ماشاءالله خانم تعریف میکند: خدابیامرز حاج محمدابراهیم همیشه میگفت: خلیل، عصای دستم بود! رفیقم بود. وقتی او خبر شهادت پسرش را شنیده بود، گفته بود «کمرم شکست.»
محله بالاخیابان یکی از دو محله منطقه ثامن است که خردهمحلات بسیاری را در دل خودش جای داده است. تاریخ این محله به دوران صفوی و اقدام ماندگار شاه عباس اول برمیگردد. آب خیابان و بیشترین قناتهای مشهد از این محله وارد شهر میشده و باغها و باغچههای اعیاننشینها را آبیاری میکرده است.

بهدنبال تهیه تدارکات، لشکر ایران پس از ورود به مشهد، به پنج توپ قلعهکوب مجهز شد و به سمت قندهار لشکر کشیدند. این محاصره دو ماه طول کشید و بالاخره قندهار به دست سپاهیان ایران آزاد شد.
قاسمی میگوید: زمانهای قدیم مردم دوست داشتند قرآن سر عقد عروس و داماد را برای تبرک از مشهد بخرند. چون مغازه ما در مسیر رفتوآمد زائران قرار داشت، خیلیها برای خرید قرآن سفره عقد اینجا میآمدند.
حمام حضرتی که در ضلع شمالی حرم رضوی قرار داشت، میگفتند همان مکانی است که پیکر امامرضا (ع) را بعد از شهادت آنحضرت غسل دادهاند. این حمام موقوفه آستانقدسرضوی بود.
یگانه احمدی فکرش را هم نمیکرد یک تمرین دمدستی برایش سکوی پرتابی شود تا فقط چندروز بعد بتواند در ناحیه مقام بیاورد و بعد از یکسال بیشتر از ۱۰مدال خوشرنگ را آویزان دیوار اتاقش کند.
فاطمه هراتی از شهرهرات یزد به مشهد آمد و میگویند او اولاد میخواست که بعداز حاجترواشدن اتاق سهدرچهار خودش را همراه با درخت توت حیاط و چاه آبی وقف مسجد کرد. مردم هم روی همان زمین بنای مسجد را ساختند.
سیدمهدی مرجانی میگوید: اینجا از قدیم دریادل بود و این قسمت هم تهپلمحله. یک بازارچه محلی اینجا بود؛ همین جایی که الان کوچه شهیدجاویدی ۶ است. جای این پلهها کوچه بود که شیب داشت.