اسناد و مدارک تاریخی نشان میدهد که اولین تاکسیها، سال۱۳۲۸ وارد شهر مشهد میشوند و خیلی زود جای درشکههای اسبی را میگیرند. پنجراه پایینخیابان که تا مدتها ایستگاه همین گاریها و درشکههاست، به ایستگاه تاکسیرانی تبدیل میشود و با آسفالتشدن خیابانهای این محدوده، گاریها و درشکههای اسبی طی دو دهه بهکلی جمع میشوند و بر تعداد تاکسیها نیز اندکاندک اضافه میشود.
حسن علیدوستحسینآباد یکی از تاکسیرانهای قدیمی پایین خیابان است که ۱۰ سال قبل از ورود تاکسی به مشهد، به دنیا آمده است. این پیرمرد هشتادوچهارساله که در حال حاضر ساکن خیابان سرخس است، هم درشکه رانده و هم پشت فرمان تاکسی بوده است.
حسن علیدوست، چون پسر بزرگ خانواده است، از همان نوجوانی، مسئولیت سنگینی را روی شانههایش احساس میکند و در زمینهای کشاورزی روستای حسینآباد، دوشادوش پدرش کار میکند. روستای حسینآباد در محدوده شهرک شهیدباهنر قرار دارد و مردم با گاری اسبی خود را به مشهد میرسانند.
تماشای همین صحنهها حسن را شیفته گاری اسبیهایی میکند که هرازگاهی از کنار جاده روستا عبور میکنند. این گاریهای چوبی با چرخهای بزرگ گردان در نگاه کودکانه او، سحرآمیز و دستنیافتنی هستند.
همین هم میشود که چندسال بعد با پسانداز کارگری در مزارع و زمینهای کشاورزی، یک گاری چوبی میخرد و کارش را به طور مستقل شروع میکند؛ «۱۶ سال بیشتر نداشتم. کاه و یونجه روستا را پشت گاری میانداختم و تا شهر میبردم. شهر که میگویم منظورم میدان اعدام و پنجراه پایینخیابان است. یک زمانی آنجا ورودی شهر بود. دامداران و کشاورزان دور میدان دامها و محصولاتشان را میفروختند. من هم محصول کشاورزی پدرم و دیگر کشاورزان روستا را به شهر میبردم و میفروختم.»
این رویه تا هجدهسالگی حسنآقا که تازه ازدواج کرده، ادامه پیدا میکند تا اینکه از قلعهخیابان به شهر مهاجرت میکند تا گاریچی یکی از همین گاریهای اسبی مسافربری باشد. آن زمان خیابانهای پایینخیابان هنوز آسفالت نشده بود و مردم برای جابهجایی کنار پنجراه پایینخیابان میایستادند تا گاریهای اسبی، آنها را سوار کنند.
او میگوید: اول گاریها کوچک بودند که کمکم جایشان را به گاریهای بزرگتر دادند. گاریهای بزرگ که ظرفیت ۱۰ مسافر را داشتند، با چهار اسب کشیده میشدند. راندن آنها در مسیرهای خاکی و پرچاله مشهد، آن روزها خودش داستانی بود. هربار که چرخ گاری در چاله میافتاد، گاری تکان شدیدی میخورد و داد مسافرها درمیآمد.
حسنآقا که تا ۱۹ سالگی یکی از گاریدارهای پایینخیابان است، با زیاد شدن تاکسیهای روسی و ژاپنی و ررونقگرفتن ایستگاه تاکسیرانی در پنجراه پایینخیابان، گاریاش را میفروشد تا تاکسیران شود. همان سال گواهینامه پایه دو را میگیرد و کارش را با شوفری شروع میکند.
او میگوید: از اولین خودروهایی که در پایینخیابان مسافرکشی کرد، اتومبیلی بود به نام «پا به دا»! یک خودرو محکم روسی بود. بعد از آن فیات و داتسون آمدند. من بهعنوان راننده، سوار همه این ماشینها شدهام. مسافرها را بهازای دو قران از قلعهخیابان تا شهر میبردم. در ۲۵ سالگی، خودم یک بنز۱۸۰ خریدم، آن هم زمانی که هیچکس در محله ما ماشین نداشت.
اینگونه است که علیدوست سالهای بعد را با تاکسی خودش مسافرکشی میکند تا سالها بعدکه تصمیم میگیرد شغل موردعلاقهاش را عوض کند.
* این گزارش دوشنبه ۷ اسفندماه ۱۴۰۲ در شماره ۵۶۹ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.