کد خبر: ۴۷۲۷
۱۷ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۲

مریم، همای رحمتِ نیازمندان محله کلاته برفی است

یکی از آرزو‌های مریم ملاسیدعلی این است که روزی برسد که هیچ نیازمندی در دنیا وجود نداشته باشد. او می‌خواهد کودکان بی‌سرپرست را تحت تکفل قرار دهد.

صفا و صمیمیت اهل خانه با عطر گل‌ها و شکوفه‌های بهاری در هم آمیخته است. همه در رفت‌وآمد‌ند و پر‌جنب‌و‌جوش. یکی زیرانداز پهن می‌کند و بقیه هم کیسه‌های برنج، روغن و سایر اقلام خوراکی را می‌آورند. پر‌انرژی هستند و می‌خواهند زودتر بسته مواد غذایی را به دست نیازمندان برسانند. دوست دارند خنده را بر لب افراد بی‌بضاعت ببینند. همگی با هم نسبت فامیلی دارند. مدیریت کار را بانویی برعهده دارد که در خانواده‌ای مذهبی بزرگ شده و از همان کودکی انجام کار خیر را از پدر و مادر آموخته است. پدر و مادری که سعی در حل‌و‌فصل مشکل فامیل، دوست و همسایه داشتند.

از پدر آموخته است که هر روز صبح، زندگی را با کمک به دیگران آغاز کند. او هم این نصیحت پدر را فراموش نکرده است و هر‌جا بتواند در مسیر راه به آشنا و غریبه کمک می‌کند و معتقد است کمک به دیگران باعث نشاط و شادی می‌شود. مریم ملاسیدعلی عضو شورای اجتماعی محله کلاته برفی است که پیش از اینکه محدوده توس به شهر اضافه شود، دهیار این روستا نیز بوده و ساکنان این محدوده را به‌خوبی می‌شناسد. به مناسبت روز تکریم خیران، ساعتی را با او و خانواده گرم و صمیمی‌اش می‌گذرانیم و با آن‌ها درباره فعالیت‌های خیرشان گفتگو می‌کنیم.


یادگاری از پدر و مادر

دیدن اشک شادی روی صورت مادران و پدران یا لبخند رضایت کودکان باعث شده است از هشت‌سال پیش، کار خیر را با برنامه‌ریزی بیشتری ادامه دهد. حالا با اعضای خانواده، اقوام و خیران در این چند سال توانسته است علاوه‌بر تهیه بسته‌های معیشتی، جهیزیه، پوشاک و لوازم‌تحریر را نیز به‌دست خانواده‌های کم‌بضاعت برساند. کمک به درمان بیماران و پرداخت هزینه عمل آن‌ها و رساندن کارت هدیه به دست کودکان کار، بخشی دیگر از فعالیت‌های خیر این خانواده است که همچنان ادامه دارد.

مریم برای این فعالیت خیر، نام «همای رحمت» را انتخاب کرده و با تشویق اقوام و آشنایان در‌صدد است که خیریه را ثبت کند تا بتواند کار‌های خیر بیشتری انجام دهد و خیران بیشتری را هم جذب کند. نام «همای رحمت» را به‌دلیل ارادتی که به حضرت‌علی (ع) دارد، انتخاب کرده است و می‌گوید: افتخار ما مسلمانان این است که بزرگ خیر عالم مولی‌الموحدین امام‌علی (ع) هستند و باید در این امور ایشان را الگوی خود قرار دهیم.

مریم می‌گوید: کار خیر دلی است و باید آن را با دل و با همه وجود انجام دا د. مادر و پدر تا‌جایی‌که می‌توانستند و هر کاری که از دستشان برای دیگران برمی‌آمد، کوتاهی نمی‌کردند و دوست نداشتند کسی بی‌نتیجه از در خانه‌شان برگردد. دیدن این کمک‌ها و حس رضایت و لبخندی که بعد از آن اتفاق می‌افتاد، روی فرزندانشان تأثیر گذاشت؛ ما هم تلاش می‌کنیم هر وقت امکان دارد به دیگران کمک کنیم.

جمع خیرانه فامیلی

مریم‌خانم در محله‌ای زندگی می‌کند که اکثر مردم، خانواده پدری او را می‌شناسند؛ زیرا آن‌ها از قدیمی‌های این محله هستند. مریم برای فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی‌اش در محله، شناخته‌شده بود و خیرانی که می‌خواستند به افراد کم‌بضاعت محله کمک کنند، برای شناسایی و تحقیق بیشتر سراغ او می‌رفتند و از او می‌خواستند در تهیه و توزیع بسته‌ها به آن‌ها کمک کند. گستردگی وسعت محله و آشنایی بیشتر او با محله باعث شد گروه خیریه خانوادگی را راه بیندازد و کار را با کمک خانواده، دوستان، آشنایان، خیران بومی و غیربومی و... پیش ببرند.

در جمع خانوادگی آن‌ها هر‌کس کاری از دستش برآید، انجام می‌دهد. مریم می‌گوید: بولوار شاهنامه و محلات آن، مراکز خیریه و خیّر زیاد دارد. خیریه شهدای چهار‌برج، کریم اهل‌بیت (ع) و مراکز دیگر در این محدوده فعالیت بسیار دارند. بیشتر ساکنان محله کلاته‌برفی کارگر‌ند و برای تأمین معاش زندگی با مشکل روبه‌رو می‌شوند. اینجا مهاجر هم زیاد دارد که با کمترین امکانات به اینجا آمده‌اند و برای تأمین زندگی خود و خانواده‌شان با مشکلات بسیار روبه‌رو هستند.

اینجا خانم‌ها از همان صبح زود همراه کودکان به سر کار می‌روند. زنان سرپرست خانواده هم کم نیستند. مرکز نیکوکاری مسجد حضرت‌زهرا (س) و پایگاه‌های بسیج محله نیز در کار‌های خیر فعال هستند و تعدادی از خانواده‌های بی‌سرپرست را نیز حمایت می‌کنند.

مریم ملاسیدعلی پس از توصیف این شرایط محله می‌گوید: بیشتر با خیران شخصی کار می‌کنیم که از اقوام و آشنایان هستند یا زبان به زبان با فعالیت‌های خیریه ما آشنا شده‌اند و با ما همکاری می‌کنند. تعدادی از خیران افرادی هستند که برای سالگرد فوت عزیزانشان به‌جای گرفتن مراسم، هزینه را صرف امور خیریه می‌کنند و مبلغ مورد‌نظر را به ما می‌دهند و از ما می‌خواهند که بسته غذایی تهیه کنیم.

جهیزیه برای دختران بی‌سرپرست

او در ادامه معرفی فعالیت‌هایشان به تهیه جهیزیه اشاره می‌کند و می‌گوید: البته کار‌ها فقط به این مورد ختم نمی‌شود. تهیه جهیزیه و سیسمونی، پرداخت کمک‌هزینه عمل‌های جراحی و تهیه دارو، توزیع بن نان و لوازم‌تحریر، بخشی دیگر از فعالیت‌های خیریه است. بعد از شناسایی افراد کم‌بضاعت باتوجه‌به نیاز‌هایی که دارند با خیرانی که فهرستشان را داریم، تماس می‌گیریم و شرایط را توضیح می‌دهیم؛ اگر کسی نیاز به وسایل گرمایشی یا سرمایشی داشته باشد، بعد‌از کمک خیران آن را تهیه می‌کنیم و به دست آن‌ها می‌رسانیم.

یکی از خیران ما بخشی از اموالش را برای تهیه جهیزیه دختران بی‌سرپرست در نظر گرفته است. بعد از فوت او دخترش به وصیتش عمل کرد و تا امروز برای هفت‌دختر بی‌سرپرست جهیزیه تهیه کرده و به دستشان رسانده است. جهیزیه معمولا شامل وسایل ضروری زندگی مثل فرش، لباس‌شویی، یخچال، چرخ خیاطی، سرویس قابلمه، کتری و قوری، جارو برقی و تعدادی دیگر از لوازم است. دختر این خیّر فهرستی تهیه کرده است و بعد از خرید این لوازم از بازار مرتضوی، آن را به دست این نوعروسان می‌رساند.

دنباله‌رو راه پدر در محله کلاته برفی


کار خیر مقدم است

روز‌هایی که توزیع یا بسته‌بندی دارند، کودکان از تیر چراغ‌برق خانه و دیوار حیاط بالا می‌روند و از آن‌ها می‌خواهند که به آن‌ها هم بسته غذایی بدهند. هر‌طور بتوانند داخل حیاط را نگاه می‌کنند تا کنجکاوی‌شان برطرف شود. مریم هم‌زمان که کودکان را می‌بیند، می‌گوید: مثل مادرم معتقدم که کار خیر زمین نمی‌ماند. مادرم همیشه روز عاشورا نذر داشت و می‌گفت هر‌کس دوست دارد، برای کمک بیاید؛ کار امام‌حسین (ع) هیچ‌وقت زمین نمی‌ماند و من برای کار خیر به این گفته اعتقاد دارم.

کار خیر را بر هر کار دیگری مقدم می‌دانم و به فرزندانم می‌گویم که کار خانه همیشه هست، اما کار خیر باقیات‌الصالحات دارد؛ باید همیشه برای آن وقت گذاشت و از ائمه (ع) الگو گرفت و در کار خیر پیش‌قدم شد. کار خستگی دارد، اما با دیدن لبخند و رضایت مردم، خستگی از تنمان می‌رود. هروقت هم به اقوام و عزیزان گفته‌ام که کمک کنند، پای کار بوده‌اند و خودشان را رسانده‌اند.

شکرگزاری نعمت‌ها

او معتقد است کار خیر باید با رضایت و با دل انجام شود و می‌گوید: کار خیر در لحظه حال و آینده ما تأثیر می‌گذارد. اگر کار خیری برای رضای خدا باشد، همیشه راضی و خشنود خواهید بود. وقتی کار خیری انجام می‌دهم، برکتش به‌شکل مادی و معنوی وارد زندگی‌ام می‌شود. بار‌ها شده است که سر راهم مشکلی بوده و بدون هیچ تلاشی گره کار باز شده است. وقتی سلامتی نیازمندی با کمک خیران برمی‌گردد یا لبخندی بر لب سرپرست خانه می‌نشیند، خوشحال می‌شوم که کارمان را درست انجام داده‌ایم.

اگر همه به اطرافشان بیشتر دقت کنند و اول به آن‌ها که نزدیک خودشان هستند و نیاز دارند کمک کنند، دیگر نیازمندی باقی نمی‌ماند. دستگیری از دیگران به‌نوعی شکرگزاری برای نعمت‌هایی است که به ما ارزانی شده است. شکر نعمت، نعمتت افزون کند و دستگیری خودش برکت و نعمت به‌دنبال دارد.

نگهداری از کودکان بی‌سرپرست

کمک‌های خیریه این جمع خانوادگی فقط به محله کلاته‌برفی ختم نمی‌شود. از خیابان هفده‌شهریور، بیست‌و‌دوبهمن و سایر محلات اطراف و حتی گلبهار هم برای تهیه بسته به آن‌ها مراجعه می‌کنند و بعد از تأیید و اطمینان از وضعیت آن‌ها بسته مواد غذایی دراختیارشان قرار می‌گیرد. اینجا حدود پانزده‌خیر ثابت دارد که دوستان و آشنایان و فامیل مریم هستند. خیران غیر‌ثابت هم از‌طریق صحبت اقوام با کار خیر آن‌ها آشنا شده‌اند و به آن‌ها کمک می‌کنند.

مریم دوست دارد بعد از خودش کار خیر را دخترانش دنبال کنند. آن‌ها هم همیشه پای کار هستند. نوه‌هایش، فاطمه و مَلِکا، امروز در بسته‌بندی به بزرگ‌تر‌ها کمک می‌کنند و با این کار خداپسندانه از کودکی آشنا هستند. یکی از آرزو‌های مریم این است که روزی برسد که هیچ نیازمندی در دنیا وجود نداشته باشد و می‌خواهد درصورت امکان کودکان بی‌سرپرست را تحت تکفل قرار دهد یا برای زنان سرپرست خانوار کار ایجاد کند.


کارت هدیه برای کودکان کار

لبخندی که بعد از دریافت کارت هدیه بر لب‌های کودکان کار نشسته است، یکی از زیباترین خاطرات مریم است. با کمک تعدادی از خیران، تعدادی کارت هدیه تهیه می‌کنند و به‌دست این کودکان در نانوایی و مکانیکی می‌رسانند؛ البته تعدادی از بچه‌ها هم در زمین‌های پشت آرامگاه فردوسی کار می‌کردند. خیران تصمیم گرفتند به سر زمین بروند، اما مسیر طولانی‌تر از تصور آن‌ها بوده است و بعد از طی جاده‌های خاکی به آن‌ها رسیده بودند.

مریم می‌گوید: به ما گفتند پشت زمین‌های آرامگاه هستیم و تصورمان پنج‌کیلومتر بعد از آن بود، ولی نزدیک دو‌ساعت رانندگی کردیم تا به آن‌ها رسیدیم. دیدن لبخند رضایت آن‌ها و اشک شوقی که در چشمانشان جمع شده بود، خستگی راه را از یادمان برد.

مریم خاطره تلخی هم دارد که با یادآوری آن همیشه ناراحت می‌شود. او می‌گوید: چند وقت پیش با کمک خیران هزینه عمل یکی از بیماران محله را تأمین کردیم. علی‌رغم اینکه چندبار عمل شد، متأسفانه به رحمت خدا رفت. یک هفته قبل از فوت چندین‌بار تماس گرفت و برای همه کمک‌هایی که انجام شده بود، بسیار تشکر و قدردانی کرد. اما عمرش به دنیا نبود و همه ما خیلی ناراحت شدیم.

دنباله‌رو راه پدر در محله کلاته برفی


آرامش بعد از کار خیر

راضیه مغول ۳۴‌سال دارد و همسر برادر مرحوم مریم‌خانم است که چند سال پیش به‌دنبال تصادف به رحمت خدا رفت. راضیه درحال وزن‌کردن برنج برای توزیع است و می‌گوید: بعد‌از فوت همسر خدابیامرزم متوجه کار‌های خیر او شدم و از وقتی مریم‌خانم کار را جدی‌تر شروع کرد، هر کمکی از دستم برآید انجام می‌دهم و امیدوارم خداوند راضی باشد. کار خیر برایم آرامش به‌دنبال دارد و گره از مشکلاتم باز می‌کند.

دعا برای پدر و مادر

خیرالنسا مغول خواهر همسر مریم است و ۶۱‌سال دارد و روغن‌ها را آماده می‌کند. توزیع بن نان یکی از فعالیت‌های ماهانه خیر‌النسا است. او می‌گوید: وقتی بن نان را به دست نیازمندان می‌رسانم، برای پدر و مادم دعای خیر می‌کنند و همین یک دنیا برایم ارزش دارد. دیدن لبخند رضایت دیگران به من آرامش می‌دهد. هر زمان توزیع بن به تأخیر می‌افتد، خودم ناراحت می‌شوم و می‌دانم که هستند پدران و مادرانی که شرمنده نگاه فرزندانشان می‌شوند.

کار خیر با دل و جان برکت به‌همراه دارد

صفیه مغول، دختر مریم‌خانم، به‌همراه همسرش، رسول محمودی، با مادر همکاری می‌کنند. صفیه مسئول تحقیق و پژوهش درباره خانواده‌های بی بضاعت است و کار‌های دفتری مادر را انجام می‌دهد و رسول هم در خرید و توزیع اقلام کمک می‌کند. صفیه کار تحقیق را برعهده گرفته و بار‌ها با دیدن شرایط زندگی افراد بی‌بضاعت ناراحت شده است.

می‌گوید: بعضی از خانواده‌ها حتی لوازم اولیه زندگی مثل اجاقی کوچک برای آشپزی ندارند یا با یک چادر و نصب یک دوش، گوشه حیاط حمام درست می‌کنند. اکثرا مهاجر هستند و کارگر و مجبورند فرزندانشان را از کودکی به سر زمین ببرند تا هزینه زندگی خودشان را درآورند.

دیدن این شرایط باعث شده است انگیزه بیشتری برای کمک به مادر داشته باشم و با دیدن شادی دیگران لحظات خوبی را تجربه کنم. همیشه نگران این خانواده‌ها هستم و سعی می‌کنم با صحبت با افراد توانمند برای این افراد کمکی جمع کنم و هر کاری بتوانم برای آن‌ها انجام دهم. همان‌طور‌که مادر گفت، کار خیر باید با دل و جان و برای رضای خدا انجام گیرد تا برکتش در زندگی ما هم جاری شود.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44