کد خبر: ۶۱۱۵
۳۰ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۷:۱۴

خانه پر خاطره مجموعه‌دار عکس‌های قدیمی مشهد

محمدمهدی پارسایی از ۱۰ سال قبل آرشیو اسناد تصویری و مکتوب را در کل ایران و مشهد جمع‌آوری کرده و چندین مجموعه عکس از تهران قدیم و مشهد و سایر شهرستان‌ها به چاپ رسانده است.

 می‌خواهیم شما را به میهمانی فلش و دوربین ببریم و شما را میهمان خانه کوچک، اما پر از خاطره کنیم. خاطره‌هایی از مشهد قدیم و حتی ایران قدیم که کمتر جایی دیده‌اید. خانه محمد‌مهدی پارسایی عکاس و پژوهشگر محله جهان‌آرا. اگر بگوییم خانه‌اش موزه عکس است بیراه نگفته‌ایم.

جایی که همراه با اعضای انجمن توسعه گردشگری چهارباغ پا در آن گذاشتیم. او آرشیوی قوی از مشهد قدیم و برخی از شهر‌های ایران دارد آرشیو او از زمان قاجار شروع می‌شود. عکس‌ها آن‌قدر خاطره‌انگیزه است که نمی‌توانید از کنار هیچ‌کدام از آن‌ها سطحی و گذرا عبور کنید.

او از ۱۰ سال قبل آرشیو اسناد تصویری و مکتوب را درکل ایران و مشهد جمع‌آوری کرده و چندین مجموعه عکس از تهران قدیم و مشهد و سایر شهرستان‌ها به چاپ رسانده است.

علاوه بر این او نویسنده و پژوهشگری است که آثاری در زمینه مذهبی به چاپ رسانده است. او از جمع‌آوری این مجموعه‌ها کلی خاطره‌های تلخ‌و‌شیرین دارد که با ما آن‌ها را تقسیم می‌کند.

 

۷۰ هزار عکس و سند قدیمی عکاس و پژوهشگر محله شهید بهشتی

اولین جشن هفدهم دی در باغ ملی مشهد

به اختراع علاقه داشتم

متولد سال ۱۳۵۱ شهرستان چناران است. دوران کودکی آرامی داشته و در مدرسه هم دانش‌آموزی آرام بوده است. از همان زمان علاقه زیادی به اختراع داشت و می‌خواست کار‌های خاصی انجام دهد که دیگران دنبالش نباشند.

او تعریف می‌کند: رادیو خانه‌مان را چندین‌بار باز و بسته می‌کردم، البته تنها رادیو خانه نبود که از دستم در امان نبود، بلکه تمام وسایل الکترونیکی را باز و بسته می‌کردم.

نوجوانی و جوانی‌ام هم‌زمان شده بود با جنگ، از آنجایی که در خانواده‌ای مذهبی بزرگ شده بودم، در فعالیت‌های مسجد حضور ویژه‌ای داشتم، عضو فعال بسیج بودم و شب‌ها به اتفاق سایر بسیجی‌ها برای گشت در محله می‌رفتیم.

پایگاه فعالیت‌هایم مسجد امیرالمومنین (ع) بود در همین مسجد بود که به مدت ۲ الی ۳ سال مسئول تبلیغات یک ناحیه شدم.

بسیاری از کار‌های فرهنگی را به اتفاق سایر مسجدی‌ها برنامه‌ریزی و اجرا می‌کردیم به عنوان مثال در مسجد تئاتر می‌گذاشتیم و بچه‌ها را مشغول کار فرهنگی می‌کردیم، گروه سرود داشتیم و به مناسبت‌های مختلف برای مسجدی‌ها برنامه اجرا می‌کردیم.

در کل نوجوانی و جوانی‌ام را به کار فرهنگی گذراندم. دوست داشتم مانند دیگران به جبهه بروم، برای همین مثل دیگر دوستانم فرم پر کردم، اما پدر و مادرم رضایت ندادند و من هم نتوانستم به جبهه بروم.

دوستانم امضای والدینشان را جعل کردند، اما من این کار را انجام ندادم.

 

علاقه‌ام تبدیل به کارم شد

اگر در دوران نوجوانی از من می‌پرسیدند می‌خواهی چه‌کاره شوی؟ بدون لحظه‌ای درنگ جواب می‌دادم می‌خواهم مخترع شوم و اختراع‌هایم را به ثبت برسانم، اما کاری را انجام دادم که تا آن زمان فرد دیگری انجام نداده بود.

همان‌طور که گفتم در خانواده‌ای مذهبی بزرگ شده‌ام و همین مسئله سبب شد تا رشته دانشگاهی الهیات را انتخاب کنم.

بعد از پایان تحصیلات کارشناسی چند کتاب با عناوین مذهبی نوشتم و به چاپ رساندم. اگر اشتباه نکنم سال‌های ۸۱‌یا ۸۲ بود که به تهران نزد داریوش تهامی رفتم.

پدرش جزو عکاسان پیش‌کسوت و از بزرگ‌ترین مجموعه‌داران تهران بود. مرحوم تهامی بزرگ آرشیو خوبی برای فرزندش داریوش به جا گذاشته بود.

او علاوه بر عکاسی از سال ۱۳۰۸ عکس‌های قدیمی را جمع کرده بود. با داریوش تهامی صحبت کردم و به او پیشنهاد دادم که بخشی از عکس‌هایی را که پدرش برای او به جای گذشته را کتاب کند و او هم پذیرفت.

حدود شش‌ماه کارمان زمان برد و مجموعه همکاری ما با نام کتاب «عکس تهران قدیم» چاپ شد.

ما برای فروش این کتاب تبلیغی نکردیم حتی آن را به کتاب‌فروشی‌ها برای فروش ندادیم، تنها روزنامه همشهری و شرق عنوان این کتاب را یک‌بار به صورت رایگان چاپ کردند.

۱۰ هزار نسخه آن کتاب در کمتر از دو‌ماه به فروش رسید. به دلیل استقبال زیاد از این کتاب سال ۱۳۸۴‌جلد بعدی آن را چاپ کردیم.

بعد از چاپ مجموعه عکس تهران قدیم به این فکر افتادم که مرحوم تهامی کار بسیار ارزشمندی را برای تهران انجام داده است و کارش کمکی به فرهنگ و هنر این مملکت است. به همین خاطر تصمیم گرفتم آرشیو عکس قدیم مشهد را جمع‌آوری کنم.

برای شروع ابتدا به جمع‌آوری عکس‌های مشهد از دوران قاجار  پرداختم البته این آرشیو‌ها پراکنده بود. از این‌رو برای به‌دست‌آوردنشان سراغ خانواده‌های قدیمی رفتم. برای این کار خیلی از آلبوم‌ها را خریدم حتی به سمسار‌هایی که وسایل خانه را می‌خرند، می‌سپردم که اگر آلبوم‌های قدیمی دست‌نوشته‌ها و اسناد هم بین وسایل دیدند برایم بخرند.

دوره‌های عکاسی را دیدم و برای دل خودم از هر چیزی که می‌دیدم عکس می‌گرفتم. دوربینم را برمی‌داشتم و راهی کوچه‌های قدیمی مشهد می‌شدم. موضوع عکاسی‌ام تمام کوچه‌ها و محلات مشهد بود و از تمام کوچه و پس‌کوچه‌های مشهد و خانه‌های قدیمی عکس گرفته‌ام و نگاتیوش را نگه داشته‌ام، خانه‌ها و کوچه‌هایی که امروز دیگر اثری از آن نیست.

اکنون ۶۰‌الی ۷۰ هزار عکس قدیمی دارم که برای جمع‌آوری این مجموعه هزینه کرده‌ام و برایم ارزشمند است.  

۷۰ هزار عکس و سند قدیمی عکاس و پژوهشگر محله شهید بهشتی

 

قدر زر، زرگر شناسد ...

بسیاری از افرادی که کتاب، اسناد و مدارک و حتی عکس‌های قدیمی از شهر یا کشورمان دارند برایشان بی‌اهمیت است و توجهی به آن نمی‌کنند و بهایی به عکس و اسناد قدیمی نمی‌دهند. حتی بعضی‌ها کتاب‌ها و نسخه‌های خطی را به نمکی یا بازیافت می‌دهند این گروه معتقدند که تاریخ سوخته است و برای چه باید آن را جمع کرد.

اما به نظرم در یک عکس به اندازه یک کتاب مطلب نهفته است. خانواده‌هایی قدیمی بودند که والدینشان جزو نمایندگان مجلس شورای ملی قدیم بودند و قصد مهاجرت داشتند و می‌خواستند کتابخانه و اسناد را هر چه سریع‌تر بفروشند و برایشان هیچ ارزشی نداشت.

۲ الی ۳ هزار جلد کتاب تاریخی و نسخه‌های خطی را به این طریق خریداری و به کتابخانه،   اسناد ملی و مرکز اسناد آستان قدس رضوی تحویل دادم. یکی دیگر از کار‌هایی که انجام دادم این بود که سراغ انجمن ادبی فرخ رفتم، عکس‌ها در کارتون بود و وضعیت خوبی نداشت. تمام آلبوم آن‌ها را اسکن کردم. در بین آن دستخط‌های شهریار هم بود.

۷۰ هزار عکس و سند قدیمی عکاس و پژوهشگر محله شهید بهشتی

 

عکس‌هایی که در شرایط خوب نگهداری نمی‌شوند

برخی دیگر از مجموعه‌هایی که جمع کردم به صورت امانی بود. به این معنی که از خانواده‌ها اسناد را در حد یکی دو هفته به امانت می‌گرفتم و آن را اسکن می‌کردم.

متأسفانه صاحبان این مدارک با‌ارزش اطلاع درستی از نحوه نگهداری این اسناد و عکس‌ها ندارند به همین خاطر بسیاری از آن‌ها را در شرایط بدی نگهداری می‌کردند و ممکن است از بین بروند.

دلیل این که آن‌ها به من اعتماد کردند و به خاطر چاپ کتاب‌های عکسی بود که با تهامی انجام دادم. نتایج تمام زحماتم در این سال‌ها کتابی شد که سه‌سال قبل، درباره مشهد قدیم به روایت تصویر بود که آن را فرهنگ‌سرای بهشت چاپ کرد. چاپ نفیسی که استقبال خوبی از آن شد.

 

 

۷۰ هزار عکس و سند قدیمی عکاس و پژوهشگر محله شهید بهشتی

 

بعد از مشهد، آرشیو ایران را جمع می‌کنم

یکی دیگر از کار‌هایی که انجام داده‌ام، جمع‌آوری آرشیو اسناد و تصویر از ایران است که حدود ۱۰ سال است آن را شروع کرده‌ام. خودم را محدود به یک نوع عکس نمی‌کنم. ممکن است عکس‌ها تاریخی باشد یا مربوط به پوشش خاص یا رجال سیاسی باشد، فرقی ندارد همه آن‌ها را جمع می‌کنم.

برای این کار با مجموعه‌داران ارتباط برقرار کردم. در گذشته هم به تبریز، اصفهان، شیراز و یزد سفر کردم و عکاسی کردم. به عنوان مثال ۱۰ روز تمام محله‌های قدیمی یزد را زیر پا گذاشتم و عکس گرفتم و ۲ الی ۳ سال بعد رفتم دیدم ۵۰ درصد آن خانه‌هایی که عکاسی کرده‌ام تخریب شده‌اند.

در این مدت ۶۰ الی ۷۰ هزار عکس قدیمی و نزدیک ۱۵ هزار اسناد تاریخی جمع‌آوری کردم، برخی از این اسناد بخش‌هایی از تاریخ ایران را که مبهم بوده است روشن کرده‌اند. به‌طور مثال اسناد قوام‌السلطنه مجموعه قوی بود که در اسناد ملی ایران جایش خالی بود و حتی آن‌ها هم این اسناد را نداشتند، زیرا بسیاری از این‌ها در خانه‌های قدیمی نگهداری می‌شود.

با خانواده‌ای آشنا شدم که می‌خواستند از ایران بروند و مجموعه‌شان را در اختیار من گذاشتند. این اسناد و عکس‌ها آن‌قدر ارزشند بود که من هم برای ثبت‌شدن تاریخ کشورم آن‌ها را به مرکز اسناد ملی دادم.  

اگر مردم ما بدانند در جایی این اسناد و عکس‌ها حفظ می‌شود استقبال خوبی می‌کنند. به طور‌مثال در صفحه اول کتاب «عکس‌های تهران قدیم» نوشته بودم عکس‌ها اسناد تاریخی ایران است.

به جهت حفظ این مجموعه نفیس که متعلق به کشورمان است در هر خانواده قدیمی که عکس‌هایی دارید خواهشمند است با صندوق پستی من تماس بگیرید و عکس‌ها را برایم بفرستید. با همین مقدمه‌ای که چاپ شد نزدیک ۳ هزار عکس برایم فرستادند.

 

خانه پر خاطره مجموعه‌دار عکس‌های قدیمی مشهد

 

مجموعه‌ای قدیمی را جمع‌آوری کردم

اگر بخواهم عکس‌هایم را به تفکیک بگویم باید به برخی از آن‌ها که شاخص‌تر هستند اشاره کنم به عنوان مثال سال ۱۳۱۱‌آقای گلشن آزادی، علما، انقلاب، دست خط‌های شاعران بزرگ، دروازه ورودی ارگ مشهد، و... در بین این عکاسی‌ها موفق شدم پیش‌کسوتان هنر عکاسی را نیز شناسایی کنم و بیوگرافی آن‌ها را بنویسم.

با برخی از آن‌ها که زنده بودند مصاحبه کردم و آن‌هایی که فوت کرده بودند آرشیوهایشان را جمع کردم. به عنوان مثال مرحوم پیمان از ۱۳۰۸‌تا ۱۳۲۰ عکاسی کرده و عکس‌های بی‌نظیری گرفته و گمنام است.

شاید برایتان جالب باشد که این عکاس از روز فوت کمال‌الملک در بیمارستان امام رضا (ع) مشهد عکس دارد، اما کمتر کسی از این عکس خبر دارد و می‌داند عکاسش چه کسی هست.

به‌طور‌کلی مجموعه عکس‌هایش خیلی غریب بود. برروی بیوگرافی‌اش تحقیق کردم.

در کتاب مشهد قدیم به روایت عکاسان، از حدود ۳۰ چهره عکاس که ۲۰ نفر آن‌ها زنده هستند با آن‌ها مصاحبه کردم و بقیه را از خانواده‌هایشان اطلاعات کسب کردم. بر روی عکس‌ها کار پژوهشی هم انجام می‌دهم. خیلی از آن‌ها را کتاب می‌کنم.

عکس‌ها را با زیرنویس آوردم و در کتاب بعدی عکس‌ها را با توضیحات نوشتم.

یک کتاب هم با نام فریمان قدیم در حال ویرایش است. شش‌ماه رفتم فریمان یکی از فریمانی‌ها کلید خانه‌اش را داده بود.

فت تو می‌خواهی فریمان را زنده کنی. فقط صرف عکس جمع‌کردن نیست کار پژوهشی انجام می‌دهم. مشهد قدیم عکس بود و فرهنگ‌سرای بهشت هم چاپ کرد.






* این گزارش سه شنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۷ در شماره ۲۹۴  شهرآرامحله منطقه ۸ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44