تصور آدم از زندگی مردی که ۳۰ سال از عمرش را در دانشگاه گذرانده و با دانشجویان سروکله زده، استادی سالخورده و با تجربه که فقط در محافل علمی و کنفرانسها و سمینارها او را میتوان یافت.
اما زندگی یکی از قدیمیترین استادان دانشگاه پیام نور مشهد کمی متفاوت است. او علاوهبر کار و تحقیق و پژوهش همراه دانشجویانش رابطهای دوستانه با آنها دارد، به آنها مشاوره میدهد، زمانی را برای صحبت کردن با آنها اختصاص میدهد و برای فرزندانش در خانهاش در محله شهید صارمی نیز وقت میگذارد.
او جزو آن دسته از آدمهایی است که برای دلش درس خوانده، برای دلش کار کرده و حالا هم برای دلش زندگی میکند. اگرچه شاید چندان با تئوریهای روانشناسی و تربیتی جور درنیاید، اما سبک و نگرش او به زندگی، تلفیقی از ۳۰ سال تجربه درس دادن به دانشجویان و انجام وظیفه پدری در خانه است.
تحصیلاتش را تا سطح فوق دیپلم در رشته ریاضی دنبال کرده، اما بعد تصمیم میگیرد وارد رشته «روانشناسی و تربیتی» شود که در زمان دانشجویی او یک رشته بوده و هنوز از هم جدا نشده بود.
میگوید تغییر رشتهاش به خاطر حسی درونی بوده که به رشتههای تربیتی داشته و همین میشود که سال ۴۹ در رشته روانشناسی دانشگاه تهران قبول میشود. سال۵۳ نیز به عنوان دانشجوی ممتاز، فارغالتحصیل و بعد از آن در مقطع کارشناسی ارشد وارد دانشگاه تهران میشود.
او از همان ابتدا به نوع تدریس و رفتارهای استادان خود دقت میکند و بعدها متوجه میشود این توجه به دلیل علاقه ذاتیاش به رشتههای تربیتی بوده است. فریمان، نخستین مکانی است که دکتر هاشم نعمتی بعد از پایان تحصیلات برای تدریس انتخاب میکند، اما بعد از مدتی به دانشگاه پیام نور مشهد منتقل میشود.
او همزمان با خدمت ادامه تحصیل میدهد و مدرک دکتری خود را دریافت میکند. نعمتی اکنون حدود ۳۰ سال است در دانشگاه پیام نور به عنوان استاد، مدیرگروه و روانشناس فعالیت میکند و هر روز با تعداد زیادی از دانشجویان در ارتباط است؛ برای همین گاه نام فرزندانش را با دانشجویان اشتباه میگیرد که البته به گفته او اینها شیرینی کارش و نتیجه دوستی و برقراری ارتباطی درست با فرزندان و دانشجویانش است.
دکتر نعمتی با همه موفقیتهایی که در پس سختیهایش به دست آورده، امروز به استادی تبدیل شده که بیشتر دانشجویان مشهدی در رشته علوم تربیتی به او مراجعه میکنند؛ استادی که همچنان حکم پدری را هم برای دانشجویانش دارد. اینها بهانهای است تا گفتگوی ما با مدیرگروه رشته علوم تربیتی دانشگاه پیام نور بیشتر از آن که علمی و تخصصی باشد، به پیوند داشتههای علمی او با تربیت فرزندانش بپردازد.
«دوسال بعد از ازدواجم صاحب فرزند دختری شدم و بعد از آن نیز یک بار دیگر پدر شدم، همانطورکه از مطالب کتابها و روشهای تربیتی برای تدریس استفاده میکنم، برای تربیت فرزندانم نیز از آنها بهره میبرم.
باید بگویم گرچه استفاده از روشها و شیوههای تربیتی و روانشناسی که در مباحث و کتابها آمده زیاد هم منطقی به نظر نمیرسد، اما بهره نبردن از آنها هم که حاصل سالها تحقیق پژوهشگران بوده نادرست است.
من به عنوان کسی که سالهاست موضوعات روانشناسی و تربیتی را آموزش میدهم، نگرشی کسب کردهام که نتیجه مجموع دانستههای من بوده است؛ نگرشی که در طول زندگی و تربیت فرزندان به کارآمده و به عنوان روشی واحد عمل میکند.»
من در دانشگاه متفاوت از خانه رفتار نمیکنم بهطوریکه بسیاری از دانشجویانم را به اسم یا با واژه بابا صدا میزنم و آنها نیز رابطه صمیمانهای با من برقرار میکنند. این رابطه به شکلی است که گاه فرزندانم میگویند: خانه را با دانشگاه اشتباه گرفتهای! اما واقعیت این است که چندان تفاوتی میان برخورد با دانشجویان و فرزندانم قائل نیستم.
من در دانشگاه متفاوت از خانه رفتار نمیکنم بهطوریکه بسیاری از دانشجویانم را به اسم «بابا» صدا میزنم
سال۶۰ بود که ازدواج کردم. در آن زمان به خاطر شهادت برادر همسرم شرایط خاصی بر خانه حاکم بود و از نظر روانشناختی حزن و اندوه زیادی وجود داشت. این موضوع همزمان با تعطیلی دانشگاهها بود؛ با این حال من از طرف دانشگاه مامور شده بودم برای انجام امور روانشناسی در مرکز کودکان استثنایی شهید بهشتی خدمت کنم.
خدمت به کودکان استثنایی و معلولان ذهنی این فرصت را به من و همسرم داد تا قدر زندگی را بیشتر بدانیم و در واقع این بهترین فرصتی بود که به واسطه آن ما خود را دوباره پیدا کردیم و به زندگی عادی برگشتیم.
من اعتقاد دارم جایگاه رشتههای علوم انسانی و تربیتی در مقایسه با دیگر رشتهها بسیار ویژه است؛ زیرا این رشتهها ارتباط تنگاتنگی با انسان دارد. در این علوم تمام ابعاد وجودی انسان تجزیه و تحلیل و درباره انسان به عنوان موجودی ویژه صحبت میشود، این موجود در برخی رشتهها فقط از نظر زیستی بررسی میشود، اما ماهیت رشتههایی، چون علوم تربیتی به گونهای است که با مطالعه آنها انسان به خدا نزدیکتر میشود.
در دانشگاه ما یک کلینیک روانشناسی دایر شده که دانشجویان رشتههای مختلف تحصیلی برای مشاوره به آن مراجعه و مشکلاتشان را مطرح میکنند. وقتی با همکاری خود دانشجو، موفق به رفع مشکلاتش میشویم، احساس بسیار خوبی به من دست میدهد؛ حسی که وصفشدنی نیست.
۶ کتاب در زمینههای مختلف روانشناسی وعلوم تربیتی تالیف کردهام؛ در کنار آنها پنج کار تحقیقی هم انجام دادهام.
در این سالهای آخر خدمت سرم را شلوغتر کردهام. اکنون در حال احداث یک کلینیک مشاورهای هستم و با یک انتشاراتی نیز همکاری دارم. از سویی در یکی از کلینیکهای روانشناسی فعالیت دارم و کارهای پژوهشی هم انجام میدهم.
* این گزارش چهارشنبه، ۲۲ خرداد ۹۲ در شماره ۵۷ شهرآرامحله منطقه ۹ چاپ شده است.