کد خبر: ۸۲۳۰
۳۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۱
۲۵ سال سیاه‌پوشی مسجد جفایی در بزرگداشت رهبر انقلاب

۲۵ سال سیاه‌پوشی مسجد جفایی در بزرگداشت رهبر انقلاب

چند روز چشم‌ها و گوش‌ها نگران و دلواپس، خبر‌ها را می‌پایند تا گوینده اخبار، آخرین وضعیت جسمانی امام را به نقل از تیم پزشکی اعلام کند. خیابان‌ها در هوای دم‌کرده خرداد‌۶۸ تب‌دار‌تر از همیشه نفس می‌کشیدند. دست‌های پیر و جوان به استغاثه بلند بود.

صدای «امن یجیب» از هر کوچه و محله‌ای به گوش می‌رسید، اما او تصمیمش را برای رفتن گرفته بود. این تصمیم از وصیت‌نامه‌اش معلوم بود که می‌گفت: «با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوی جایگاه ابدی سفر می‌کنم.»

۱۴ خرداد‌۶۸  زمانی که خبر رحلت امام خمینی (ره) از رسانه‌های دنیا پخش شد، کسی باور نمی‌کرد یک طلبه ساده بتواند این‌قدر عجیب در قلب‌ها خانه کند. امام (ره) تاثیری روی مردم دنیا گذاشته که فراموش‌شدنی نیست و هر روز بیشتر از قبل می‌شود.

با گذشت ۲۷‌سال از ارتحال امام (ره) همچنان آثار تفکر، منش و سبک زندگی پیر جماران به‌وضوح در‌میان مردم دیده می‌شود. حالا خرداد با یک نام بزرگ گره خورده است و مراسمی که سال‌به‌سال پر‌رنگ‌تر می‌شود. مسجد جفایی خیابان امام رضا نزدیک به سه‌دهه می‌شود که با تشکیل هیئت «وارثان روح‌الله» در این بزرگداشت دخیل است.

مراسم در شب ارتحال امام با برنامه‌های مختلف و با مشارکت بسیج حوزه حریم رضوی برگزار می‌شود و شرکت عموم در آن آزاد است. مسئولان پایگاه شهید‌چمران مسجد‌جفایی، هدف از برگزاری این برنامه را آشنایی جوانان و نوجوانان با امام و راه او می‌دانند.

 دور از باور بود

مسجدی که پایگاه بسیجش را «سید‌لاجوردی» می‌چرخاند. سید را همه «فرمانده» صدا می‌زنند. فرمانده پایگاه، چفیه را دور گردن محکم می‌کند و در‌حال آماده‌کردن فضا برای حضور سخنران و مردم است و در همان احوال تعریف می‌کند: «سال‌۶۸ و زمان فوت امام، سرباز وظیفه در تهران بودم.

از حال نامساعد امام (ره) خبر داشتیم. به محض اینکه خبر ارتحال را شنیدیم، حدس می‌زدیم تهران شلوغ خواهد شد؛ از علاقه مردم به حضرت امام آگاه بودیم.

مساجد و حسینیه‌ها را برای حضور زائران آماده کردیم. صحنه‌هایی که آن روز‌ها و در مراسم تشییع پیکر امام دیدیم، دور از باور بود. این محبوبیت را خدا در دل مردم انداخته بود.»

 

 وداع برای رزمنده‌ها سخت‌تر بود

«مهدی محمدی» از دیگر بچه‌های پایگاه است که سال‌های سال، تجربه جنگ را دارد و بار‌ها مزه پیروزی در عملیات و دل‌شادی رهبرش را چشیده و تا پایان جنگ در مناطق عملیاتی بوده است. او می‌گوید: «می‌دانستم حال امام خوب نیست. جرئت اینکه اخبار را از رادیو یا تلویزیون دنبال کنم، نداشتم.

گاهی ازطریق بچه‌های سپاه در تهران متوجه اخبار می‌شدم که حال امام مساعد نیست. کاری از دست کسی ساخته نبود جز دعا. صبح ۱۴‌خرداد خبر ارتحال را یکی از دوستانم به من داد. صبح زود به‌سمت تهران حرکت کردیم.»

رزمنده‌ها خاطرات فراوانی با امام (ره) داشتند؛ به همین دلیل وداع سخت‌تر بود. در مسیر رفتن به تهران، مدام روز‌های عملیات یادمان می‌آمد و اینکه در تمام آن روز‌ها به عشق این می‌جنگیدیم که رهبرمان را خوشحال کنیم. شادی امام (ره) برای بچه‌های خط مقدم با‌ارزش‌ترین هدیه بود.

امام (ره) که رفت، حس کردیم تکه‌ای از وجود ما را با خود برده است. حالا دلمان به این گرم است که یک نفر از جنس خود امام (ره) عهده‌دار حکومت اسلامی ایران است.»

محمدی می‌گوید: «امام با صلابت و محکم صحبت می‌کرد. وقتی می‌فرمود که آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند، چنان محکم و با اطمینان حرف می‌زد که ما به کلام او یقین پیدا می‌کردیم.»

 

پایه‌های انقلاب محکم بود

«محمد‌رضا عطار» سال‌۶۸  نوجوانی هجده‌ساله و مسئول پایگاه بسیج مسجد جفایی بود. او هنوز هم اهل همین محله است و ماندنش در این پایگاه، سبب شده او تا به امروز که چهل‌و‌شش‌سالگی را از سر می‌گذراند، همچنان عضو فعال پایگاه شهید چمران باقی بماند.

می‌گوید: «خبر رحلت امام را از رادیو شنیدم. نفهمیدم چطور به کوچه زدم. خیلی نگران بودم که حالا چه اتفاقی برای مسجد و بسیج می‌افتد! در عالم نوجوانی با کسی در‌این‌باره حرفی نزدم.

به مسجد که رسیدم، بچه‌های دیگر هم آمده بودند. کسی حرفی نمی‌زد؛ انگار نمی‌دانستند چه باید بگویند. شرایط آماده‌باش اعلام شده بود و هرکس در سکوت، کاری را که به او محول شده بود، انجام می‌داد.

یکی مسجد را پارچه سیاه می‌زد، دیگری  مسئول چسباندن عکس‌های امام بود و‌... خوشبختانه امام (ره) پایه‌های انقلاب را آن‌قدر محکم ریخته بود که جای نگرانی نباشد؛ این را بعد‌ها فهمیدم.»

 

مسجد جفایی ۲۵ سال است در بزرگداشت رهبر انقلاب سیاه می‌پوشد

 

خردادی که جور دیگر بود

«سمیه موسوی» در قسمت خواهران پایگاه فعالیت می‌کند. خرداد‌۶۸ او را یاد حال و هوای امتحانات فصل آخر می‌اندازد و یک خبر ناگوارکه پدر و مادرش را به‌شدت آشفته کرده بود.

صبح که از خواب بیدار شدم، پدر و مادرم را ناراحت دیدم و فهمیدم اتفاقی افتاده. شاهد بودم که خانواده‌ام چند روز برای سلامتی امام خمینی ره دست به دعا برداشته بودند

اما خواست خدا چیز دیگری بود. با آنکه کوچک بودم و نمی‌توانستم تحلیل درستی از اتفاقی که افتاده داشته باشم، هوای مدرسه و خیابان و خانه می‌گفت آدم‌ها جور دیگری شده‌اند؛ از دیوار‌های شهر غم می‌بارید.»

 خانم «فیض‌آبادی» از دیگر بسیجی‌های مسجد است که می‌گوید: «حرف از امام (ره) که به میان می‌آید، یاد صندلی امام (ره) می‌افتم. آن زمان و در دوران کودکی فکر می‌کردم خانه امام (ره) هم با آن صندلی و  روکش سفید شبیه مهمان‌خانه خانه ماست.

تصویری که به خاطرم مانده است، خانه تمیز و مرتب امام (ره) است که دیگر نبود.»

 

 امام (ره)، مرجع دینی، سیاسی، اجتماعی و عرفانی

مراسم رحلت امام در مسجد جفایی با شعر‌خوانی و پخش کلیپ شروع می‌شود تا سرهنگ امینی به‌عنوان سخنران مراسم از بزرگی‌های طلبه‌ای ساده یاد کند که دنیایی را مبهوت خود کرد.

امینی می‌گوید‌: «امام پیش‌بینی تمام وقایع امروز را کرده و تدابیر را هم پیش پا گذاشته بود؛ بزرگ‌مردی که بهمن‌۵۷ را نقطه عطف انقلاب اسلامی قرار داد.»

او ادامه می‌دهد: «ملت‌های بیگانه وقتی می‌دیدند ایران به رهبری مردی که زندگی بسیار ساده‌ای دارد، توانسته استکبار را در زمان‌های مختلف شکست دهد، بیشتر به عظمت امام (ره) پی می‌بردند.»







این گزارش در  شمـاره ۱۹۶ سه شنبه  ۱۸ خرداد ۹۵ شهرآرامحله منطقه ۸ چاپ شده است.

کلمات کلیدی
آوا و نمــــــای شهر
03:44