حسن خوشخلق کاسب ۴۱سالهای است که از سال ۷۷ مغازه خود را دایر کرده است. او از ابتدای رواج گوشی در ایران، وارد این صنف شده است. تسلط داشتن به امکانات تلفنهای همراه و فن بیان خوب را از اصلیترین عوامل موفقیت در این حرفه میداند و میگوید: بیشتر مشتریان اطلاع کافی از امکانات تلفنهای همراه شرکتهای مختلف ندارند و این خیلی مهم است که فروشنده قادر باشد با زبانی ساده و روان، اطلاعات مورد نیاز را به آنها بدهد تا بتوانند تلفن همراه مورد نظرشان را انتخاب کنند.
محله زیباشهر محلهای زیبا در میان ۲ پارک است که کنار آزادشهر و سجاد درگذشته بخشی از مزرعه زرگران بوده است. ازمنظر تاریخی، محلههای زیباشهر، آزادشهر و قسمتی ازمحله سیدرضی تنها محلاتی بودند که پیش از انقلاب، مردم در آن سکونت داشتند تا پنجاه سال پیش، زیباشهر یکی ازمحلات حاشیه شهرمشهد محسوب میشد وقیمت زمین وخانه در این محدوده ارزان بود.
محله زیباشهر در طول بولوار امامت از چهارراه معلم تا انتهای این بولوار در سمت راست کشیده شده است و از سه ضلع دیگر به بولوار معلم و بزرگراههای آزادی و امام علی (ع) منتهی میشود.به گفته یکی از ساکنان قدیمی، محلههای زیباشهر و آزادشهر و قسمتی از محله سیدرضی تنها محلاتی بودند که در قبل از انقلاب قسمتهایی از آنها در منطقه وجود داشت. ابتدا محله آریاشهر ساخته شده بود که بعد از انقلاب به نام آزادشهر تغییر نام یافت و بعد محله زیباشهر با همین نام تشکیل شد.
فعالیت حسن نیکبین، مرد خوشنام کشتی باچوخه در این ورزش خلاصه به چند پیروزی و گرفتن لقب پهلوان نیست، او در این رشته نامهای بزرگی را شکست داد و در مسابقات استانی و کشوری مقام اول و دوم سنگینوزن استان و کشور را در دورههای مختلف از آن خود کرد.
الیاس، هر سال شب یلدا دغدغه نیازمندانی را دارد که قدرت خرید میوه ندارند. سال گذشته یکی از خیّران همیشگیاش به نام حسینزاده که پزشک است، مبلغ در خور توجهی به او میدهد تا میوه رایگان در اختیار نیازمندان قرار دهد. او با این پشتوانه، بنر بزرگی را چاپ میکند و بر آن مینویسد هرکس قدرت خرید میوه ندارد میتواند از این مغازه، میوه رایگان ببرد. به میدان بار میرود و میوه نسیه خریداری میکند. نه تنها مغازه خودش بلکه مغازه کناریاش را تا سقف پر از میوه میکند.
آشنایی سید آرمین هاشمینسب با دنیای درون آب به سال 85 مربوط میشود؛ زمانیکه دانشجوی رشته عمران بود و همراه خانواده در سفر کیش، از جاذبههای این شهر دیدن میکرد. وقتی او تبلیغات غواصی درون آب را میبیند علاقهمند میشود که بلیت این تفریح را تهیه کند و به داخل آب برود، اما خانوادهاش که همراهش بودند به دلیل ترس از دنیای زیر آب، اجازه نمیدهند. فراهم بودن امکان رفتن به زیر آب آن هم در شرایطی که شنا یاد نداشته، آرمین را آرام نمیگذارد و در نهایت راهی محل میشود تا این فرصت تفریحی را از دست ندهد.