد. تا اواسط دهه‌۷۰ این محله به «کوی وحدت» مشهور بود و کمی پیش‌تر از آن به نام «باغوی خواجه‌ربیع» شناخته می‌شد. اسناد تاریخی از این محدوده که بیشتر زمین زراعتی بوده، با نام «زیرکن» یاد کرده‌اند.

محله مهرمادر
 کتابخانه ملاعباس تربتی؛ پاتوقی با 50 هزار جلد کتاب
کتابخانه ملاعباس تربتی سال 1361‌در فضای کوچکی از مسجدالرضا(ع) واقع در محله مهرمادر احداث شده است. با گذشت زمان مسئولان کتابخانه‌ با استقبال دانش‌آموزان و دانشجویان روبه‌رو می‌شوند و فضای کتابخانه را توسعه می‌دهند به نحوی که اکنون کتابخانه در مساحتی ‌حدود 600مترمربع در 2بخش بانوان و آقایان فعالیت می‌کند. کتابخانه ملا عباس تربتی (ره) حدود 50 هزار جلد کتاب، بیش از 1000 نسخه منبع دیداری و شنیداری و حدود 35 عنوان نشریه دارد. اعضای فعال این کتابخانه حدود 12هزار نفر است .
دست و پایمان شکست اما شکست نخوردیم
همه‌چیز از یک اتفاق ساده شروع شد؛ روزی که مادر در راه برگشت به خانه، خیلی تصادفی وارد باشگاه ورزشی محله‌شان شد و دخترها را برای کلاس ژیمناستیک ثبت‌نام کرد. آن روز مادر فکرش را هم نمی‌کرد روزی دخترهایش جزو افتخارآفرینان ورزش استان و کشور شوند، اما این رؤیای دور از انتظار به حقیقت پیوست. خواهران «لائی» در طول یک دهه بیش از 70مدال طلا، نقره و برنز را از آن خود کرده‌اند و همچنان پرشور و باانرژی به مسیر ورزشی‌شان ادامه می‌دهند.
زنان نامرئی؛ روایت 5 بانوی دارای مشاغل خُرد که از کمترین حمایت و حقوقی بی‌بهره‌اند
هیچ‌کس رنج‌های ناخواسته این زنان را از شب‌بیداری‌ها، درد بی‌امان پا، گردن و کمر، و غم و غصه‌ای که در دل پنهان می‌کنند نمی‌بیند. آن‌ها مشاغل خردی را که انجام می‌دهند در مقایسه با بیکاری، نعمت می‌دانند، مشاغلی که شامل هیچ‌گونه حمایتی نمی‌شود و اگر صاحب‌کار سر قولش برای پرداخت بماند، همیشه کمترین درآمد ممکن نصیبشان می‌شود. شست‌وشو و آماده کردن‌ بسته‌بندی‌های سبزی و دبه‌های ترشی، پخت غذا در خانه، نخ‌کشی تسبیح، راسته‌دوزی و صدها شغل دیگری که اسمی از آن هم نمی‌شنویم را این زنان بدون بیمه و حتی بدون درآمد قانون کار انجام می‌دهند، اما عزت‌نفسی که دارند آن‌ها را از هر پول بادآورده‌ای بی‌نیاز می‌کند.
«پیله‌وران» و «کفش‌دوزان»، مالکان قدیمی یک کوچه
خبری از ساختمان‌های بلند نیست. از آن کوچه‌هایی است که آدم را یاد عبور چرخ‌وفلکی‌های گذشته می‌اندازد. قدوقواره و رنگ خانه‌ها با هم هماهنگ نیست و به قولی هرکس ساز خودش را زده است. مردی که رهگذر است و سن‌وسال‌دار، می‌گوید: بیشتر ساکنان این کوچه از روستای استاد قوچان هستند.