کد خبر: ۸۲۸۲
۱۰ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۸

زندگی منهای زباله

دیدن یک ویدئو، حسن مسئولیت زهرا حیدری به محیط زیست را بیدار کرد. در این ویدئو یکی از فعالان محیط زیست درباره آسیب زباله‌های‌تر به طبیعت صحبت می‌کرد و درباره تفکیک این زباله‌ها توضیح می‌داد.

همیشه چرخیدن و گشتن در فضای مجازی بد هم نیست. پنج‌سال پیش، زهرا حیدری همان‌طورکه با یکی از نرم‌افزار‌های تلفن همراه، خودش را سرگرم کرده بود، برحسب اتفاق کلیپی آموزشی دید؛ کلیپی که در مسیر زندگی او تأثیر بسزایی گذاشت. در این ویدئو یکی از فعالان محیط زیست درباره آسیبی که زباله‌های‌تر به طبیعت می‌رساند، صحبت می‌کرد و درباره تفکیک این زباله‌ها توضیح می‌داد.

برایش جالب بود که علاوه‌بر زباله‌های خشکی که به بازیافت تحویل می‌داد، می‌توان زباله‌های‌تر را هم جداسازی و علاوه‌بر کمک به چرخه طبیعت، با تأمین خوراک دام، قیمت لبنیات و واردات نهاده‌های دامی به کشور را کم کرد. پس دست به کار شد.

اگرچه اول از خانواده چهارنفره خود شروع کرد، حالا یکی از جوان‌های دهه‌هفتادی است که در محله امام‌خمینی (ره) توانسته است همسایه‌ها، خانم‌های مسجدی و حتی دانش‌آموزان را به این کار ترغیب کند.


زندگی منهای زباله

 

نجات زمین با پوست میوه

از زمانی‌که به یاد داشت، کیسه‌ای برای تفکیک زباله‌های خشک و تحویل آن به ماشین بازیافت در خانه آن‌ها وجود داشت. همه افراد خانواده می‌دانستند که باید کاغذ، پلاستیک، شیشه، کارتن و ... را در این کیسه بیندازند تا با زباله‌های دیگر قاتی نشود. زهرا با دیدن کلیپی که آموزش می‌داد چطور پوست‌های میوه را خشک و به غذای دام تبدیل کنند، با خودش گفت «چرا‌که نه! به امتحان‌کردنش می‌ارزد!»

او اولین قدم برای کمک به محیط زیست را از بشقاب میوه خود شروع کرد، هرچند چندان موفقیت‌آمیز نبود. زهرا می‌گوید: آخر شب بود. پوست‌های میوه بشقاب خودم و پدر و مادرم را یکی کردم و کنار سینک ظرفشویی گذاشتم تا صبح آن‌ها را جداسازی و خشک کنم، اما هنگامی‌که بیدار شدم، دیدم خبری از ظرف‌ها نیست. مادرم پوست‌های میوه را در سطل زباله انداخته و ظرف‌ها را شسته بود.

او برای مادرش توضیح می‌دهد که پوست میوه‌ها را برای چه کاری نگه داشته است و از او می‌خواهد حتی اگر خودش خانه نبود، از این به بعد پوست‌ها دور ریخته نشود؛ «یکی‌دو ماهی طول کشید تا مادر و خواهرم به این کار عادت کنند. بیشتر اوقات یادشان می‌رفت و پوست‌ها به داخل سطل زباله می‌رفت و من بسیار ناراحت می‌شدم.»

زهرا با دقت و وسواس پوست‌های میوه را داخل سینی می‌ریخت و در تراس می‌گذاشت تا خشک شود. او در همان کلیپ دیده بود که این پوست‌های خشک‌شده می‌تواند خوراک دام باشد و از این طریق می‌توان ورود نهاده‌های دامی به کشور را کم کرد؛ «از سال‌ها قبل آخر هفته‌ها با پدرم برای کوه‌نوردی به اطراف شهر می‌رفتیم. روستا‌هایی را دیده بودم که اهالی آن دام‌های خود را در همان حوالی برای چِرا می‌آوردند. پوست‌های خشک‌شده یا همان خشکاله‌ها را داخل پلاستیکی ریختم تا به روستاییان بدهم.»

پوست‌های خشک‌شده یا همان خشکاله‌ها را داخل پلاستیکی ریختم تا به روستاییان بدهم

اهالی روستا دو‌سه‌مرتبه اول به‌سختی پوست‌های میوه را از زهرا قبول می‌‎کردند؛ «وقت گذاشتم و برای آن‌ها توضیح دادم که چرا این کار را انجام می‌دهم و پیشنهاد می‌کردم برای یک بار هم شده، امتحان کنند که گاو و گوسفندشان پوست میوه را می‌خورد یا نه.»

پیشنهاد زهرا درست بود. بعد‌از مدتی به‌ویژه هنگامی‌که هوا سرد و علوفه برای دام کم شده بود، این روستاییان بودند که با دیدنش در دامنه کوه از او درخواست خشکاله می‌کردند.


از یک پلاستیک هم نمی‌گذشتم

او همچنان از‌طریق فضای مجازی فعالان محیط زیست را دنبال می‌کرد و کم‌کم به دانسته‌هایش اضافه می‌شد. زهرا فهمید به‌جز پوست‌های میوه، زباله‌های‌تر دیگری را هم می‌تواند نگه دارد؛ حالا تفاله‌های چای و دم‌نوش را برای درختان و گیاهان داخل خانه و آشغال مرغ را برای سگ‌های گله کنار می‌گذاشت. داستان زباله‌های خشک هم که از سال‌ها پیش مشخص بود و تفکیک می‌شد.

مدتی گذشت. هوا سرد شده بود و فرصتی برای بیرون‌بردن زباله‌های تفکیکی پیش نیامده بود. حجم زیادی از خشکاله‌ها در خانه مانده بود. افراد خانواده به زهرا گوشزد می‌کردند که ماندن خشکاله‌ها در خانه، علاوه‌بر فضایی که اشغال کرده سبب شده است حشره هم زیاد شود؛ «راست می‌گفتند؛ خانه را مورچه برداشته بود. با اینکه پاییز بود، بخشی از خشکاله‌ها هم بوی بد می‌داد. حق داشتند به من گلایه کنند، اما آن زمان مانند امروز مکان‌های زیادی برای گرفتن خشکاله‌ها نبود و ماشین‌های بازیافت هم آن‌ها را قبول نمی‌کردند.»

پدرش با او همراه شد و در پایان هر ماه خشکاله‌ها را به روستا‌های اطراف شهر می‌بردند. او خشکاله و بازیافتی‌های دیگر را به تفکیک در پلاستیک جدا می‌گذاشته است؛ «استخوان‌های مرغ و گوشت را فقط به صاحبان گله می‌دادم که به سگ‌های خود بدهند؛ چون نمی‌خواستم با دادن این غذا به سگ‌های ولگرد به نوع دیگری به محیط زیست آسیب برسانم.»

او که علاقه بسیار به حفظ محیط زیست دارد، حواسش به استفاده از پلاستیک نیز بوده است؛ توضیح می‌دهد: خشکاله را تحویل می‌دادم و صبر می‌کردم تا مرد روستایی، پلاستیک را به من بازگرداند. از آن پلاستیک یا دوباره برای جمع‌آوری خشکاله استفاده می‌کردم یا آن را همراه زباله‌های خشک تحویل ماشین‌های بازیافت شهرداری می‌دادم.

 

زندگی منهای زباله

 

یادگیری از طریق آزمون و خطا

هرچند زهرا از سال‌ها قبل دیده بود که پدرش چگونه هنگام کوه‌نوردی زباله‌های رهاشده در طبیعت را جمع می‌کند یا به‌جای سوزاندن چوب درختان از پوست گردو و بادام استفاده می‌کند و همین موارد مشوقی برای او در تفکیک زباله‌ها بود، آشنایی‌اش با جمع‌آوری زباله‌های‌تر و کمک به چرخه محیط زیست بسیار کم و فقط از‌طریق فضای مجازی بود.

او در سال اول تبحر زیادی نداشت و از این موضوع که برخی از این زباله‌ها به‌ناچار دوباره دور ریخته می‌شوند، ناراحت بود؛ «در تابستان بلد نبودم چگونه پوست میوه‌هایی مانند هندوانه یا خربزه را برای دام نگهداری کنم. آن‌ها را روی تراس می‌گذاشتم تا خشک شوند، اما حشره جمع می‌شد و باید قیدشان را می‌زدم. یا پوست‌های میوه‌های دیگر گاهی کپک می‌زد و هدر می‌رفت. وقتی می‌دیدم تلاشم بی‌اثر شده، دلم می‌سوخت.»

هر‌چه زمان می‌گذشت، دغدغه زهرا برای جمع‌آوری زباله‌های‌تر بیشتر و بیشتر می‌شد و دیگر نمی‌توانست ببیند زباله‌ها به قول خودش هدر می‌روند. او حتی در تابستان شعله بخاری را روی شمعک نگه می‌داشت تا بتواند خشکاله درست کند؛ «برای مدت کوتاهی این کار را انجام دادم و متوجه اشتباهم شدم و فهمیدم که این روش فقط اتلاف انرژی است و نباید چنین کاری انجام داد.»

او از‌طریق آزمون و خطا برخی کار‌ها را یاد گرفته است؛ «ایده‌ای که به ذهنم رسید، این بود که پوست میوه‌هایی مانند هندوانه را در تابستان فریز کنم. برای همین یک طبقه از فریزر خانه را به این کار اختصاص دادم و روزی که قرار بود آن‌ها را برای دام ببرم، از شب قبل از فریزر خارج می‌کردم. پوست‌های سیب‌زمینی و پیاز را هم اول فریز کردم، اما بعد فهمیدم چگونه آن‌ها را در نور آفتاب خشک کنم. برای پوست میوه هم تور‌هایی تهیه کردم که کارشان شبیه دستگاه میوه خشک‌کُنی بود و سبب شد حشره جمع نشود.»

با یک مدیریت ساده و تفکیک زباله‌های تر راحت و سریع می‌توان آن‌ها را به ماده غذایی ارزشمندی برای دام تبدیل کرد

مسئولیت زباله‌ات را بپذیر!

زهرا با علم به اینکه هر‌روز میزان شایان‌توجهی از پسماند‌های‌تر خانگی که شامل دورریز مواد غذایی گیاهی است، مخازن زباله شهر را پر می‌کند و شیرابه‌ای پس می‌دهد که به‌شدت آلاینده محیط زیست است، تصمیم گرفت به فامیل، دوست و همسایه‌ها این موضوع را منتقل کند.

او آموزش را از فامیل شروع کرد؛ «بیشترین میزان میوه در دورهمی‌ها مصرف می‎شود. دو‌سه‌سال پیش بود که شب یلدا در خانه مادربزرگم مهمان بودیم. همان‌جا به همه گفتم پوست میوه را از تخمه جدا کنند و برایشان توضیح دادم با یک مدیریت ساده و تفکیک زباله‌های تر، بدون هیچ هزینه‌ای، راحت و سریع می‌توان آن‌ها را به ماده غذایی ارزشمندی برای دام تبدیل کرد.»

زهرا امسال هم با همکاری پایگاه بسیج مسجد المهدی (عج) در محله امام‌خمینی (ره) جلسه توجیهی برای بانوان درباره همین موضوع برگزار کرده است؛ «هفتاد‌درصد حجم روزانه زباله هر خانواده را پسماند‌های‌تر تشکیل می‌دهد که شامل همین دورریز موادغذایی گیاهی مانند پوست پیاز، سیب‌زمینی، میوه می‌شود.

بیشتر حجم پسماند‌های‌تر را هم آب، املاح و رطوبت تشکیل می‌دهد. به‌عنوان مثال از هر صد گرم زباله تر، هفتاد‌گرم آن آب است. با خشک‌شدن، وزن آن به سی‌گرم می‌رسد. یعنی بخش شایان‌توجهی از این پسماند در‌صورتی‌که مدیریت نشود، می‌تواند به شیرابه تبدیل شود.»

او ادامه می‌دهد: شیرابه سم خطرناکی برای محیط زیست است؛ خاک و آب‌های سطحی و زیرزمینی را به‌شدت آلوده و در‌نتیجه سلامت محیط زیست را برای همه جانداران و انسان‌ها آسیب‌پذیر و تهدید می‌کند. با همین توضیحات، افراد زیادی مشتاق شدند که زباله‌های‌تر خود را به خشکاله تبدیل کنند. هدفم این بود که به افراد مختلف اطلاع‌رسانی کنم زباله آن‌ها می‌تواند برای محیط زیست خطرناک باشد و باید مسئولیت آن را قبول کنند.

او همچنین با یکی از مدارس محله خود هماهنگ کرده است تا بتواند اطلاعاتش را به معلمان منتقل کند و از‌طریق آن‌ها در آموزش دانش‌آموزان نقش داشته باشد.

 

زندگی منهای زباله

 

تبدیل طلای کثیف به گنج

اعظم صالح‌پور، مادر زهرا:
‌دخترم با زباله‌ها طوری رفتار می‌کرد، انگار که گنج هستند. او برایم توضیح داد که چگونه می‌توان با همین کار‌های کوچک به طبیعت کمک کرد. حالا چند‌سالی است که موقع آشپزی پوست‌های سیب‌زمینی، بادمجان، گوجه، خیار و هر خوراکی دیگری را جدا می‌کنم.

در تابستان، از فضای روی تراس خانه برای خشک‌کردن زباله استفاده می‌کنیم و در زمستان همیشه یک سینی روی بخاری قرار دارد. ما یک مغازه خرازی و لوازم‌التحریر داریم و من ساعت‌هایی از روز را برای کمک به همسرم به مغازه می‌روم و به مشتری‌ها درباره چگونگی جمع‌آوری زباله‌های‌تر توضیح می‌دهم. با این کار توانسته‌ام چند‌نفر از مشتری‌ها و همسایه‌ها را مجاب کنم که زباله‌های‌تر خود را تفکیک کنند.

در بین این مشتری‌ها کودکان هم هستند. آن‌ها با ذوق و شوق پوست‌های میوه را خشک می‌کنند و به مغازه می‌آورند. من هم برای اینکه تشویق شوند، به آن‌ها از اجناس مغازه هدیه می‌دهم. برخی از آن‌ها خشکاله‌ها را به مغازه می‌آورند تا ما تحویل دهیم.

در خانواده چهارنفره ما، سطل زباله هفته‌ای یک‌بار پر می‌شود

به آن‌ها توضیح داده‌ام که اگر به بازیافت تحویل دهند، مبلغی برای این کار به آن‌ها پرداخت می‌شود، اما آن‌ها می‌گویند هر‌جا که صلاح می‌دانید، این پول را خرج کنید. ما هم این مبلغ را جدا می‌کنیم و در پویش‌هایی مثل «مشهد مهربان» که کمک به زندانیان جرائم غیرعمد است، یا برای کودکان بازمانده از تحصیل اهدا می‌کنیم. هیچ‌وقت نگاه مادی به جمع‌آوری و تفکیک زباله‌ها نداشته‌ایم و نگاه ما زیست‌محیطی بوده است.

در خانواده چهارنفره ما، سطل زباله هفته‌ای یک‌بار پر می‌شود. اگر این موضوع برای همه خانه‌ها اتفاق بیفتد، کار ماشین‌های پسماند و مأموران شهرداری کمتر خواهد شد. آن وقت به‌جای اینکه مدام زباله جمع کنند و به محل دفن زباله و بازیافت ببرند، هفته‌ای یک‌بار می‌توانند خشکاله‌های محله را جمع کنند و به دامداری‌ها برسانند.

طرح تشویقی تفکیک زباله از مبدأ

سازمان مدیریت پسماند شهرداری مشهد، چهار‌سالی است که کلاس‌های آموزشی تفکیک زباله را در فرهنگ‌سرا‌ها و مدارس برگزار می‌کند. به‌تازگی این کلاس آموزشی در فرهنگ‌سرای کودک و آینده ویژه بانوان محلات منطقه ۸ برگزار شد.

کارشناس آموزش شهروندی مدیریت پسماند شهرداری مشهد از همکاری دو‌سه‌سال اخیر شهروندان برای جمع‌آوری زباله‌هایی مانند خشکاله خبر می‌دهد و می‌گوید: در این آموزش‌ها به افراد آموزش می‌دهیم چطور تولید زباله را کاهش دهند. همچنین طرز تهیه ماسک‌های صورت خانگی، کود برای خاک گلدان، ترشیجات و مربا از پوست میوه را آموزش می‌دهیم.

زهره فریمانی توضیح می‌دهد: توزیع تراکت با مضمون جمع‌آوری زباله‌های خشک و‌تر و آگاهی‌بخشی مردم در‌این‌زمینه با استفاده از بیلبورد‌های سطح شهر و تلویزیون‌های شهری، اقداماتی است که علاوه‌بر کلاس‌های آموزشی ازسوی سازمان مدیریت پسماند انجام می‌شود.

همچنین برای تشویق شهروندانی که به‌صورت هوشمند و از‌طریق نرم‌افزار‌های اکو، بهروب، بازیست و کارو و‌... همکاری خوبی با بازیافت دارند، در مناسبت‌های خاص قرعه‌کشی انجام و هدایایی به‌صورت نقدی به آن‌ها داده می‌شود.

* این گزارش سه‌شنبه ۱۰ بهمن‌ماه ۱۴۰۲ در شماره ۵۵۴ شهرآرامحله ۷ و ۸ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44