
برخی واژهها حس دارند و بو، طعم و حتی صدا. برخی کلمهها اصالت دارند و خاطره و ریشه. «سمنو» یکی از این کلمههاست. وقتی شنیده میشود، سنتی دیرینه در فرهنگ ایرانیان را یادآور میشود.
واژهای که «نوروز» و روز نو را به ذهن میآورد و عطر دارد و طعمی شیرین. کلمهای که در ذهن قدیمیها صدای سمنوفروش را تداعی میکند، وقتی در روزهای آخر اسفند در کوچهها داد میزده است: «سمنو، آی سمنو، شیرینِ شیرین سمنو، مال پای هفتسین سمنو.»
سمنو یکی از هفتسین سفره نوروزی است که از جوانههای تازه رسیده گندم تهیه میشود و نماد زایش و باروری گیاهان است. علاوه برآن در باورهای بسیاری از مردم ایران نذر حضرت فاطمهزهراست و ریشهای مذهبی نیز دارد.
ما در این دمدمای نوروز نشستهایم پای صحبت بانویی که از زمانی که یادش میآید هرساله بنا به سنتی خانوادگی، پای دیگ «سمنوپزون» ایستاده، از همان زمانی که مادربزرگ خدابیامرزش عهدهدار پختن سمنو در روستایشان بود تا به امروز که همراه با مادر و خواهرانش، این دیگ را برپامیکنند. بسیاری از خانمهای محله رازی، اشرف بنایی را میشناسند و هرساله پای سفره هفتسینشان، سمنوی دستپخت او را میگذارند.
خودش از مادرش یادگرفته، مادرش از مادربزرگش و همینطور مادربزرگش از .... مهارت پخت سمنو همینطور در خانواده مادری بنایی دستبهدست چرخیده است، بهطوریکه در بین اهالی روستای گوارشک که در جاده فردوسی قرار دارد، هیچکس به اندازه این خانواده به پخت سمنوی باکیفیت شهره نیست.
بنایی میگوید: «سمنو پختن هم مثل ترشی انداختن است که به دست هر کسی نمیافتد. پخت هرساله سمنو در واقع ارثیه مادری من است و نسل به نسل به ما منتقل شده.»
بنایی که ۱۲ سال است ساکن منطقه ماست، هرساله در روزهای آخر اسفند همراه با خواهرها و برادرانش به منزل پدریشان در روستای گوارشک میروند تا سالی دیگر را به مجموع سالهایی که مراسم سمنوپزون داشتهاند، اضافه کنند.
این کدبانوی محله رازی پخت سمنو را کاری مشکل و پرزحمت میداند و درباره مراحل آن اینطور توضیح میدهد: «معمولا ۱۰ یا ۱۵ روز از اسفند گذشته، گندم را بعد از تمیزکردن، سهبار میشوییم و سه روز خیس میکنیم. بعد از آن گندمها را در کیسه میریزیم و بعد از دو یا سه روز که جوانه زدند، آنها را داخل سینی پهن میکنیم و رویشان را با پارچه میپوشانیم.
اعتقاد داریم چشم ناپاک هم نباید به آنها بیفتد. بعد هر روز، آب آنها را خالی و دوباره آب میدهیم تا قد جوانه به اندازه یک انگشت شود. قدیمها گندم و جوانهها را در هاون میکوبیدند ولی الان در سبزیخردکن میریزیم که کار سریعتر و راحتتر انجام میشود. بعد با مقداری آب مخلوطش میکنیم و آن را از صافی عبور میدهیم و با دست کاملا فشارمیدهیم تا عصارهاش که شیرین است، گرفته شود.
مرحله بعد این است که یکنفر آرد را کمکم داخل شیرهگندم بریزد و یکنفر دیگر هم مرتب هم بزند تا آرد گلوله نشود. بعد آن را صاف میکنیم تا مایعی صاف و رقیق به دست آوریم. در انتهای کار نیز دیگ را روی حرارت ملایم میگذاریم و مرتب هم میزنیم تا ته نگیرد. بعد از اینکه غلیظ شد و خوشرنگ، سمنو آماده است.»
وقتی سمنو آماده میشود، رویش را با پارچهای میپوشانند و سر دیگ را میگذارند تا دم بکشد. بنایی از آدابی برایمان میگوید که از قدیم وجود داشته و موقع پخت سمنو رعایت میکنند؛ «روی سر دیگ از همان سبزه گندم میگذارند و جانماز، قرآن و شمع.
سمنو بین بسیاری از مردم مانند اهالی روستای گوارشک به حلوای حضرت فاطمه (س) معروف است، به همینخاطر خانمها بعد از آمادهکردن، به حضرت زهرا (س) توسل میکنند، پای دیگ نماز و دعا میخوانند، حاجاتشان را طلب میکنند و معتقدند حضرت فاطمه (س) به سمنوی داخل دیگ نظر میکند.
البته الان این اعتقادات کمرنگتر شده، اما مردم درگذشته بسیار معتقد و پایبند به رعایت آداب آن بودند.
برپاکردن دیگ سمنو برای خانواده بنایی، هرساله بهراه بوده است، حتی مواقعی که مادر خانواده مریض بوده، دخترها و پسرها با کمک هم از پس پخت سمنو برآمده و رسم هرساله را بهجا آوردهاند. اشرف خانم همیشه مقداری از سمنو را به مشهد میآورد و دوستان و همسایهها سمنوی عیدشان را از او تهیه میکنند؛ چراکه از مرغوبیت آن مطمئن هستند.
این بانوی محله رازی جزو فعالان فرهنگی مسجد المنتظر و عضو بسیج نیز هست. در کنار آن در روزهای سهشنبه جلسه قرآن دارد و خودش مربی این جلسه است.
از محلهاش کاملا راضی است و میگوید: «تنها مشکل من و بقیه اهالی قاسمآباد این است که خط اتوبوس مستقیم برای حرم نداریم و روزی که قصد میکنیم برای زیارت برویم، تمام روز را درگیر رفتوبرگشت آن میشویم. این موضوع بهخصوص برای افراد مسن و ازکارافتاده، مشکل بزرگی است.»
* این گزارش چهارشنبه، ۲۸ اسفند ۹۲ در شماره ۹۵ شهرآرامحله منطقه ۱۰ چاپ شده است.