یک هفته است مقیم (!) کوچۀ «باغ خونی» شدهام. میآیم و میروم. پشت دری میایستم که نگهبان از آنسویش میگوید: «به ثانیه هم نمیشود!». منظورش را من خوب فهمیدهام؛ درِ باغ بهروی هیچ شهروندی باز نمیشود.
میرزاطاهر رضوی در این نقاشی، بخشی از صحن عتیق را با وضعیت پس از توپبندی به تصویر میکشد. قشون روس در میانه صحن عتیق دیده میشوند، کالسکه و گاری متعلق به آنها در میانه صحن است و اسبها کنار نهری هستند که بعد از سقاخانه اسماعیلطلا به سمت پایینخیابان جریان دارد.
رشید پسندیدهرهورد میگوید: شب به شهر عشقآباد رسیدیم. آنجا دو تا زندان داشت؛ یکی مربوطبه افراد خطرناک که در داخل شهر بود و دیگری برای زندانیان عادی بود که در مسافتی نزدیک به شهر قرار داشت.
این گزارش ماجرای خواندنی تیمی است که شهریور ۸۲ سال پیش با نام تیم ملی در مسابقات فوتبال افغانستان حضور یافت، اما پس از بازگشت، ایران را اشغال شده دید.