نوجوانان «هاپکیدو» کار حاشیه شهر، انگار که روی سخت زندگی را کمی بیشتر از همسنوسالهایشان دیدهاند. برخیشان در کنار درس، کار هم میکنند تا هزینه شهریه باشگاه را دربیاورند و برخی حتی توان خرید لباس ورزشی را هم ندارند و با لباس عاریهای وارد مسابقات میشوند. هرکدام از این بچهها داستان متفاوتی برای تعریفکردن دارند، اما وجه اشتراک داستانشان، عشق و علاقهای است که به ورزش هاپکیدو دارند.
روزهای فرد هرجا که باشند، خودشان را به سالن رزمی فرهنگسرای غدیر میرسانند و زیرنظر سجاد حسینزاده و علیرضا مهدینژاد تمرین کنند. این دو مربی از سال۹۴ که پا به این سالن گذاشتهاند، تمام فکر و ذکرشان، موفقیت بچههای حاشیه شهر بوده است؛ موفقیتی که امسال به بهترین شکل ممکن رقم خورده است، زیرا بچههای باشگاه توانستهاند در بیستوششمین دوره مسابقات کشوری هاپکیدو (WHC) در رشت، یازدهمدال رنگارنگ کسب کنند؛ ۴ طلا، ۴ نقره و ۳ برنز.
هاپکیدو نوعی هنر رزمی کرهای از انواع دفاع شخصی است به معنی هماهنگی (هاپ)، نیروی درونی (کی) و روش (دو). این رشته علاوهبر دفاع شخصی بر انضباط روحی و جسمی برای خودسازی تأکید دارد. صص
سجاد حسینزاده، مربی
کودکی من همینجا گذشت. رزمیکار همین سالن بودم، به همین دلیل از میزان علاقه بچههای این منطقه به ورزشهای رزمی باخبرم و میدانم که اینجا چقدر استعدادها هدر میرود. خودم در هشتسالگی تکواندو را شروع کردم، در دهسالگی «دایدو» کار شدم و از دوازدهسالگی هم به هاپکیدو علاقهمند شدم و توانستم در مسابقات کاراته و دفاع شخصی ۱۰مقام استانی به دست آورم و چهار دوره هم قهرمان کشور شوم.
باوجوداین مهمترین تجربه زندگیام را مربیگری میدانم. مدرک مربیگری هاپکیدو را بیستساله که بودم، گرفتم؛ چون دغدغه پرورش استعداد بچههای حاشیه شهر را داشتم. سال۹۴ که مربی رزمی فرهنگسرای غدیر شدم، این دغدغهها برایم پررنگتر هم شد. هدفم این بود که بچهها به آرزوهایشان برسند و بتوانند مدالهای رنگارنگ کسب کنند و حتی در آینده به مربیهای بااخلاق و فنی تبدیل شوند.
خوشبختانه در هشتسال فعالیت با کمک بچهها موفقیتهای زیادی به دست آوردهایم؛ مثلا به مسابقات کشوری کاراته راه پیدا کرده یا در دو دوره مسابقات کشوری هاپکیدو مدال کسب کردهایم، اما بهترین نتیجه را توانستیم چندماه پیش در بیستوششمین دوره مسابقات کشوری هاپکیدو کسب کنیم که خروجیاش یازدهمدال بود.
شخصا دلیل این موفقیت را استمرار تلاش خود بچهها و حمایت خانوادهها میدانم که توانستند تحلیلهای علمی و فنی مربیان را در زمان مسابقات اجرا کنند. ما برای این مسابقات برنامه داشتیم و هردمبیلی جلو نرفتیم! بعد از هر مسابقه، مبارزه را با بچهها تحلیل و دلایل پیروزی یا شکست را بررسی کردیم.
محسن خشنودیفر؛ متولد سال ۱۳۸۲
داستان علاقهمندشدن محسن به ورزش رزمی، به دهسالگیاش برمیگردد. از طریق دوستان مسجدیاش با رشته کاراته آشنا میشود. تابستان سال۱۳۹۲ پا به باشگاه رزمی فرهنگسرای غدیر میگذارد و همهچیز برای او جدیتر میشود. اولین مدال زندگیاش را سال۱۳۹۵ در رشته «جیسن کاراته» کسب میکند با مقام سوم هشتمین دوره مسابقات قهرمانی کشوری.
او حالا در مجموع سیزدهمدال کشوری و استانی دارد، اما به گفته خودش مهمترین مقامش را در مسابقات اخیر هاپکیدو کسب کرده که همان عنوان سومی و کسب مدال برنز رشته دفاع شخصی است. محسن هدف نهاییاش را از ورزش، مربیگری میداند؛ او سال گذشته توانست حکم مربیگری انجمن دفاع شخصی را بگیرد و حالا درکنار دو مربی خود بهعنوان کمکمربی، بچهها را تمرین میدهد و راهنمایی میکند.
مجتبی حاجحسینی؛ متولد سال ۱۳۸۲
مجتبی در باشگاه به حمایتگری معروف است. کوچکترها معمولا سؤالهایشان را از او میپرسند و او هم با حوصله همه تکنیکها را آموزش میدهد. نُهسال پیش در همین سالن تمریناتش را شروع کرده است. اول کار نگاهش به رشته هاپکیدو جدی نبوده، اما بعداز چشیدن طعم شیرین اولین مدال همهچیز برایش تغییر کرده است.
این اتفاق در دوازدهسالگی و با مدال طلای کشوری در رشته کاراته افتاده است. او حالا هشتمدال کشوری دارد و نُهمدال استانی. آخرین مدالش را هم در مسابقات اخیر کشور کسب کرده و با عنوان سومی در استایل مبارزه به مشهد برگشته است. او هم چندی قبل حکم مربیگریاش را گرفته و هدفش این است که پا جای پای مربیاش بگذارد و قدمی برای پرورش استعدادهای این منطقه بردارد.
محمدصدرا کریمیان؛ متولد ۱۳۸۰
محمدصدرا بیش از آنکه یک ورزشکار باشد، یک هنرمند است و هدفش موفقیت در رشته عکاسی است؛ بااینحال محال است از فعالیتهای ورزشیاش بکاهد. او دلیل آمدنش را به باشگاه بیشتر حفظ ارتباط و دوستی با بچهها میداند.
درمجموع در پنجمسابقه کشوری و استانی مقامآور بوده، اما شیرینترین خاطرهاش به مسابقاتی مربوط است که در آن مقامی هم کسب نکرده است؛ «قبل از رسیدن به فینال مسابقات استانی در سال۹۶ باختم و حذف شدم. ناراحت بودم تا اینکه چنددقیقه بعد تماس گرفتند و خبر موفقیتم را در مسابقات عکاسی برند هوآوی دادند.
آن سال برند هوآوی با مرکز بینالملل عکاسی (ICP) از جایزه سالانه NEXT-IMAGE رونمایی کرده بود و در ایران هم مسابقهای با همین مضمون برگزار میشد. همانجا بلیت هواپیما گرفتم و چند ساعت بعد تهران بودم. تازه هفدهساله شده و در دو بخش مسابقات عکاسی، برگزیده شده بودم.»
محمدصدرا حالا برای صفحه آکادمی ورزشهای رزمی غدیر در فضای مجازی تولید محتوا میکند؛ همین است که در بیشتر مسابقات دوربینش را همراه میآورد تا از مبارزه بچهها عکس بگیرد.
هاشم معصومی؛ متولد ۱۳۸۸
هاشم برادر کوچک حجت است. بچههای باشگاه او را مبارز گروه معرفی میکنند. بیمحابا جلو میرود و کمی پرخاشگری هم قاطی مبارزهاش دارد. او در مسابقات کشوری اخیر در بخش مبارزه مدال طلا را به دست آورده است، مدالی که پس از کسب هشتمدال استانی به سینهاش نشسته است و میدرخشد.
به گفته مربیها، هاشم برای کسب این نتیجه، چند ماه از جان و دل تمرین کردهاست. در دید آنها او یکی از سختکوشترین مبارزان باشگاه است؛ زیرا «هم درس میخواند، هم تمرین میکند، هم در نانوایی کار میکند.»
هاشم از دهسالگی کار را شروع کرده و حالا پنجسال است که از پدر و مادرش هیچ کمکی نمیگیرد و خودش دستتنها همه هزینههای تمرینات و مسابقاتش را میدهد.
محمد اطمینانمقانی؛ متولد ۱۳۸۵
مسابقات اخیر برای محمد جور دیگری شیرین بوده است. او هفت فینال را در مسابقات مختلف واگذار کرده تا اینکه امسال بالاخره طلسم را شکسته و موفق شده است رنگ مدالش را طلایی کند؛ «از مدال نقره خستهشده بودم. با خودم عهد بسته بودم که اینبار مدال طلا را بگیرم!»
پساز همین مسابقات است که به اردوی تیم ملی برای بازیهای آسیایی۲۰۲۵ هم دعوت میشود. محمد تا اینجا یازده مدال کشوری و استانی کسب کردهاست و هدفش این است که در سطح بینالمللی هم مقامآور باشد.
او رمز موفقیتهایش را تمرین زیاد و خونسردی در مبارزات میداند؛ «معمولا استرس و هیجان خاصی ندارم. فکر میکنم همین موضوع باعث میشود که در هر شرایطی، کار خودم را انجام بدهم و استرس و هیجان، بازیام را خراب نکند.»
محمدپرهام یوسفی؛ متولد ۱۳۸۷
محمدپرهام آرام و ساکت است و زیاد اهل گفتگو نیست. مربیها میگویند که شکل مبارزهاش نیز همینطور است و در زمین شلوغکاری اضافه نمیکند. فقط یک یا دو ضربه میزند و با همان ضربهها هم امتیاز میگیرد. بچهها هم در توصیف مبارزات پرهام میگویند: «انگار یک هلیشات بالای سرش دارد و از تمام زوایا بازی را تماشا میکند و از تمام موقعیتهای زمین استفاده میکند.»
محمدپرهام نهساله بوده که در کلاس هاپکیدو ثبتنام کرده است. آنطورکه خودش تعریف میکند، دلیل علاقهمندشدنش به این رشته، یک فیلم رزمی ژاپنی است که حالا اسمش را هم به خاطر نمیآورد. او درمجموع ۱۰مدال استانی و کشوری دارد و دستاوردش از مسابقات اخیر، مقام دوم استایل مبارزه است.
او هم مثل بیشتر بچههای باشگاه، ساعتی از روز را به کارگری مشغول است تا هزینه باشگاهش را دربیاورد.
حجت معصومی؛ متولد ۱۳۸۴
حجت که پنجمدال استانی و چهارمدال کشوری دارد، دلیل علاقهمندشدنش به این رشته را تمرینات برادر کوچکترش میداند و اینکه ششسال پیش، مجبور بوده است بهعنوان برادر بزرگتر، هاشم را به کلاس رزمی بیاورد. همین رفتوآمدهها باعث میشود خودش هم مجذوب این رشته شود.
حالا او جزو معدود رزمیکاران باشگاه است که توانسته در مسابقات اخیر دو مدال کسب کند؛ دو مدال برنز در دو استایل مبارزه و دفاع شخصی. مربیها دلیل موفقیت حجت را بازی خاص و منحصربهفردش میدانند، اینکه هر دقیقه میتواند روش بازیاش را تغییر بدهد تا حریف او را آنالیز نکند.
خودش میگوید: «اینکه هر دقیقه بازی متفاوتی ارائه میدهم، حریف را گیج میکند.» بااینحال حجت نقطه ضعفش را شور و هیجان زیاد میداند و اینکه گاهی نمیتواند بر این هیجان غلبه کند و درنتیجه بازی از کنترلش خارج میشود.
امیرعباس عاشورایان؛ متولد ۱۳۸۸
امیرعباس چهاردهساله، کمسنوسالترین عضو این گروه، از هفتسالگی تمریناتش را شروع کرده است. ابتدا به هوای برادر بزرگترش پا به این سالن گذاشته، اما وقتی برادرش ورزش را رها کرده، او این مسیر را ادامه داده است.
همه امیرعباس را یکی از پرتلاشترین رزمیکاران سالن میشناسند، از جمله مربیاش که میگوید: «امیرعباس را از در بیرون بیندازیم، از پنجره میآید داخل! حتی روزهایی هم که سرماخورده به باشگاه میآید، لباسش را تن میکند و یک گوشه مینشیند و بازی بچهها را تماشا میکند.»
او با تلاشهایش، در مسابقات اخیر بهترین نتیجه ممکن را گرفته و اولین مدال کشوریاش را کسب کرده است؛ مدال خوشرنگ طلا در استایل دفاع شخصی. حالا هدف امیرعباس، این است که مدال مسابقات بینالمللی را برگردن بیاویزد.
* این گزارش دوشنبه ۱۴ اسفندماه ۱۴۰۲ در شماره ۵۷۰ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.