محسن حاجیحسنیکارگر قبل از آنکه در فاجعه منا به شهادت برسد، برای ما مشهدیها و البته زائران هر چهارشنبه صبح بهصورت زنده در حرم امامرضا(ع) اذان میگفت یا با آن صوت دلنشین قرآن قرائت میکرد. او که در خانهای در همسایگی حرممطهر بزرگ شده بود، از سهسالگی قرآن میخواند و نفر اول مسابقات جهانی تلاوت قرآن بود.
جوانی عشق قرآن که بعد از آخرین تلاوتش، در حج سال1394 نزدیک کعبه به شهادت رسید. در پاسداشت یاد او، شهریور1396 بخشی از بولوار شارستان رضوی در خیابان شهید نوابصفوی9 به نام او شد.
محله پایین خیابان به دستور شاهعباس اول صفوی بهطول یک کیلومتر از حرم مطهر تا دروازه پایینخیابان ایجاد شد. از آنجا که بخش انتهایی خیابان اصلی شهر در این محله قرار داشت، مردم مشهد به این محله «ته خیابون» میگفتند. اکنون بسیاری از هتلهای معروف مشهد در پایین خیابان قرار دارد.

کوچه حمام رستم که در نقطه تلاقی نوغان و تهپلمحله قرار داشت، تا پیش از خرابشدنش نهتنها نشانهای برای آدرسدادن زائر و مجاور، که معرف تاریخچه کوچه هم بود.
به «پدر بازار» شهرت دارد. پدری که دلسوزانه و عاشقانه بار مشکلات ریزودرشت را بهدوش میکشد و خم به ابرو نمیآورد! برایش فرقی نمیکند نیاز مراجعهکننده چه باشد؛ او همه داشتههایش را برای رفع آن حاجت پای کار میآورد! حالا برای احمد قدمگاهی از آن زمان که مصمم شد برای زندگی در همسایگی اماممهربانیها زادگاهش، باغشن قدمگاه، را به مقصد مشهد ترک کند، 35سال میگذرد! سالهایی که به قول خودش در آنها چیزی نبوده است که از حضرت بخواهد و خیلی زود و به بهترین شکل برایش جور نشود.
قدمزدن زیر سقف آسمان همراه با خنکای مطبوع تابستانی آن هم در نزدیکترین نقطه به حرممطهر شرایط را مهیا میکند تا شببازار قدیمی مشهد رونق بگیرد.اینجا شارستان شهید شوشتری است که یکطرف آن بهواسطه شببازار پر از جمعیت است.
شببازاری که با همه سختیها و جابهجاییهایش هنوز بعد از هجده سال زنده است. همهچیز در این بازار پیدا میشود؛ از عروسک و اسباببازی بگیرید تا لباس و بدلیجات و ابزار کار.
کاروانسرای عباسقلیخان در حاشیه خیابان شهیدنوابصفوی قرار دارد. یکی از آدمهای قدیمی این بازار، حسن صابری 55ساله است که خودش میگوید 34سال در کار تولید و فروش نخ قالی بوده است؛ کسی که شغلش ارث پدر مرحومش است و حتی در این روزهای سوتوکور به عشق فرش هر روز در مغازهاش را بازمیکند و یکی از دغدغههای اصلیاش این است که باوجود رفتن نخفروشها از این کاروانسرا، این سرای تاریخی را حفظ کنند.
به بیریاترین میهمانی و سفرهای که میشود به نام اهلبیت(ع) پهن کرد، دعوت شدم. سفرهای که از 80 سال پیش حاج علیاکبر زابلیمقدم برای جمعی از مسافران و در راه ماندگان زیارت حضرت رضا(ع) در حسینیه زابلیها پهن کرد و تا امروز هم جمع نشده است. سفره دنبالهداری که شاید حتی او هم فکرش را نمیکرد این کارش تبدیل به یک سنت چندینساله حسینیهای شود که باعث و بانیاش بوده و خشت خشتش را با عشق به ائمه(ع) بالا برده است.
مکانی با نام «مکتب بافت» که با شعار «جایی که هر مشهدی میتواند ریشههای گمشدهاش را در آن بجوید» قرار است تکهآیینههای شکسته از تخریب بافت تاریخی و قدیمی شهرمان را پیداکند و با تاریخ و پیوندهای عاطفی و مذهبی درهم آمیزد تا این تکههای بههمچسبیده نمایانگر تصویر گذشته باشند که به مرور زمان بتوان آن را احیاکرد.
البته زیرنظر «مکتب بافت» در هفته گذشته «خانه خراسان» نیز در همان ساختمان خیابان وحدت3 افتتاح شد.