کد خبر: ۶۶۰۶
۰۱ تير ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۰
در جهان اسطوره‌ سیاوش‌ها و شهیدان یکی می‌شوند

در جهان اسطوره‌ سیاوش‌ها و شهیدان یکی می‌شوند

حامد مهراد متولد ۱۳۶۵ است، دکتری ادبیات حماسی دارد و درباره «عید باستانی نوروز» در داستان‌های شاهنامه مطالعات زیادی انجام داده است. او درحال حاضر استاد ادبیات دانشگاه فردوسی است.

پشت سر نوروز، فارغ از همه خوشی‌ها و شور و نشاط هر روزش، تمدنی عظیم و اسرارآمیز نهفته است. آیین کهن و پر‌رمز‌ورازی که متأسفانه تقلیل آن به برنامه‌های ساده و روزمره، رفته‌رفته از اهمیت و صلابت آن کاسته است و آن را به مراسمی پیش پا افتاده تبدیل کرده که نهایت آن به دید و بازدید‌های روزمره و سفره‌های هفت سین ختم می‌شود.

قطعا نمی‌توان تاریخ را کنار گذاشت و با گفتن این جمله ساده که «افسانه‌ها واقعیت ندارند» و یا «رسم و رسوم ایران باستان تنها به درد تاریخ می‌خورد» به فهم درستی از ایرانیان امروز دست یافت. متأسفانه برخی معتقدند که پس از حمله اعراب، فرهنگ ایرانیان در فرهنگ اسلام هضم شده و از بین رفته است، درحالی که تاریخ و مستندات دقیقا برخلاف این ادعا را ثابت می‌کند.

برای مثال عده‌ای معتقدند که نوروز اساس و پایه‌ای دینی دارد و منحصر به ایرانیان نیست و برای این ادعا از برهان قاطع محمدبن خلف تبریزی که ۴۰۰ سال پیش نگاشته شده است، سند می‌آورند. درحالی که مورخین یونانی از مشاهده این آیین در ایران در سال ۵۶۵ میلادی، یعنی ۱۴۵۰ سال پیش می‌نویسند.

اما منبع محکم دیگر در این خصوص، خدای‌نامه‌ها یا همان سرگذشت‌نامه پادشاهان ایران باستان است که فردوسی با استفاده از آن اثر بی‌نظیر شاهنامه را خلق می‌کند. در شاهنامه به کرات از نوروز و روز نو سخن گفته شده و تاریخچه‌ای از آن ذکر شده است.

اما چند درصد ایرانیان از وجود چنین ابیاتی اطلاع دارند؟ نوروز در شاهنامه چه ویژگی‌هایی دارد؟ چگونه نوروز با سنت اسلامی تلفیق شد و ادامه یافت؟ جمشید اسطوره‌ای در مفهوم نوروز چه جایگاهی دارد؟
برای یافتن پاسخ این سؤالات از فردوسی بزرگ کمک می‌گیریم و باهم به همراه دکتر حامد مهراد، دانش‌آموخته ادبیات فارسی، به سراغ شاهنامه می‌رویم.

با ما همراه باشید تا با هم از پنجره رؤیای حاجی‌فیروز گذر کنیم و صحنه در آتش افکندن سیاوش را به تماشا بنشینیم. با ما باشید تا همچون سیاوش و شهیدانِ لاله‌گونِ این سرزمین، از دل خاک سر برآوریم و مرز‌های بشری ادیان و فرهنگ‌ها را درنوردیم و به رستاخیز انسان پاک ایمان بیاوریم.

 

واقع مذهب فردوسی انسانیت است 

حامد مهراد متولد ۱۳۶۵ است و تحصیلات دانشگاهی‌اش را با رشته باستان‌شناسی در دانشگاه گرگان آغاز می‌کند. پس از آن به ادبیات حماسی روی می‌آورد و مقاطع ارشد و دکتری خود را در دانشگاه فردوسی و نزد استادانی، چون دکتر یاحقی سپری می‌کند. او که به گفته خودش دوسالی است در مجیدیه ساکن شده است، در حال حاضر به تدریس در دانشگاه فردوسی مشغول است.  

به گفته دکتر مهراد در جهان اسطوره‌ها سیاوش‌ها و حاجی فیروز‌ها با شهیدان خونین کفن و سلیمان نبی‌ها یکی می‌شوند و پیام یگانه‌ای می‌رسانند. او در همین‌باره می‌گوید: جشن‌های بزرگی مثل نوروز در سطح کلانِ انسانی خودشان تأثیر می‌گذارند.

برای روشن شدن این موضوع ناچارم به مسئله اختلاف در مذهب فردوسی اشاره‌ای کنم. راجع به مذهب فردوسی بحث‌های زیادی شده است که آیا اساسا فردوسی مسلمان بوده است یا خیر؟ اگر مسلمان بوده اهل سنت بوده است یا شیعه؟ اگر شیعه بوده است، شش امامی بوده است یا دوازده امامی؟

به گفته برخی پژوهشگران این سؤال‌ها بیهوده است، چراکه اندیشه انسان بزرگی مانند فردوسی، فراتر از مذاهب است. در واقع مذهب فردوسی در ابتدا انسانیت است و عمومیت دارد. نوروز هم همین گونه است. نوروز فصل بازآرایی است. بازآیی و نوشدن در نهاد تمام انسان‌ها نهفته است؛ همان‌طور که نهاد بشر میل به تولد دوباره و جاودانگی دارد. اساسا، چون انسان از مرگ می‌ترسید نوروز به وجود آمد. به نظر من نوروز از یک جهت زاییده هراس از مرگ و نابودی و میل به جاودانگی است.

 

در جهان اسطوره‌ها سیاوش‌ها و حاجی فیروز‌ها با شهیدان خونین کفن و سلیمان نبی‌ها یکی می‌شوند

 

قرمزی لباس حاجی فیروز نشان شادی و نوشدن است

مهراد در تأیید جهان‌شمولی جشن بهار طبیعت به وجود افسانه‌های یونانی اشاره می‌کند و می‌گوید: در هزاره سوم پیش از میلاد دو جشن بزرگ وجود دارد که یکی ابتدای پاییز، جشن آفرینش است و یکی ابتدای بهار جشن نوزایی و باززایی است؛ درست همانند عید نوروز ما ایرانیان.

جالب است بدانید که اسطوره آکیتو در بین النهرین پادشاهی اسطوره‌ای است که در اواخر سال کشته می‌شود و در اوایل سال بعد، هنگام بهار پادشاه جدیدی به جایش می‌آید و راهش را ادامه می‌دهد. این بازآفرینی و تولد دوباره درباره سیاوش هم رخ می‌دهد، سیاوشی که به ناحق کشته می‌شود، اما وقتی درون خاک می‌رود از خونش گیاهی سبز می‌شود و بعد‌ها پسرش پادشاه قدرتمندی می‌شود که پیروزی‌های زیادی به دست می‌آورد.

بااین مقدمه به خاطر بیاورید لباس قرمز رنگ حاجی فیروز را که همچون خون سیاوش از دل خاک بر می‌آید و چون از دنیای مردگان آمده صورتش همچنان سیاه است. درست شبیه لاله‌ای که وسط آن سیاه است و با گل‌های سرخ رنگش نماد شهید پیدا کرده است. از طرفی قرمزی لباس حاجی فیروز نشان شادی و نوشدن نیز هست.

این چرخه آ‌ن‌قدر ادامه پیدا می‌کند که امروز به ما می‌رسد و می‌شود: از خون جوانان وطن لاله دمیده/ از ماتم سرو قدشان سرو خمیده... این لاله دمیدن از کجا آمده است؟ همه چیز نه تصادفی که به طرز شگفت‌انگیزی به هم ربط دارد.

 

در نوروز جمشید بر تخت شاهی می‌نشیند

این مدرس دانشگاه فردوسی در ادامه به وجود نشانه‌های نوروز در شاهنامه اشاره می‌کند و می‌گوید: در شاهنامه ابیات اندکی درباره نوروز آمده است که مهم‌ترین آن ابیات مربوط به بر تخت نشستن جمشید است. در این ابیات ظرافت خاصی به کار رفته است.

آن روزی که نوروز یا روز نو می‌شود، همان روزی است که جمشید بر تخت شاهی می‌نشیند و دیوان، او را با تخت خودش به آسمان می‌برند. این عمل دیوان نماد سیطره و چیرگی جمشید بر دیوان و شیاطین است که ناخودآگاه داستان سلیمان نبی و سیطره‌اش بر شیاطین را تداعی می‌کند.

از طرف دیگر حتی می‌توان این سیطره را این‌گونه تعبیر کرد که روزی که انسان توانست از خاک بالا بیاید و بر شیاطین مسلط شود، روز نو یا همان نوروز است. می‌بینید که چقدر این داستان‌ها به یکدیگر شباهت دارند و تداعی کننده هم هستند.

اما درباره اینکه چه شد از میان اعیاد باستانی ایران نوروز بیش از همه پررنگ شد و باقی ماند، مهراد معتقد است فرهنگ نوروز آن‌قدر بر پایه فطرت انسان نهادینه شده است که نه تنها اسلام منافاتی با آن نداشت، بلکه مسلمانان اسلام را با آن وفق دادند و بر سر سفره هفت‌سین، قرآن آوردند و دعای تحویل سال را به آن افزودند.

به عبارت دقیق‌تر نوروز در فرهنگ اسلامی حل نشد و فرهنگ اسلامی به مدد نوروز سر سفره ایرانیان آمد؛ این یک بده بستان کاملا دوطرفه است.

 

* این گزارش پنج شنبه، ۲۴ اسفند ۹۶ در شماره ۲۳۰ شهرآرامحله منطقه ۱۲ چاپ شده است.

آوا و نمــــــای شهر
03:44