۱۱ مردادماه در تقویم مشهد با ثبت ۲۱ خانه تاریخی در فهرست آثار ملی ایران در سال۱۳۸۴ خورشیدی همراه است. اگر ما مشهدیهایی باشیم که سالها خارج از مشهد زیسته و خبری از اوضاع و احوال بناهای میراثی در این شهر نداشته باشیم، شاید از شنیدن این خبر لبخند رضایتی به لبمان بیاید. ولی وقتی ماجرای تخریبهای بناهای ثبتشده یک گوشه ذهنمان حک شده باشد، خوب میدانیم که تعدادخانههای ثبتی در این شهر با تعداد خانههای موجود برابر نیست.
قصهای که امروز به سراغش رفتهایم، نگاهی به بناهای ثبتملی شده است که حدود نوزده سال پیش به فهرست آثار ملی ایران اضافه شدند و اکنون از بعضی، حتی ویرانهای باقی نمانده است. این بررسی نشان میدهد نباید به فهرست بلندبالای آثار ثبتی مشهد در فهرست آثار ملی ایران دلخوش باشیم، چون ممکن است از بسیاری از آنها فقط یک شماره ثبت باقی مانده باشد.
فهرست خانههای تاریخی مشهد که در این روز ثبت ملی شدهاند، فهرستی بلند بالاست؛ خانههای تاریخی «توکلی» (خیابان نوابصفوی)، «کاظمزاده» (خیابان خسروی)، «سلماسی» (خیابان جنت)، «جوانصبور» (خیابان وحدت۱۱)، «تفتی» (خیابان سراب)، «سیدان» (خیابان وحدت۲۱)، «بلخاسب» (خیابان نوابصفوی۱۱)، «کرمانی» (خیابان نوابصفوی)، «علیزاده» (کوچه شوکتالدوله)، «رجبپور» (کوچه باغعنبر)، «زرینزاده» (خیابان نوابصفوی۱۱)، «ناظران» (کوچه عسکریه)، «اردکانی» (خیابان وحدت۱۱)، «غفوری» (خیابان نوابصفوی)، «تقوی» (خیابان طبرسی)، «کمالی» (خیابان خسروی)، «سرای فولادکار» (خیابان نوابصفوی۱۰)، «گرمابه سعدی» (کوچه گنبدسبز)، «نمای مطب دکتر اسکندری» و «نمای مطب دکتر شیبانی» در خیابان امامخمینی (ره) و هنرستان شهیدبهشتی (میدان شریعتی).
اگر اخبار تاریخی شهر را دنبال کنیم، خوب میدانیم خانه سیدان در این فهرست نفسهای آخرش را در سال ۱۳۹۷ کشید و برای همیشه با خاک یکسان شد. باایناحوال نباید امیدوار باشیم که این فهرست به قوت خود باقی باشد. برای اینکه بتوانیم شمایی از آنچه بر بناهای ارزشمند این شهر میگذرد ترسیم کنیم، از این تعداد، شش بنا را انتخاب میکنیم و به آنها سر میزنیم تا وضعیت کنونی آنها را از نزدیک مشاهده کنیم.
قرعه این فال به نام خانههای کاظمزاده، سلماسی، جوانصبور، اردکانی، گرمابه سعدی و نمای مطب دکتر شیبانی میافتد. راه میافتیم تا ببینیم رنگ رخساره این بناها، از سر درون آنها چه خبر میدهد.
نخستین آدرس این است: «وحدت۱۱، کوچه کاتب، پلاک۱۰۳» ورود به بافت قدیمی حرم با کوچههای پیچدرپیچ آن کمکخواهی از اهالی را ناگزیر میکند. از عابران آدرس میپرسیم و در پاسخ میشنویم: «کوچه کاتب کجاست؟» معلوم میشود که موج تغییرنامها به این کوچهها هم رسیده و بسیاری از اهالی نامهای قدیمی آن را به خاطر ندارند.
بالاخره چند بچهمحل قدیمی را مییابیم که نام «کاتب» برایشان ناآشنا نباشد. یکی از آنها تا نام خانه جوانصبور به گوشش میخورد، میگوید: «آن را که خراب کردند.» بعد هم با دست، زمین بزرگ محصورشده در انتهای یکی از کوچهها را نشانمان میدهد و میگوید: «جای آن حلبهای نقاشیشده را میبینید که یک زمین بزرگ گودبرداری شده است، آنجا کوچه کاتب بود. خانه جوانصبور همراه صد بنای دیگر مانند خانه نجفپور و مسجد خونی خراب شده است.»
طبق گفته اهالی، این خانهها را یک مؤسسه مالی و اعتباری خریداری میکند، ولی با ادغام این مؤسسه با بانکی دیگر، سرنوشت این برجسازی نیز نامعلوم میشود. گودال گسترده و عمیق، سالهاست رها شده است و مشخص نیست مالکیت بنا در دست کیست.
خانه اردکانی نیز در وحدت۲۳ و چندکوچه آنطرفتر باید باشد. بافت خیابانهای وحدت دیگر سروته معلومی ندارد. نمیفهمی یک کوچه کجا شروع میشود و کجا به پایان میرسد. یافتن آدرس در چنین بلبشویی که روییدن ساختمانهای بیقاعده و بلند در یک محله قدیمی باعثش شده، فقط کار کاسبان محله و قدیمیهای آن است. برای یافتن خانه اردکانی هم دست به دامان یکی از کاسبان قدیمی محله میشویم.
او در حال پیرایش سر یکی از مشتریهاست که با او همکلام میشویم. ظاهرا ماجرای خروج ثبت این خانه تاریخی را حتی اهالی محل نیز میدانند. این بنا پس از اینکه از ثبتملی خارج میشود به یک هیئت تهرانی فروخته میشود تا سرنوشتش بیشازپیش به، اما واگر بخورد.
آقای آرایشگر خانه را که روبهروی مغازهاش است، نشانمان میدهد تا ما احوالش را از پشت درهای بسته جویا شویم. خانه هنوز استوار است و البته برای ماندگاری نیاز به رسیدگی دارد و اکنون با فروش به تهرانیها، احتمال برجسازی را در ذهنمان روشن میکند. این خانه از ثبت خارج شده و هنوز در جای خود باقی است، اما نمیتوان در آینده به ماندگاری آن امید بست.
گرمابه سعدی دیگر بنای ثبتملی شده این فهرست است. انتهای کوچه آیتالله خامنهای، این گرمابه با یک نمای کهنه و زیبا همچنان در برابر گذر زمان مقاومت میکند. همین که به سراغ حمامدار کهنسال آن میرویم، انگار میفهمد یکی از آن مزاحمهایی هستیم که میخواهیم سؤالپیچش کنیم و با اعلام «من تازه به اینجا آمدهام» طفره میرود.
لطفش به ما این است که میگذارد حمام نمره را ببینیم. ساختمان با سقفهای گنبدی، قدیمیبودنش را به رخ ما میکشد. صاحب این بنا علیاصغر حسینزاده بوده که سالهاست فوت کرده است و گرمابه اکنون به دست یکی از پسرانش اداره میشود. میراثفرهنگی قدمت این حمام را به دوران پهلوی اول نسبت میدهد. پیرمرد دیگری از انتهای سالن حمامهای نمره بیرون میآید که او هم خودش را تازهوارد معرفی میکند.
او ادامه حرف را میگیرد: «اینجا هم یکیدو سال دیگر صاف میشود، مثل ساختمان بغلیاش.» بخش عمومی گرمابه سعدی که اکنون برای انباری، به یک کارگاه مبلسازی اجاره داده شده، هنوز سالم و سرپاست. تصور میکنم چنین حمامی اگر قدرشناس قابلی داشت، میتوانست بخشی از رؤیاهای ما را برای تاریخ مشهد محقق کند ولی اکنون باید نگران ادامه حیاتش باشیم.
به خیابان خسروی میرویم و سر میچرخانیم تا بنای کاظمزاده را بیابیم. زیبایی این خیابان حدودنودساله را ساختمانهای برجایمانده از گذشته آن با کاشیهای زرد و آبی باقیمانده، چندبرابر کرده است. بنای تاریخی کاظمزاده همچنان استوار و چشمنواز است و میتواند نمادی از دهههای نخست قرن پیشین این شهر باشد. چند جواهرفروشی در مغازههای پایین بنا مستقر شدهاند که نماسازیشان با بنای اصلی مطابقت ندارد. یک در کوچک با تابلوی دارالترجمه ما را به ساختمان بالای آن میرساند. پسر دکتر کاظمزاده سالهاست این ساختمان را به دفتر کارش تبدیل کرده است.
او مقاومت عجیبی برای گفتگو دارد و به سختی پذیرای افرادی میشود که به خانه تاریخیشان علاقه نشان میدهند. رفتوآمد دانشجویان معماری و تاریخ دوستان و حتی میراثیها او را به این نقطه رسانده است.
خودش میگوید: «نام اثر ملی را روی این مکان گذاشتهاند ولی تاکنون هیچ هزینهای برای آن نکردهاند. من خیلی دلخورم. میراثفرهنگی نیاز به سازمان ندارد، نیاز به نگهداری دارد. به شما اجازه عکاسی نمیدهم تا آن را منعکس کنید و سازمان میراث بداند چقدر از عملکرد آنها بیزارم.»
خانواده کاظمزاده این خانه اعیانی را در دهه ۳۰ خریداری و آن را تعمیر میکنند. طبق گفته کاظمزاده، اصل بنا قدمتی قاجاری دارد و در دوران پهلوی بازسازی شده است.
نوبت به مطب دکتر شیبانی میرسد که جویای احوالش شویم. این بنا در تقاطع خیابان سعدی و امامخمینی (ره) قرار دارد که همچنان چشمنواز است. البته در سالهای دور تغییراتی در ظاهر بنا داده شده است و پنجرههای دولتی چوبی آن جای خودشان را به پنجرههای فلزی دادهاند، اما اصل بنا که طبق اعلام سازمان میراث فرهنگی، قدمتش به دوران پهلوی اول میرسد، همچنان پابرجاست. در زیر بنا یک کفشفروشی با نمای جدید و در همسایگیاش یک پارچهفروشی قرار گرفته است.
مالک این بنا، محمدزاده، صاحب همین پارچه فروشی است که چهل سالی میشود آن را خریداری کرده است و از طبقه بالای آن بهعنوان انبار بهرهبرداری میکند. محمدزاده توضیح میدهد: «این بنا در زمان ما ثبت شد. آن زمان دکتر شیبانی اینجا نبود. مالک این بنا آقای کاموسپور بود و ظاهرا دکتر شیبانی این ساختمان را برای مطب از ایشان اجاره کرده بود.»
وقتی حرف از مرمت این بنا و همکاری میراث به میان میآید، محمدزاده میگوید: «میراث مگر میآید هزینه کند؟!» انگار هیچیک از مالکان بناهای تاریخی از سازمان میراثفرهنگی این شهر رضایت ندارند. او درباره اقدامات و تغییرات بنا نیز میگوید: «ما سقف را ایزوگام کردهایم و بنا از لحاظ استحکام وضعیت خوبی دارد. البته پنجرههای قدیمی بنا در همان زمان دکتر شیبانی تعویض شده که این مسئله ظاهر قدیمی آن را تغییر داده است.»
آخرین قرعه فال به نام خانه سلماسی در خیابان جنت افتاده است. البته اینبار هم میدانیم به میهمانی ویرانهای میرویم.
پیادهراه جنت را بهسوی فرهنگسرای بهشت طی میکنیم تا به محدودهای برسیم که میان چند بنای کهن مانند خانه شالچیان و فرهنگسرای بهشت و چند زمین ویرانه سرگردان میشویم. برای کسب اطلاع به سراغ ساکن قدیمی این محله میرویم. شالچیان که کودکیاش را در همین محله به جوانی رسانده است، زمین ویرانهای را در همسایگیشان نشانم میدهد و میگوید: «این خانه ثبتملی شده سلماسی است.»
رد و نشان برخی نهادهادر تخریب این خانه نیز پیداست و این ساکن قدیمی محله جنت نیز مانند دیگر مالکان بناهای تاریخی این شهر، از عملکرد میراثفرهنگی شکایت دارد و میگوید: «میراث گفت میخواهیم خانهتان را ثبت و مرمت کنیم. گفتم من مرمت و نگهداری کردن شما را دیدهام. جایی که ثبت شده بود (خانه سلماسی) را شبانه خراب کردند. هیچکدامتان پیدایتان نشد و هیچکدام کاری نداشتید. من خودم بهتر و بیشتر قدر بنایم را میدانم.»
حالا ما در برابر خانه تاریخی فرو ریخته دیگری ایستادهایم. این خانه ارزشمند، اگر میبود، میتوانستیم از ایوان بلند با چهار ستون قدیمیاش بگوییم یا از اتاقهای تودرتویش. اما حالا که تیشه به ریشهاش خورده است، هیچ حرفی جز حسرت و افسوس باقی نمیماند.
ما که سالهاست بناهای تاریخی و هویتی این شهر را رصد میکنیم، بهخوبی میدانیم وقتی با انبوه سؤالات به سراغ سازمان میراثفرهنگی، گردشگری و صنایع دستی میرویم، پاسخ درخوری انتظارمان را نمیکشد؛ بااینحال مرجع رسیدگی به بناهای تاریخی این شهر همین سازمان است.
اینبار هم با پرسشهایی درباره بناهای ثبتی بازدیدشده، وضعیت آنها، اقدامات و برنامههای میراث برای حفاظت از آنها بهسراغ احسان زهرهوندی، سرپرست معاونت میراث فرهنگی اداره کل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خراسانرضوی، میرویم. آنچه در ادامه میخوانید، پاسخ مکتوب از سوی معاونت میراثفرهنگی به این پرسشهاست.
بنای جوان صبور از ثبت خارج و در گودبرداری عظیم پروژه ناجا در حاشیه میدان امر بهمعروف در سالهای ۱۳۸۸ از بین رفته است و اثری از آن وجود ندارد.
خانه اردکانی یا دولابیان طی حکم قطعی دیوان عدالت اداری از ثبتملی خارج شده، اما موجود است.
نمای گرمابه سعدی با شماره۱۲۳۷۵ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. قبل از ثبت، داخل بنا تغییرات و مداخلاتی داشته است و هماکنون بهصورت حمام نمره استفاده میشود. اما هنوز آثار معماری از حمام دوره قاجار در داخل بنا موجود است.
ملک در بین ورثه هست و ورثه هم در خارج کشور به سر میبرند؛ نمایندهای دارند بهنام آقای حسینپور که تاکنون حاضر به همکاری و استفاده از بستههای تشویقی آثار تاریخی نشده است. بخشی از نما آسیب زیادی دیده که ضروری است مرمت شود.
خانه کاظم زاده در حاشیه جنوبی خیابان خسروی (شهید دیالمه) واقع است؛ با حکم قطعی دیوان عدالت اداری از ثبت خارج شده و مالک درخواست صدور پروانه ساختمانی و تخریب و نوسازی دارد که ضوابط طرح تفصیلی اجازه نمیدهد. میتواند از ضوابط تشویقی و معافیتهای مالیاتی مصوب در جهت حفظ و احیای اثر استفاده کند.
آثاری که از ثبت با حکم دیوان خارج شدهاند و موجود هستند، در طرحهای تفصیلی جزو آثار واجد ارزش فرهنگی و تاریخیاند و حفظ آنها به استناد ضوابط طرح تفصیلی ضروری است، اما امکان توسعه بهصورت ایجاد بنای میانافزا را دارند که باید به تصویب میراثفرهنگی برسد. درخصوص این اثر باتوجهبه محدودیت عرصه، این امکان وجود نداشت و صرفا مالک میتواند از ضوابط تشویقی و معافیتهای درنظرگرفتهشده برای حفظ و بهرهبرداری از اثر استفاده کند یا به سرمایهگذار مربوط واگذار کند.»
نمای مطب دکتر شیبانی با شماره ثبت۱۲۳۹۴ در فهرست آثار ملی، در نبش جنوبی خیابان ارگ و خیابان سعدی واقع شده و سالم است. مالک مقید به حفظ اثر است و مشکلی تابهحال برای مذاکره با مالک نبوده است. از زمان ثبت تاکنون تغییراتی نکرده است. نمای مجاور آن در خیابان ارگ که به نام نمای انبار کمالی به ثبت رسیده، در سالهای پیش با نظارت معاونت میراثفرهنگی و با هزینه مالک مرمت شده است.
خانه سلماسی که در حاشیه خیابان جنت و محدوده جنوبی فرهنگسرای بهشت بوده، با حکم قطعی دیوان عدالت اداری از فهرست آثار ملی خارج و تخریب شده است.
نکته: وقتی خانهای تاریخی به ثبت ملی میرسد، قطعا باید قانونهای بازدارنده یا حمایتی برای حفظ آن نیز وجود داشته باشد، اما آنطور که به نظر میرسد، با توجه به وضعیت بسیاری از این خانهها که در اندک مدتی نامشان از فهرست آثار ثبت ملی و میراثی کشور حذف میشود، چنین قوانینی وجود ندارد یا اگر وجود دارد، اجرایی نمیشود.
ما این سؤال را هم با معاونت میراث فرهنگی خراسان رضوی در میان گذاشتیم، اما این مقام مسئول به یک پاسخ کوتاه نه چندان مرتبط اکتفا کرد و گفت: «اکنون هیچ خروج از ثبتی نداشتهایم و هرچه هست مربوط به قبل است.»
* این گزارش پنجشنبه ۱۱ مردادماه ۱۴۰۳ در شماره ۴۲۷۶ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.