
اوایل سال ۱۹۳۱ م (۱۳۰۹ ش) برای ناطق کردن فیلمهای صامت، هنر دوبلاژ بهوجود آمد. اولین کشوری که در این راه پیشگام شد، فرانسه و سپس ایتالیا و انگلستان بودند که از دوبله برای فیلمهایشان استفاده کردند.
این هنر ۱۵ سال بعد به ایران رسید. گرچه همه کارهای فنی آن در کشورهای دیگر انجام میشد، در روز پنجشنبه، ۵ اردیبهشت۱۳۲۵ ایرانیان، شاهد اولین فیلم فرانسوی دوبله شده بهفارسی به نام «دختر فراری» در سینماکریستال بودند.
اولین فیلم خارجی هم که بهطور کامل در داخل ایران دوبله شد، فیلم فرانسوی «جای پا در برف» بود که با نام «مرا ببخش» به نمایش درآمد؛ این فیلم در استودیوی «ایران نوفیلم» با گویندگی هوشنگ کاوه و مهری عقیلی دوبله شد و سال ۱۳۲۷ در سینما دیانا و سینماپارک به نمایش عمومی درآمد.
امروزه با اینکه هنر دوبله واسطه دوم انتقال محتواست، میتواند با اجرایی خلاقانه، نقشی فراتر از آنچه بهظاهر روی کاغذ دارد، در ماندگارشدن فیلمها و انیمیشنها در ذهن مخاطب بهعهده گیرد؛ همانگونهکه بهجرئت میتوان گفت که در دهههای۴۰ و ۵۰شمسی، که دوران طلایی دوبله در ایران خوانده میشود، فیلمهای زیادی درحقیقت بهواسطه صداهای ماندگار هنرمندان آن دوران برای مخاطب ایرانی به خاطرهای اسطورهای بدل شدند.
اینبار با یکی از هنرمندان جوان عرصه هنر دوبله به گفتگو نشستهایم که مدیر دوبلاژ و از اعضای گروه دوبله ویدئورسانه پارسیان در مشهد، تنها ویدئورسانه خارجاز پایتخت در کل کشور است.
لطفا خودتان را معرفی بفرمایید و از حرفه خود برایمان بگویید.
نرگس پناهی هستم و کارم را از سال ۸۶ با یک سریال تلویزیونی عروسکی بهعنوان صداپیشه شروع کردم. از همان سال با رادیوخراسان هم بهعنوان گوینده همکاری میکردم و بیشتر در بخش نمایش بهعنوان صدابازیگر فعالیت داشتم.
درحالحاضر نیز با عنوان تهیهکننده و کارگردان نمایش رادیو درحال تهیه نمایشی خانوادگی بهنام «خواب زرین» نوشته «مرضیه بخشی» هستم که موضوع آن بر اهمیت احترام به والدین تاکید دارد.
از چه زمانی و چگونه به علاقه خود درزمینه کار دوبله پی بردید و نخستین کارتان چه بود؟
من همیشه به کار صدا علاقهمند بودم، ولی اطرافیان بهویژه خانواده و بعدها همسرم، در این زمینه بیشتر مشوقم بودند. گاهی مردم میپرسیدند ما صدای شما را قبلا نشنیدهایم یا شما درزمینه دوبله کار نکردهاید؟ این برخوردها برایم جرقهای بود که مرا بیشتر راغب میکرد که خودم را در این زمینه محک بزنم. حدود شانزدهسالم بود که به این حرفه ورود پیدا کردم و اولین صداپیشگیام در یک کار عروسکی و روی شخصیتی بهنام «بهارک» بود.
البته هرچه تجربه انسان بیشتر میشود، بیشازپیش به توانمندیهای خودش پی میبرد؛ در آغاز کار، من فکر میکردم فقط تیپ دختربچه را میتوانم کار کنم، ولی بعدها هرچه پیش رفتم، تجربیات متفاوتی برایم پیش آمد و الان تیپهای مادر، پیرزن، دختر و حتی تیپهای فانتزی هم جزو کارهایم دارم.
از چه زمانی به این گروه دوبله پیوستید؟
ما چهارپنج نفر بودیم که از سال۸۷ در ویدئورسانه پارسیان کار دوبله را آغاز کردیم. میدانید که فقط ویدئورسانهها حق دوبله دارند و این تنها ویدئورسانه خارجاز پایتخت در کل کشور است. زمانیکه من به این گروه وارد شدم، هنوز کاملا شکل نگرفته بود؛ تقریبا دور هم جمع میشدیم و تمریناتی انجام میدادیم، سپس تعدادی از استادان را از تهران دعوت کردیم که یکی از خوشاقبالیهای ما این بود که «محمدرضا صولتی» از دوبلورها و مدیر دوبلاژهای توانمند کشور، ساکن مشهد شدند که همکاری ایشان به انسجام و پیشرفت گروه ما کمک زیادی کرد.
«مجید داوودی» نیز که همسرم هستند، طی یکسری اتفاقات با اینجا آشنا شده و به ما پیوستند و الان ۲۵نفر هستیم. حسین قندهاری، مدیر این ویدئورسانه هم تاکنون ما را فوقالعاده پشتیبانی کردهاند.
درحالحاضر بیشاز ۳۰۰ عنوان کار از طرف گروه ما در شبکههای خانگی سطح کشور توزیع شده است. در حوزه دوبله فیلم سینمایی هم کار کردهایم، اما بیشتر تمرکزمان روی انیمیشن بوده است. ازجمله فیلمهای دوبلهشده توسط گروه میتوانم به «بازگشت پرستار مَکفی» که کاری رئال بود و یک کار دیگر باعنوان «ربایندگان» اشاره کنم.
البته از زمانیکه دوبله یک مقدار راکد شد، خیلی از بچهها جذب تهران یا خارجاز کشور شدند، اما من همچنان تلاش میکنم کارم را حتما در شهر خودم به سرانجام خوبی برسانم و اعتقاد دارم که نباید برای موفقیت، شهرم را ترک کنم.
برای حفظ گروه، چه تلاشی کردهاید؟
من و همسرم دوست داریم این گروه را دوباره منسجم کنیم؛ تست گذاشتیم تا بتوانیم جاهای خالی را بهشکلی پر کنیم. برای بهبود وضعیت، آقای داوودی که مدیردوبلاژ و از گویندههای خوب اینجا هستند سعی کردند اکرانهای دوبله زنده و همزمان را برنامهریزی کنند، اما متاسفانه دستاندرکاران سینما در مشهد این کار را حمایت نکردند! این درحالیاست که کارهایی که ما انجام میدهیم، در شبکههای اصلی سیمای کشور متقاضی دارد.
من سهسال گوینده اصلی شبکه پویا بودم و تمام دوبلههای این مدت شبکه یادشده را ویدئورسانه پارسیان پوشش میداد؛ مثلا انیمیشن «شجاع» که دوبله مجموعه ما بود از شبکه دو سیما، شبکههای تهران و پویا نمایش داده شد، ولی مشکل اینجاست که در خود مشهد به کارمان اعتماد نمیشود.
دستاندرکاران سینماهای مشهد خیلی از کارها را دوبلهشده از تهران میگیرند، ولی حاضر نیستند به گروه ما اعتماد کنند؛ این درحالیاست که بسیاری از کارهای تهران را همین گروه انجام میدهند.
دوبله انیمیشن «باب اسفنجی» اینجا انجام شده است و باوجود دوبلههای متعدد، بیشترین طرفدار این کارتون متعلق به دوبلهای است که توسط گروه ما انجام شده، ولی در سینماهای مشهد همین انیمیشن باب اسفنجی نمایش داده شد، اما با دوبله تهران؛ درحالیکه خیلی راحت میتوانند کار را به ما سفارش بدهند. حتی به آنها پیشنهاد دادیم کارهای اول را بهعنوان نمونه با کمترین هزینه دراختیارشان میگذاریم تا بتوانند ببینند و تفاوت کیفیت کار و میزان استقبال از آن را برآورد کنند، اما همچنان هیچ دری باز نشد!
برنامه اکران و دوبله همزمان به چه شکلی پیش رفت؟
آقای داوودی بهنحوی سعی کرد قضیه اکران و دوبله همزمان را که با سینما انجام نشد، با فرهنگسراها پیش ببرد که فرهنگسرای فناوری و رسانه در خیابان هفتتیر در این زمینه ما را حمایت کردند و دو اکران در آنجا داشتیم؛ یکی انیمیشن «زوتوپیا» و دیگری انیمیشن «کتاب جنگل» که با استقبال خیلی خوبی روبهرو شد، بهطوریکه تماشاگران این انیمیشنها میگفتند که ما با خیال راحت، بچههایمان را آوردیم و تصور نمیکردیم که چنین اتفاق فرهنگی خوبی در مشهد هم رخ دهد.
اکران و دوبله زنده و همزمان به این شکل است که ابتدا فیلم و دوبله بهطور کامل روی پرده اکران میشود و بعداز اینکه تمام شد، با نمایش مجدد فیلم، هرکدام از گویندگان بهطور زنده روی سِن بهجای شخصیتی که صداپیشگیاش را بهعهده داشته درمقابل مردم صحبت میکند.
برای مردم جالب است که بدانند بهجای هر شخصیتی چه کسی صحبت کرده است؛ همچنین مشکلات و خطاهای احتمالی دوبله زنده را از نزدیک میبینند. ازسوی دیگر باتوجهبه اینکه اکران زنده این دوبلهها رده سنی مشخص داشت، به خانوادهها اطمینان میداد که بچههایشان را بدون دغدغه برای تماشای فیلم بیاورند که اینگونه اتفاقات در مشهد بسیار نادر و برای مردم خیلی جالب است.
البته از اینکه به برنامه اکران همزمان، در مشهد فرصتی داده نشد دل خیلی پُری داریم؛ وقتی مشهد چنین گروه دوبله قویای دارد و از تهران به این گروه اعتماد میکنند و تقاضای کار از ما دارند، چرا نباید ازسوی دستاندرکاران شهر خودمان به این مهم توجه شود؛ این کار مسیری برای ایجاد شغل نیز هست.
درحالحاضر بچههای گروه ما دوست دارند کار کنند، اما موقعیت نیست؛ بنابراین تنها گزینهای که دارند این است که شهر را تَرک کنند؛ درحالیکه اگر حمایت شویم میتوان همینجا کار کرد.
مشکل کیفیت دوبله امروز را در چه میبینید؟
زمانی دوبله ایران بهترین بود و اگر میبینید که کیفیت آن مثل قبل نیست، شاید به این دلیل است که الان خیلی سریع کار میکنیم؛ آن زمان حتی دو ماه روی یک کار وقت میگذاشتند، اما الان سرعت، حرف اول را میزند. حتی گاهی آنقدر سرعت را افزایش میدهند که گوینده روی لب بسته هم حرف میزند که البته من این کار را توهین به شعور بیننده میدانم. ازسوی دیگر، نظارتی هم بر این موضوع و همچنین حقوق تعریفشده بر دوبله وجود ندارد.
ادعایی که ما داریم، این است که کارهای ما فوقالعاده «لیپسینگ» است یعنی حرکات لب با متن تطابق دارد. اگر شما کار آقای داوودی روی زوتوپیا را ببینید و با دوبلههای دیگر آن مقایسه کنید، بهخوبی متوجه میشوید که حالات لب و دهان شخصیتها کاملا با دوبله آن منطبق شده و این همان تفاوتی است که در دوبلههای جدید نسبتبه گذشته رعایت نمیشود. گروه ما خوشبختانه باوجود کمبود زمان، به این موضوع مهم، خیلی پایبند است و حتی روی آن مدعی هستیم.
آیا دوبله را یک هنر میدانید؟
حقیقت این است که قلبم برای دوبله میتپد. باور کنید اگر این کار را انجام ندهم مریض میشوم. بهمعنی واقعی کلمه با این کار، روحم شارژ میشود و اگر نباشد، احساس میکنم خیلی زود تمام میشوم. شاید لطف خدا بوده که توانستهام بفهمم چه چیزی در زندگی خیلی خوشحالم میکند؛ چون معمولا بسیاری از مردم هرگز متوجه نمیشوند در زندگی چه چیزی را میخواهند و دوست دارند.
دراینباره لطف خدا شامل حالم شد که تشخیص دادم چه چیزی باعث میشود فقط زنده نباشم و زندگی هم بکنم و اینکه دوبله هم یک شغل و حرفه است، ولی ما میتوانیم در حد یک هنر آن را ارتقا دهیم. یکی از کسانی که من فکر میکنم دوبله را در حد هنر ارتقا میدهد و باعث میشود ما به آن با دید هنری نگاه کنیم، آقای داوودی است؛ چنان لیپسینگ عالیای برای شخصیتها میگذارد که بهنظر میرسد فارسی صحبت میکنند.
آیا به راههای بهرهمندی از تجربیات پیشکسوتان این هنر هم فکر کردهاید؟
همیشه دلم میخواسته فرصتی برای استفاده از تجربیات پیشکسوتها داشته باشم و این کار را هم تاحدودی انجام دادهایم؛ وقتی کارمان را شروع کردیم یکی از افرادی که از همکاریشان بهره بردیم، خانم ناهید امیریان بود.
بههرحال ما برای کار خودمان زمان زیادی میگذاریم تا به دوران اوج دوبله کمی نزدیک شویم، ولی استعدادها و صداهای قوی و فیلمهای بسیار بهیادماندنی آن زمان تکرارنشدنی است. متاسفانه الان دیگر چنین فیلمهایی نداریم. تمام کسانی که درزمینه صدا و دوبله کار میکنند، واقعا دوست داشتند آن دوران را تجربه کنند، ولی ما درواقع به فراخور شرایط حاکم بر زمان حال، دچار فقدان قسمتهایی از پازل این تجربه برای تکرار دوران طلایی دوبله هستیم.
تفاوتهای هنرپیشگی و صداپیشگی را در چه میدانید و کدامیک را بیشتر میپسندید؟
در هنرپیشگی با کمک چهره، خیلی از مفاهیم را میتوان به بیننده منتقل کرد، ولی در صداپیشگی همهچیز فقط باید ازطریق صدا نمایش داده شود. در دوبله فقط شمایید و حنجرهتان و درواقع باید مدلی از صدابازیگری در حد فوقالعاده انجام گیرد تا شما بتوانید حسی را بهطور کامل منتقل و نقشهای متفاوت را بازی کنید.
البته هنر، کسی را محدود نمیکند و میتوانیم در همه زمینهها خود را محک بزنیم، ولی همیشه اولویت و علاقه و عشق اول من دوبله است. خیلیها میگویند که از این درهای بسته، پشت میکروفون و اتاق کوچک خستهاند و دوست دارند بیرون از استودیو، جلوی دوربین یا روی صحنه تئاتر باشند. شاید من هم دوست داشته باشم آن را تجربه کنم، اما علاقه و اولویتم اینجاست؛ یعنی پشت همین درهای بسته و همین میکروفون!
درمیان نقشهایی که تابهحال صداپیشگی آنها را بهعهده گرفتهاید، کدامیک بیشتر به دلتان نشسته است؟
نمیخواهم جواب کلیشهای بدهم، اما واقعا همه نقشهایی که صداپیشگی کردهام، برایم ارزشمند هستند. همیشه اعتقاد داشتهام که حتی اگر یکجمله هم میگویم، صدایم را در تاریخ ثبت میکنم. پس باید از این فرصت استفاده کنم و یکتکه از وجودم را برایش بگذارم؛ یعنی اینگونه نبوده که بخواهم کاری را سَمبل کنم یا بگویم دوستش ندارم، ولی کتمان نمیکنم که بعضی از کارها را بیشتر دوست دارم؛ مثلا اولین و بهترین آنها، نقش «مریدا» در انیمیشن «شجاع» بوده است؛ شخصیت مریدا را خیلی دوست داشتم و با آن ارتباط زیادی برقرار کردم؛ دختر خیلی جسوری بود و بهنوعی میتوانستم با او همذاتپنداری کنم، تحت هر شرایطی به هدفش رسید و ناامید نشد که این خصایل خیلی شبیه خودم بود.
ما نقشهای عبوری و گذری را میگوییم «مردیگویی» یا «زنیگویی»؛ راستش اینقدر نسبت به این کار ولع دارم که دوست دارم حتی مرا بخواهند تا همان یک جمله کوچک را بگویم، ولی حضور داشته باشم. به بیان دیگر، هرگز نگفتهام کاری را دوست ندارم و به هرقیمتی دوست دارم که همیشه باشم.
کدام بازه سنی را که کار میکنید، بیشتر میپسندید؟
چون فرد تنوعطلبی هستم و همیشه دوست دارم با چالش در کارم روبهرو باشم، هیچوقت علاقه نداشتهام محدود شوم، ولی معمولا صداپیشگی بازه سنی خانمهای جوان از ۲۰ تا ۳۵ سال را بیشتر میپسندم و فکر میکنم برایم مناسبتر از دختربچه و خانمهای ۴۰ سال به بالاست، اما برای اجرای تیپ دختربچه بیشتر متقاضی دارم.
تمام خانمها میتوانند تیپ دختربچه را بگویند مهم این است که به دختربچه واقعی خیلی نزدیک باشد یعنی اینکه مخاطب احساس نکند ادای بچه را درمیآوریم. دوبله تیپ دخترهای نوجوان پانزدهشانزدهساله را هم انجام دادهام، چون کار باورپذیری میشود. کاری را که خودم مدیریت میکنم، اگر به این نتیجه برسم که تیپی از صدا به صدایم میخورد و باید اجرا کنم، آنرا هم انجام میدهم.
دوست دارید بهعنوان صداپیشه کدام هنرمند، حداقل یکبار صحبت کنید؟
افراد زیادی هستند که دوست دارم حداقل یکبار خودم را درحال صحبتکردن بهجای او ببینم؛ مثلا بازی «نیکول کیدمن» را خیلی دوست دارم و فکر میکنم که بتوانم بهعنوان صداپیشه جای او صحبت کنم. الان خانم شیرزاد معمولا بهجای این هنرپیشه صحبت میکند که خیلی فوقالعاده است.
و سخن آخر؟
بچههای گروه ویدئورسانه پارسیان، فوقالعاده خوب و بااستعداد هستند و تا جاییکه من و آقای داوودی در توانمان باشد، تمام تلاشمان را میکنیم که این گروه را حفظ کنیم و این بچهها بتوانند استعدادهای خود را نشان دهند. تا جایی که قدرت داریم، سعی میکنیم که این گروه در مشهد بتواند کارش را انجام دهد، دیده شود و نیازی نباشد که همه مجبور باشیم برای انجام کار به تهران برویم و شهرمان را ترک کنیم؛ فقط امیدوارم که از ما حمایت شود.
* این گزارش چهارشنبه، ۱۲ آبان ۹۵ در شماره ۲۱۷ شهرآرامحله منطقه ۹ چاپ شده است.