یکی از ویژگیهای منطقه5 وجود ورزشکاران موفق و قهرمان به ویژه در رشتههای رزمی است. کودکان، نوجوانان، جوانان و بزرگسالان در ردههای سنی مختلف به دنبال ورزش و کسب افتخار در این حوزه هستند، دختر و پسر هم ندارد. علیرضا سلیمانینژاد، یکی از قهرمانان ورزشی ووشو در سبک سانداست که بعد از کسب عنوانهای قهرمانی استانی و کشوری حالا در سالنهای حاشیه شهر و مناطق کم برخوردار به علاقهمندان این رشته آموزش میدهد.
کارنامه درخشانی دارد که اصلا شبیه بیست و پنج سالهها نیست. تصور من را از عموم هم سنوسالانش تغییر داد. اجازه بدهید در وهله اول سراغ افتخاراتش بروم و سپس به معرفی او بپردازم. کسب مقام اول انفرادی مسابقات قهرمانی ووشو کشور در بخش ساندا در سال 1388، کسب مقام اول تیمی مسابقات قهرمانی لیگ ووشو استان خراسان رضوی در بخش ساندا در سال 1390، کسب مقام اول تیمی مسابقات قهرمانی لیگ ووشو بسیج کشور سال 1392، کسب بیش از 20 مقام انفرادی در مسابقات قهرمانی ووشو استان خراسان رضوی در 7 سال پیاپی، مدرک رسمی مربیگری از فدراسیون ووشو جمهوری اسلامی ایران، مدرک رسمی داوری از فدراسیون ووشو جمهوری اسلامی ایران، مدرک رسمی استعدادیابی از فدراسیون ووشو جمهوری اسلامی ایران، مدرک رسمی کاردانی حرفهای تربیت بدنی، مدرک رسمی کارشناسی علوم ورزشی، گواهینامه فنی دان 4 از فدراسیون ووشو جمهوری اسلامی ایران، دبیر هیئت ووشو بسیج استان خراسان رضوی، دبیرکمیته مسابقات و لیگ هیئت ووشو شهرستان مشهد و مربی تیم جوانان سبک بی شائولین جوان در استان خراسان رضوی بخشی از دستاوردهای علیرضا سلیماننژاد است. حالا حرفم را متوجه شدید؟ کمی برای سن و سال او عجیب نیست؟
سید علیرضا سلیمانینژاد متولد 1374 است. از یازده سالگی ورزش را شروع میکند و حالا مربی ووشو است. در خانوادهای ورزش دوست و ورزشکار بزرگ شده پدرش کونگ فوکار است و داییاش هم تکواندو کار میکند. علیرضا میگوید: «تا زمانی که فوتبال بازی میکردم همه چیز بر طبق مراد خانواده بود و تشویق هم میشدم. از طرفی دروازهبان خوبی هم بودم و به تیم دانشآموزی استان راه پیدا کردم اما به مرور به ورزشهای رزمی علاقه بیشتری پیدا کردم. از کلاس اول راهنمایی ورزش رزمی را با دفاع شخصی شروع کردم. کم کم مخالفت خانواده بهویژه پدر و داییام شروع شد. میگفتند ورزشهای رزمی آیندهای ندارد و فوتبال خیلی بهتر است. جالب اینجاست بدانید که سالهای اول در ورزش رزمی هم استعدادی از خود نشان نمیدادم. دوم راهنمایی بودم که ووشو را به عنوان رشته رزمی انتخاب کردم. خیلی از بچههایی که وارد کلاس میشدند بعد از 6ماه یا یک سال تمرین به مسابقات میرفتند و معمولا هم مدال میگرفتند اما من بعد از 3سال تمرین مداوم در مسابقات شکست میخوردم و معمولا عضو ذخیره بودم و هیچ امکاناتی مثل کفش یا لباس هم به من تعلق نمیگرفت. شرایط به نحوی بود که حتی مربیانم به ستوه آمده بودند و میگفتند: «با همه علاقهای که به رزمی داری ولی استعدادی در این ورزش نداری.» اما بعد از گذشت 4سال بارقههایی از امید پیدا شد و توانستم پلههای ترقی را طی کنم. از آن تاریخ به بعد در مسابقات شهرستان، استان و کشور مقام قهرمانی را به دست آورم و وارد المپیادهای ورزشی شدم و سالهای متمادی در سبک ساندا قهرمان لیگ بودم.»
علیرضا درباره تأمین هزینه کلاسهایش میگوید: «چون خانواده با ورزشهای رزمی مخالف بودند، حمایتی هم در کار نبود. هزینه کلاسهای ورزشیام را با کار در تعطیلات تابستان تأمین میکردم یا هزینه کلاسها را از پدربزرگ و مادربزرگم میگرفتم. در این مدت کسی پشتم نبود و هیچ حمایتی نداشتم. لطف خدا، ارادت به پدر و مادرم و دیدن آینده روشن به من کمک کرد.» علیرضا کمی هم از قدیمیهای این ورزش گله میکند و میگوید: «بعضی از قدیمیهای این ورزش جلوی پای جوانترها سنگ میاندازند و دوست ندارند جوانها پیشرفت کنند.»
علیرضا توضیحاتی هم درباره ووشو میدهد و میگوید: «این طور شنیدم که چند هزار سال قبل راهبی هندی قصد داشت به تعدادی از شاگردان چینی خود ریاضت بدهد که متوجه میشود جسم آنها توانایی تحمل این ریاضت را ندارد و 18 حرکت یوهان را که با دست انجام میشود، طراحی و ابداع کرد. بعد از آن این حرکتها به معابد چینی راه پیدا کرد و با الهام گرفتن از حرکات حیوانات فنون کاملتر شد و میتوانند از آنها در میدان مبارزه استفاده کنند. به مرور این حرکات به میان مردم رفت و از آنها برای دفاع از خود استفاده کردند. به همین علت ووشو به مادر تمام ورزشهای رزمی معروف شد. پایهایترین رشته رزمی است. در گذشته به ووشو، کونگ فو چینی میگفتند. بعدها کشورهای آسیای میانه از کونگ فو چینی نمونهبرداری کردند و عنوانهای زیادی را به نام خود ثبت کردند. فدراسیون جهانی کونگ فو با این کپیبرداری مخالفت کرد و چون نتوانست جلوی آنها را بگیرند نام این ورزش را به ووشو تغییر داد. اکنون دیگر فدراسیون جهانی کونگفو نداریم و هر کشور فدراسیون مستقلی برای کونگفو دارد. جت لی، بروسلی و جکی جان همان کونگفو چینی یا ووشو امروزی را به نمایش گذاشتند و در مبارزات خود از آن استفاده کردند.»
سید علیرضا میگوید: «ووشو در واقع رشته اصلی و ملی چین است. ووشو خود به دو بخش تقسیم میشود. تالو و ساندا. «تالو» بخشی است که به حرکات نمایشی میپردازد. ورزشکاران با حضور روی تالو که تشکی بزرگ مخصوص این رشته است به اجرای گروهی حرکات نمایشی رزمی میپردازند. آنها در این نمایش از سلاحهایی مثل چوب، نیزه و شمشیر استفاده میکنند. نام بخش دوم «ساندا» به معنای مبارزه در خیابان است. در این رشته حریفان با یکدیگر مبارزه میکنند و رشتهای ترکیبی است. در این رشته از حرکات بوکس و ضربات پا استفاده میشود. طی سالهای متمادی نیز مسابقات آن به صورت جهانی و در المپیادهای مختلف برگزار میشود. ووشو بیش از دو هزار سبک دارد، تای چی یکی از این سبکهاست. هر رشتهای یکسری قوانین خاص دارد. تکواندو ضربات پا دارد. بوکس ضربات دست دارد. جوجویتسو رشتهای است که روی قفل مفاصل کار میکند و رشتهای مثل ام ام ای رشته رینگی هستند. ووشو هم ورزش ترکیبی رینگی است اما به جای رینگ سکو دارد و در مبارزه حریف از ضربات مشت و پا استفاده میکند.»
8 سال میشود که در سالن ورزشی صالحین شهید حسینی محراب در علیمردانی مربی نوجوانان و جوانان منطقه5 و محله کوی سلمان است و به آنها ووشو آموزش میدهد. میگوید: «خوشحالم که از هجدهسالگی تدریس ووشو را شروع کردم و در خدمت هنرجویان و بچههای حاشیه شهر هستم. من در دوره جوانی و در سن بیست و پنج سالگی جایگاهم را در ورزش حرفهای پیدا کردم. خیلیها را میشناسم که سالهاست در این رشته حرفهای ورزش میکنند و سنشان هم بالاست ولی هنوز نتوانستند مدرک مربیگری خود را دریافت کنند.»
علیرضا از جایگاهش در استان و کشور راضی است و امیدوار است با تلاش و پشتکار این جایگاه را همچنان حفظ کند. مطالعاتش در رشته ووشو زیاد است و اطلاعاتش را به روز نگه میدارد. او میگوید: «در چهار یا پنج شیفت کاری به بیش از 1400 هنرجو آموزش دادم، بعضی از آنها هنوز این رشته را دنبال میکنند و بعضیها بعد از مدت کوتاهی با این رشته خداحافظی میکنند.» به جز آموزش ووشو در حوزه روانشناسی نیز مطالعاتی داشت و به هنرجویانش در حوزههای تحصیلی و خانوادگی نیز مشاوره میدهد. علیرضا میگوید: «بیشتر ساکنان خیابان علیمردانی مرا میشناسند. به جز فعالیتهای ورزشی، در حوزه فعالیتهای فرهنگی محله نیز مشغول هستم. ارائه مشاوره به ورزشکاران و خانواده آنها بخشی از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی من در این محله است.»
از طرف سپاه پاسداران خراسان رضوی و آموزش و پرورش استان مأمور شده است تا جوانان با استعداد را شناسایی کند. علیرضا در این باره میگوید: « 4 سال است به عنوان دبیر ووشو سپاه پاسداران خراسان انتخاب شدم و با آنها همکاری میکنم. افزون بر این آموزش و پرورش استان خراسان رضوی نیز از من خواست تا جوانان با استعداد در این رشته را در مقاطع مختلف تحصیلی شناسایی کنم. تنها یک نفر دیگر مثل من مجوز استعدادیابی در آموزش و پرورش و سپاه را دارد.»
علیرضا برخلاف بسیاری از آنها که مسئولیت شناسایی استعداد را بر عهده دارند تنها به داشتن استعداد یا استایل مورد نظر در فرد مقابل توجه نمیکند. او میگوید: «یکی از شعارهای اصلی خودم در کلاسها این است که «اصلا استعداد مهم نیست.» خود من این تجربه را داشتم و در دام این اشتباه نمیافتم. استعدادیابی مسئلهای تخصصی است و به صورت حرفهای باید آن را انجام داد. در برخی از افراد این استعداد ذاتی است و با آموزش تکنیکها فرد به موفقیت میرسد. اما در برخی از افراد استعداد وجود ندارد اما علاقه شدید به این رشته باعث میشود تا با تمرینات مستمر و دلسرد نشدن به نتیجه برسد. دو نکته برای من دارای اهمیت است. اول خانواده با حضور او در کلاسها موافق باشند و دوم هنرجو بیماری خاصی نداشته باشد. خیلی از هنرجوهای خودم استعدادی در ورزشهای رزمی نداشتند اما با تمرینات مستمر و به دلیل علاقه زیاد خودشان به این رشته، قهرمان استانی و کشوری شدند. موفقیت یک مربی را تعداد هنرجویان، سن و تجربه ورزشی او مشخص میکند. به لطف خدا در همه این موارد امتیاز خوبی دارم.»
غیر از باشگاه شهید حسینی محراب در علیمردانی در باشگاه ورزشی پایگاه تندرستی گلستان در طبرسی جنوبی نیز ووشو آموزش میدهد. علیرضا میگوید: «باشگاه طبرسی، باشگاه خصوصی است. سالن علیمردانی زیر نظر سپاه اداره میشود ولی امکانات باشگاه تندرستی را ندارد. باشگاه علیمردانی سوله بحران است و برای مواقع بحرانی طراحی شده و در زمان عادی آن را تبدیل به کاربری ورزشی میکنند. اما امکانات آن در حد ورزش حرفهای یا قهرمانی نیست. تاتمی، کف پوشهای مخصوص رشتههای رزمی، کیسه بوکس، استپ و تعدادی وسایل بدنسازی از امکانات این سالن است. حداقل امکانات ورزشی را دارد و نمیتوان با این امکانات محدود هنرجویان را برای دوره و مسابقات قهرمانی آماده کرد. هنرجویانی که علاقه دارند در مسابقات شرکت کنند یا باید خودشان به دنبال تهیه وسایل باشند یا در باشگاههای خصوصی با هزینههای بالا ثبتنام کنند.»
علاقه به ورزش یکی از ویژگیها و نقاط مثبت در مناطق پیرامونی شهر است اما اگر به جوانان و نوجوانان ورزشدوست این مناطق توجه نشود و امکانات در اختیارشان قرار نگیرد همین ورزش دوستان به بخشی از مشکلات و آسیبهای اجتماعی در این مناطق تبدیل میشوند. علیرضا این را قبول دارد و میگوید: « بسیاری از هنرجویان من از همین علیمردانی، حسینآباد و طلاب هستند، بیشتر هم نوجوان و جوان. اولویت اول خانوادههای این مناطق داشتن فرزندان زیاد است. تراکم بالای جمعیت در این منطقه نشاندهنده این اولویت است. بیشتر ساکنان این محله روحیه مبارزه دارند. بعضا در کوچه پس کوچههای اینجا قدم بزنید تعدادی از آنها را در حال مبارزه یا دعوا میبینید. خیلی از آنها از همان کودکی فیلمهای رزمی را دنبال میکنند و علاقه زیادی به مبارزه و درگیری دارند. خود من از یازده سالگی در حاشیه شهر بزرگ شدم پدر ورشکست شد و مجبور شدیم به حاشیه شهر بیاییم. به همین دلیل پسرهای این مناطق را خیلی خوب میشناسم. معمولا دوست دارند از لحاظ بدنی قوی باشند و تعدادی هم زیردست داشته باشند و هر چند وقت یک بار هم یک مبارزه یا درگیری در محله راه میاندازند و قدرت نمایی میکنند. بعد از هر پیروزی سرشان را بالاتر میگیرند و به خود و گروهشان افتخار میکنند. خوب یا بد، وارد شدن آنها به ورزشهای رزمی از این بستر سرچشمه میگیرد.»
علیرضا در ادامه گفتوگو به یکی دیگر از معضلات مهم حاشیه شهر اشاره میکند و آن هم اعتیاد است. اعتیاد دوست و دشمن، ورزشکار و غیر ورزشکار هم نمیشناسد. علیرضا میگوید: «متأسفانه وقتی ورزشکار انگیزه و توجه لازم را از سوی خانواده یا مسئولان ورزشی و جامعه دریافت نکند و خلأهای درونیاش پر نشود و اعتبار لازم را در جامعه کسب نکند سراغ اعتیاد میرود. ورزشکارانی را میشناسم که قهرمانیهای زیادی هم دارند اما به دلیل توجه نکردن سراغ مواد مخدر و مشروبات الکلی رفتند و خودشان تبدیل شدند به آسیب اجتماعی. اوایل با مصرف مواد بخشی از این کمبودها برایشان جبران میشود و شروع میکنند به گردنکشی و گروههای ارازل و اوباش را درست میکنند ولی بعد از مدتی در مواد یا مشروبات الکی غرق میشوند و دیگر هیچ نام و نشانی از آنها برجا نمیماند. پسرهای زیادی در مناطق حاشیه شهر مسیرشان به اینجا ختم میشود. با نگاه دقیقتر مسئولان به حوزه ورزش و تأمین زیرساختهای آن در مناطق پیرامونی شهر و مدیریت هزینهها برای خانوادههای این مناطق بسیاری از این آسیبها رفع میشود و جوانان به جایگاه واقعی خود میرسند.»
علیرضا میگوید: «ورزشهای رزمی در کشور ما رسانهای نمیشود. نمیدانم دلایل آن چیست. اگر ورزشهای رزمی بیشتر رسانهای شود رنکینگهای جهانی از سوی ایرانیها جا به جا میشود. قهرمانان نامآوری در رشتههای رزمی و ووشو هستند که در جامعه ورزشی کاملا شناخته شدهاند ولی در نظر مردم خیر. نمونه این قهرمانان که تعداد آنها کم هم نیست محسن محمد سیفی ،از اعضای تیم ملی ووشو ،است که از سال 2009 تاکنون هیچ باختی نداشته و در تمام مسابقات آسیایی برون مرزی و جهانی او را اعزام کردند و همیشه هم با مدال طلا برگشته است ولی به این ورزشکار بهای کافی داده نمیشود و صحبتی از او به طور گسترده در رسانهها نیست. مثلا تقریبا همه حسین رضازاده و فوتبالیستهای تیمهای ورزشی را میشناسند ولی ایشان را نه. سه خواهر اسطوره در رشته ووشو، خواهران منصوریان هستند که در شرایط سخت اقتصادی به ورزش روی میآورند. پدرشان ترکشان میکند و روزگار سختی را میگذرانند ولی به صورت حرفهای ووشو کار و به مسابقات جهانی نیز راه پیدا میکنند. شهربانو، الهه و سهیلا منصوریان قهرمان جهان میشوند ولی تقدیر و تشکری درخور زحماتشان دریافت نمیکنند. در مجموع ورزشهای رزمی و قهرمانانش در نظر مردم شناخته شده نیستند.»
علیرضا در پایان گفتوگو درباره مشکلات ورزشی میگوید: « بخش عمده این مشکلات به کمبود باشگاه و سالنهای ورزشی استاندارد در مناطق حاشیه شهر مربوط میشود. بیشتر باشگاههای خوب خصوصی هستند و هزینه کلاسهای آنها بالاست و تأمین هزینه این کلاسها از توان خانوادهها خارج است. اکنون علیمردانی یک سالن برای ورزشهای توپی به نام شهید ابراهیم بخشیزاده و یک سالن برای ورزشهای رزمی به نام شهید حسینی محراب دارد که همان سولههای سپاه است و استانداردهای ورزشی را ندارد. اما مشکل عمده دیگری نیز وجود دارد و آن مربوط به افرادی مثل من است که شغل و درآمد زندگیشان از طریق ورزش تأمین میشود. خیلیها معتقدند اگر کارمند باشی دارای شغل هستی. در حالی که وقتی ورزشکار وارد حوزه حرفهای میشود میتواند به ورزش به عنوان شغل هم نگاه کند. درست است که خیلیها از راههای غیرقانونی از طریق ورزش درآمد دارند ولی هستند مربیان و قهرمانانی که با اراده و تلاش جایگاه پیدا کردند و از راه ورزش کسب درآمد میکنند. خود من از زمان شروع ورزش حرفهای از همین راه کسب درآمد کردم و زندگی خودم را اداره میکنم اما آینده تضمین شدهای ندارم مثلا از وقتی ویروس کرونا آمده است تمام سالنهای ورزشی به مدت 4ماه تعطیل شد. نبود حمایتهای دولتی از ورزشکاران و نداشتن بیمههای ورزشی یا بیمه بیکاری مشکلات زیادی برای مربیان و ورزشکاران حرفهای ایجاد کرد. خیلی از ورزشکاران هم در این مدت ناراحتی خود را مطرح نکردند ولی این مسائل باید از طرف مسئولان بررسی شود و راهکاری برای آن انتخاب شود. خداوند را شاکرم در محلهای ورزش کردم و آموزش میدهم که خیلی از ساکنان من را حمایت کردند.»