همه ما در طول زندگی با افراد بسیاری آشنا میشویم که گاهی این آشناییها به رفاقت و دوستی ختم میشود. هر دوستیای بهدلیل خاصی شکل گرفته است و طول و دوام این دوستی، بستگی به ارزش آن دلیل مشترک دارد.
بسیاری از این دوستیها در دوران کودکی و از همان بازیهای مشترک کوچه و محله آغاز میشود. امروز پای صحبت دو دوست مینشینیم که دوستیشان با علاقه به فوتبال و بازی در کوچههای محله به وجود آمده و هنوز هم بعداز مدتها فوتبال، پیونددهنده دوستی آنهاست.
حسین تهرانی و خسرو امامی، داوران بینالمللی فوتبال هستند که سالها کنار همدیگر فوتبال بازی کرده و داوری کردهاند. گفتگوی خود را با حسین تهرانی، داور بینالمللی فوتبال آغاز میکنیم و او درباره خاطرات ۶۰ ساله خود از فوتبال میگوید.
حسین تهرانی متولد سال۱۳۲۶ مشهد است. او از همان دوران کودکی، علاقه فراوانی به فوتبال داشت و این رشته ورزشی را از خانه پدری آغاز کرد. تهرانی دراینباره میگوید: خانواده من ساکن خیابان شجاعالتولیه (سجادیه) بودند.
چون ما حیاط خیلی بزرگی داشتیم، بیشتر وقتها بههمراه بچههای اقوام و پسرعموها در حیاط خانه فوتبال بازی میکردیم. بعدها که بزرگترشدم، بههمراه تعدادی از بچههای محله دو تیم فوتبال تشکیل دادیم. نفری ۵/۲ قران پول گذاشتیم و یک توپ فوتبال خریدیم.
دو تا آجر روی هم نیز کار تیر دروازه را انجام میداد. بهخاطر علاقهام به فوتبال بیشتر اوقات فراغت من با این رشته ورزشی میگذشت. در سن ۱۰ سالگی بههمراه تیم محلهمان در مسابقات فوتبال محلات شرکت میکردیم. ما حتی برای تیم خودمان اسم «نبرد» را انتخاب کرده بودیم و برای فوتبال به محلههای آبکوه، پنجراه، راهآهن و... میرفتیم.
وقتی بازنده میشدیم، خیلی ناراحت و پکر میشدم، اما زمانی که پیروز میشدیم، ناهار و سینما حتمی بود. در همین زمان با خسرو آشنا شدم. در یکی از همین بازیهای محلی، تیم ما برای مسابقه با تیم محله عدلپهلوی (عدل خمینی) به این محله رفته بود. اولینباری بود که با تیم آنها بازی میکردیم.
بازی که شروع شد، یکی از بچههای تیم مقابل به نام خسرو سایهبهسایه من میآمد و نمیگذاشت که من به دروازه نزدیک شوم. من هم خیلی عصبانی شده بودم. ناگهان سرم به سینه او خورد و این بهانهای برای دعوا شد.
دو گروه آماده دعوا شدند که خسرو رو به بچههای تیم خودشان کرد و گفت: آنها میهمان ما هستند؛ کسی با میهمان دعوا میکند؟ با این حرف همه آرام شدند. از همین زمان بود که دوستی من با خسرو آغاز شد. ما هرروز همدیگر را میدیدیم تاجاییکه اگر کسی یک روز ما را با هم نمیدید، تعجب میکرد و این دوستی همچنان ادامه دارد.
حسین تهرانی بعداز ورود به دبیرستان با علاقه فراوان به ورزش فوتبال ادامه میدهد تا آنجاکه بعداز عضویت در تیم دبیرستان بهعنوان کاپیتان تیم انتخاب میشود. در این زمان است که با انجام چند بازی، عنوان قهرمانی آموزشگاههای مشهد را بهدست میآورد.
او میگوید: سال۱۳۴۷ بود که تیم دبیرستان ما برای بازی فوتبال آموزشگاههای مشهد انتخاب شد. فرصت خوبی بود که ما بتوانیم خودمان را نشان دهیم. بعداز تمرینات شبانهروزی با آمادگی کامل در این مسابقات شرکت کردیم و بعداز شکست پیاپی چند تیم آموزشگاهی، توانستیم رتبه اول تیم آموزشگاههای مشهد را بهدست آوریم.
بعداز سه ماه نیز با انجام چند بازی با تیمهای برتر آموزشگاههای شهرستانهای خراسان بزرگ، عنوان تیم برتر آموزشگاههای استان را بهدست آوردیم. در این زمان بود که کاظم میلانی، مربی تیم مشهد، هدایت تیم ما را برای رفتن به مسابقات آموزشگاهی کشور برعهده گرفت.
او فردی باتجربه و منظم بود. با تمرینات سخت بدنسازی و پرورشی، ما را از نظر جسمانی و تکنیکی به سطح خوبی رساند. تیم ما که شامل ۱۲نفر از بهترینهای فوتبال استان خراسان بود، در همان سال توانست بین ۱۲ تیم استانی رتبه اول کشوری را بهدست آورد.
بعداز قهرمانی تیم آموزشگاهی خراسان، اعضای این تیم آوازه و شهرت بهدست میآورد و بیشتر اعضای آن در تیمهای باشگاهی کشور و استان پذیرفته میشوند. تهرانی دراینباره میگوید: بعدازآنکه سربازی را تمام کردم، یکی از مسئولان تیم آریای مشهد به من پیشنهاد عضویت در تیم را داد.
من هم با خوشحالی پذیرفتم و از این زمان فوتبال حرفهای را آغاز کردم. بعداز یک سال تمرین، تیم ما بهعنوان نماینده استان خراسان برای شرکت در تیمهای باشگاهی ایران به رشت رفت. با آغاز بازیها ما چند بازی بدون شکست انجام دادیم و به مرحله نهایی رسیدیم.
در این مرحله تیم ما با تیم پاس تهران روبهرو شد و با خوردن یک گل، تیم دوم باشگاهی ایران شدیم. در همانجا بود که مربی تیم ملی برای عضویت در تیم ملی از من درخواست همکاری کرد. من هم به تهران رفتم و تمریناتم را شروع کردم. همین زمان خبر آمد که پدرم بیمار شده است.
بهسرعت به مشهد بازگشتم و بهخاطر پدرم از رفتن به تهران و شرکت در تیم ملی فوتبال انصراف دادم. بهدلیل شهرتی که کسب کرده بودم، در سال ۱۳۵۲ بهعنوان معلم ورزش در آموزشوپرورش مشهد استخدام و در همین زمان بهعنوان مربی تیم آموزشگاههای مشهد انتخاب شدم. سه سال بهعنوان مربی خدمت کردم تا اینکه وقوع یک اتفاق باعث کنارهگیری من از مربیگری فوتبال شد.
سال۱۳۵۶ قرار شد که ما از بین تمام تیمهای آموزشگاهی استان خراسان، افراد برتر را انتخاب کنیم و یک تیم تشکیل دهیم. من مربی آنها شدم. بعداز گرفتن امتحانات گوناگون سرانجام ۱۱ نفر انتخاب شدند و هنگام انتخاب دوازدهمین نفر، دو نفر دارای امتیاز برابر شدند.
آنها از من خواستند که هر دو را انتخاب کنم، اما من باتوجهبه معیارهای خودم یک نفر را انتخاب کردم و اسامی آنان را به تهران بردم. در آنجا متوجه شدم که میتوانستم هر دونفر را به عنوان نفر دوازدهم انتخاب کنم، اما از موضوع خبری نداشتم. این موضوع خیلی من را ناراحت کرد. کمی بعد از مربیگری فوتبال کنارهگیری کردم و به داوری فوتبال روآوردم.
خسرو امامی که یکی از نزدیکترین دوستان حسین تهرانی است و همراه او در تحریریه شهرآرا محله حضور یافته، متولد سال۱۳۲۷ است و بازی فوتبال را در کنار دوستش، حسین تهرانی شروع کرده است. او فوتبال نیمهحرفهای خود را از دبیرستان بزرگنیا آغاز کرده است.
در سال۱۳۴۶ با عضویت در تیم باشگاهی دارایی مشهد، فوتبال حرفهای را آغاز میکند و بعداز مدتی نیز با عضویت در تیم پاس مشهد نایبقهرمانی باشگاههای ایران را در سال۱۳۴۹ به دست میآورد. با ادامه تمرینات زیرنظر فرامرز نهاوندی موفق میشود قهرمانی باشگاههای ایران را به دست آورد.
او که هنوز راه زیادی برای موفقیت در پیش داشته است، دراثر فشار تمرینات دچار صدمه در ناحیه پا میشود و در سال۱۳۵۲ از بازیگری حرفهای فوتبال کنارهگیری میکند، اما او فوتبال را ترک نمیکند و با شرکت در کلاسهای مربیگری فوتبال و گرفتن نشان درجه ۲ داوری، بهعنوان داور وکمکداور بازیهای باشگاهی، ملی و بینالمللی درکنار دوستش، حسین تهرانی قضاوت میکند و تا سال۱۳۸۰ به کار داوری ادامه میدهد. از سال ۱۳۸۱ بهعنوان نماینده فدراسیون فوتبال همکاری خود را با فوتبالیستهای مشهدی ادامه میدهد.
امامی بااشارهبه وضعیت نگرانکننده و بحرانی فوتبال مشهد و استان میگوید: فوتبال امروز خیلی راحت و آسان شده است. حالا فوتبالیستها برای خود منشی و مدیر برنامه دارند و با کوچکترین ناراحتی و مشکل جسمی وروحی و... سر تمرینات نمیروند. خیلی از بازیکنان فوتبال، سختیای را که ما برای فوتبال کشیدیم، تجربه نکردهاند.
او در ادامه با بیان خاطرهای میگوید: در یکی از بازیهایی که برای بازی فوتبال با تیم یزد آماده میشدیم، مسئول تیم قول داد که ما را با قطار ببرد تا شب استراحت کنیم، اما بعد اعلام کردند که باید با اتوبوس برویم.
سرانجام ما با یک اتوبوس عمومی روانه یزد شدیم. روز بعد که به یزد رسیدیم، حتی یک خانه هم برای ما آماده نکرده بودند! چون خیلی خسته و کثیف بودیم، با بچهها تصمیم گرفتیم که اول برویم حمام و بعد فکری برای خانه بکنیم.
امروز کدام فوتبالیست این سختیها را تحمل میکند؟ همیشه هم حرفشان این است که بیپول هستند و امکانات ندارند! با نازکنارنجیبودن افراد، فوتبال مشهد به جایی نمیرسد.
تهرانی دوباره رشته کلام را در دست میگیرد و میگوید: در سال ۱۳۵۶ به همراه خسرو امامی در کلاسهای داوری که در تهران برگزار میشد، شرکت کردم و با کسب داوری درجه ۳ بهعنوان داور در مسابقات فوتبال جوانان ایران شرکت کردم.
علی پروین با همان لحن داشمشتیاش گفت: میدونی من کیام که خطا میگیری؟ من هم با احترام گفتم: بله
در این سال، داوری بین تیم تراکتورسازی تبریز و دارایی تهران در تبریز برعهده من گذاشته شد. چون طرفداران تبریزی خیلی تعصبی بودند، در نیمههای بازی با خوردن یک گل به تیمشان شروع به سروصدا و اعتراض کردند. اما من با کمکداوری دوستم، بازی را آرام کردیم و این بازی بدون خشونت و درگیری به پایان رسید.
بعداز پایان این بازی جعفر نامدار، رئیس کمیته داوران آسیا به من اطلاع داد که میتوانم برای گرفتن رتبه درجه یک داوری در کلاسهای داوری شرکت کنم. از همین سال تا سال۱۳۶۴ به همراه خسرو داوری در بیشتر بازیهای تیمهای فوتبال ایران حضور داشتم. چون من و خسرو مدت زیادی بود که همدیگر را میشناختیم، با هماهنگی کامل و بدون کمترین حاشیهای بازی را هدایت میکردیم.
با این وجود برخی اعتراضات نیز وجود داشت. در یکی از همین بازیها که بین تیم ابومسلم و پرسپولیس تهران انجام شد، علی پروین که معروفترین بازیکن فوتبال آن زمان ایران بود، هنگام بازی مرتکب خطایی عمدی شد و توپ را با دست گرفت. من این حرکت را دیدم و خسرو هم بهعنوان کمکداور موضوع را اعلام کرد.
در این لحظه من به علی پروین اخطار خطا دادم. علی پروین با همان لحن داشمشتیاش رو به من کرد و گفت: میدونی من کیام که خطا میگیری؟ من هم با احترام گفتم: بله؛ شما علی پروین، بهترین بازیگر فوتبال ایران هستید. اما بههرحال خطا کردهاید و باید شما را از بازی اخراج کنم.
علی پروین با شنیدن این حرف از ناراحتی سیاه شد، اما من پای حرفم ماندم و او بازی را ترک کرد. طرفداران تیم پرسپولیس و حتی مسئولان بهخاطر این کار خیلی ناراحت شدند. نمیخواستم بهخاطر نام و شهرت علی پروین، حق را زیر پا بگذارم. بعدها من و خسرو به این کارمان افتخار کردیم و هرگز پشیمان نشدیم. داوری که صداقت و شجاعت بیان حق را نداشته باشد، بهدرستی قضاوت نخواهد کرد.
همان سال بهعنوان اولین داور مشهدی، مقام بهترین داور کشور را کسب کردم. بهدنبال آن نیز با شرکت در کلاسهای داوری که با حضور داوران معروف بینالمللی مانند سوچ مجاری، دکتر بارد فرانسوی و کنستون انگلیسی و... برگزار میشد، شرکت کردم و داوری بینالمللی فوتبال را بهدست آوردم. از این زمان بود که داوری تیمهای بینالمللی را به همراه خسرو انجام میدادم.
در لیگ جام آزادگان، داوری فوتبال تیمهای لهستان و رومانی، ژاپن و ایران، سوریه و ایران و بسیاری از تیمهای دیگر را انجام دادم، اما با آغاز جنگ تحمیلی، فدراسیون بینالمللی فوتبال، شرکت داوران ایرانی را در بازیهای بینالمللی و جامجهانی تحریم کرد و ما اجازه داوری در خارج از کشور را نداشتیم.
در این زمان من تربیت داوران جوان را آغاز کردم و در چند سال توانستم داوران خوبی مانند محسن ترکی، محسن قهرمانی، حسن کامرانیفر و... را به فوتبال معرفی کنم و تا امروز نیز در خدمت فوتبال استان و مشهد هستم.
در پایان این گفتگو حسین تهرانی درباره دوتن از بازیکنان ویژهای که تاکنون دیده است، میگوید: در یک بازی، قضاوت بین تیم تراکتورسازی و تیم هرمزگان را برعهده داشتم. با آغاز بازی ناگهان متوجه شدم که یکی از بازیکنان تیم هرمزگان (کاپیتان تیم) یک دست ندارد، اما با علاقه بازی میکند. من او را تحسین کردم و در طول بازی سعی کردم دیگر بازیکنان را از او دور کنم.
بهترین بازیکن خارجی نیز که دیدم، در تیم غنا بود. تیم فوتبال غنا بازیکنی به نام «عابدیپله» داشت که در پایان یک بازی آنقدرکه دویده بود، بیهوش شد و او را به بیمارستان منتقل کردند.
* این گزارش چهارشنبه، ۲۴ اردیبهشت ۹۳ در شماره ۱۰۱ شهرآرامحله منطقه ۹ چاپ شده است.