خیابان اسرار یکی از معابر قدیمی منطقه ماست. از دهه30 تا 70این خیابان محل رفت و آمد دانشجویان دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی بوده است و این دانشگاه از سال 1377به محوطه دانشگاه فردوسی منتقل شد. اسرار پر از درختان سپیدار صدساله است و قدمت این معبر به بیش از 70سال میرسد. تا پیش از ساخت مجتمع تجاری آلتون، این خیابان راسته کفشفروشی بوده است.خیابان اسرار در محله سناباد قرار دارد و به معابر مهمی همچون خیابان دانشگاه21، مولوی، طاهری و منوچهری متصل است.
محله صاحبالزمان کنونی پیش از انقلاب گوهرشاد نام داشت و در محل روستاهای قدیمی سناباد و سعدآباد ایجاد شده بود. قصه تغییر نام این محله با ساخت مسجد صاحبالزمان (عج) نسبت دارد. نیمقرن پیش، که بهاییت دین بیشتر ساکنان خیابان گوهرشاد بود، چهل نفر از دوستداران اهلبیت (ع) با سردمداری حاجحسن ابطحی با ساخت مسجد خواستند مقابل ترویج بهاییت بایستند.

هادی خورشیدی میگوید: گل و مرغ شرح عشق است و داستان شیدایی بلبل و مرغ در مقابل گل را توصیف میکند که کاملا با مضامین ادبیات ما مرتبط است. گل و مرغ یکی از گرایشهای خاص نقاشی ایرانی محسوب میشود که از اواخر دوره صفویه نخستین نمونههای آن در فرهنگ ایران از سوی محمد شفیع عباسی، شاگرد برجسته رضا عباسی، آشکار شد و ظهور پیدا کرد.
آقای تدین، حاج آقا سیدان را از قبل میشناختند. پس از اتمام ساخت مسجد به ملاقات حاجآقا سیدان رفتند و به ایشان گفتند که مسجد ما، امام جماعت ندارد و ما متفقالقول به این نتیجه رسیدهایم که شما امام جماعت مسجد ما بشوید.
در آن زمان روحانیون منبریای همچون آقای سیدان که منبرهای بسیار پرباری داشتند و معروف بودند را برای مراسمهای مختلف به تهران دعوت میکردند و به همینخاطر حاج آقا به آقای تدین گفتند شما شرایط من را میدانید، من نمیتوانم قبول کنم چون امامجماعت باید هر روز جهت اقامه نماز در مسجد حاضر باشد و این امکان برای من نیست. آقای تدین بارها به سراغ حاج آقا رفتند و هربار ایشان جوابشان منفی بود. دفعه آخر آقای تدین عبا و عمامه خود را درآوردند و نشستند و به حاج آقا گفتند من از اینجا نمیروم تا شما جواب مثبت بدهید.حاج آقا سیدان تأملی کردند و گفتند قبول میکنم و چنین شد که فرد سرشناسی همچون حاج آقای سیدان، امام جماعت مسجدالجواد (ع) شدند.
موقوفه مهر فاطمی با 1054متر عرصه و 2276متر اعیان و 16واحد تجاری و 8واحد اقامتی، نمادی از عشق و ارادت است. مؤسسهای برای ترویج سبک زندگی فاطمی و شناساندن مادر نمونه مسلمانان، حضرت فاطمه( س)، با فعالیتهای فرهنگی، تبلیغی، آموزشی و پژوهشی. این موقوفه در اختیار عموم مردم و علاقهمندان حضرت زهرا(س) قرار گرفته است تا هر یک در حد وسع خود گامی در راه ترویج معارف و سبک زندگی فاطمی بردارد.
محمداسماعیل افشاریصفوی معروف به «حاجی» میگوید: پدر هر روز هفته برای قشری از جامعه جلسه برگزار میکرد. شبهای جمعه جلسههایش مختص دانشجویان دانشگاه ادبیات و پزشکی بود. شبهای یکشنبه رفوگران قالی پایینخیابان میآمدند و شبهای دوشنبه نیز قاریهای قرآن جلسه داشتند. شبهای سهشنبه کفاشان خیابان ارگ و شبهای چهارشنبه اهالی سعدآباد و میدان صاحبالزمان (عج) میآمدند. شبهای پنجشنبه هم مردم خیابان سراب و حسینیه سراب شرکت میکردند. شبهای شنبه هم جلسه دعای سمات برای عموم برگزار میشدکه از عصر شروع میشد و تا نماز جماعت ادامه داشت. جوانهای بسیاری آنجا میآمدند که بعدها فعال انقلابی یا شهید شدند.
حاجی علیزاده، شاگرد مدرسه کاظمیه معتقد است عابدزاده در عمل یک مؤمن به معنای واقعی بود:حال اینکه اگر کسی بخواهد بگوید در و دیوار مدرسهاش چطور بود و از این درها تربیت آمد بیرون، اصلا از این خبرها نبود. او نه یک آدم علمی بود و کتاب داشت، نه ملای خیلی باسوادی بود. او آدم بااخلاقی بود و ساختمانهایی ساخته بود که این اخلاق را بسط دهد.
گشت و گذار توی کوچهپسکوچههای بااصالت شهر آدم را مجذوب میکند، آنقدر که گذر زمان تنها چیزی است که متوجه آن نمیشوی. خشت خشت دیوارهای محله صاحبالزمان(عج) قصه دارد. جایی در این کوچهها و معبر اصلی، نشانهای از روزگاری دور، بر تن این راسته خیابان جا مانده است. چیزی که شاید تنها کتیبه ماندگار آن روزهاست که پیوست این محله شده است، تکهای خرد از دیوار خیابان صاحبالزمان(عج)، میان صاحبالزمان11 و 13 که روی آن نام خیابان را گوهرشاد نگاشتهاند. شاید خیلیها نمیدانند که تا پیش از آمدن مسجد صاحبالزمان(ع) به این محله اینجا محله گوهرشاد بود، میدانش گوهرشاد نام داشت و بنبستی از امتداد این خیابان به سمت میدان شهدا هم به همین نام شهره بود.