صاحب اولیه خانه پریشانی، تاجری بهنام نعیمی اهل نوغان بود. بعدها در سال۱۳۶۷، پدرم که شیفته معماری خانه شده بود، آن را با مبلغ یکمیلیونودویستهزار تومان خرید. چند دانگ از خانه هم به نام مادرم ثبت شد.
محله بالاخیابان یکی از دو محله منطقه ثامن است که خردهمحلات بسیاری را در دل خودش جای داده است. تاریخ این محله به دوران صفوی و اقدام ماندگار شاه عباس اول برمیگردد. آب خیابان و بیشترین قناتهای مشهد از این محله وارد شهر میشده و باغها و باغچههای اعیاننشینها را آبیاری میکرده است.
رقیه خسروشیری دو سال قبل با قبولی در رشته پرستاری به هدفش که کمک به دیگران بود، رسید، اما نقطه عطف این مسیر برایش جنگ تحمیلی ۱۲روزه بود. با دیدن اضطراب مردم، جرقهای در ذهنم خورد که باید از اطراف خودم کمک را شروع کنم.
سالهاست در خیابان هاتف، سنتی شیرین و پربرکت جریان دارد؛ سنتی زنانه و از جنس مهربانی؛ کمک به دیگران و باور به برکت الهی. مادربزرگها، مادرها و اکنون دختران و نوهها این مسیر را ادامه دادهاند.
زهرا دیدهبان که عمرش را صرف خدمت به نمازگزاران کرده، میگوید: همسایههای قدیمی خیلی بامعرفت بودند؛ گاهی اینقدر برایمان غذا میآوردند که برای چند روز شام و ناهار داشتیم.
حسنآقا در هفتاد وششسالگی با وجود سختیهای کار و کمرونقشدن بازار صادرات فرش، هنوز نخهای مرغوب را با دستهای خودش رنگ میزند. میگوید: همهچیز را با تجربه و شاگردی یاد گرفتهام. نه درس خواندهام و نه کلاس رنگشناسی رفتهام.
مسجد پل سنگی، طبق روایتی که اهالی از پیشنماز قدیمی، مرحوم حاجسیدمحمدرضا بختیاری، نقل میکنند، نام خود را از سنگ بزرگی گرفته است که برای عبور مردم از گذرگاه آبی نوغان قرار داده شده بود. این سنگ، پایهای برای هویت تاریخی مسجد شد.
ماست حاجاکبر آوازه داشت و صف آن مثل یک دورهمی محلی بود. وارد که میشدیم، بوی فراوردههای مختلف دماغمان را پر میکرد. گاهی هم آبراهه باریکی از آب ماست لابهلای موزائیکها جاری بود.






