حجت الاسلام مسیح مهاجری، مدیر مسئول روزنامه جمهوری اسلامی| نقطه شروع آشنایی من با شهید هاشمینژاد به دهه 50 خورشیدی بازمیگردد. در آن زمان بحثهای «کانون بحث و انتقادی دینی» در مشهد توسط او اداره میشد. جاذبهای داشت که من گاهی که به مشهد میرفتم، به آنجا میرفتم و با ایشان دیدار و صحبت میکردم و از آن سالها بود که با ایشان آشنایی پیدا کردیم.
این شروع آشنایی ما با ایشان بود، اما رابطه نزدیک و صمیمی ما به تأسیس حزب جمهوری اسلامی در مشهد، یعنی ماههای اول پیروزی انقلاب اسلامی در سال 57 بازمیگردد. سخنرانیهای شهید هاشمینژاد چند خصوصیت داشت، خصوصیت اول این بود که ایشان بسیار خوش بیان بود و مطالب را آنگونه که ضرورت داشت به ذهن مخاطب میرساند.
خصوصیت دوم این بود که ایشان بلیغ صحبت میکرد و صحبتهایش سطحی نبود. او انسانی فاضل و باسواد بود و همانگونه که در تعبیر امام پس از شهادت ایشان آمده «فاضل جوانمرد»، مطالعات و تحقیقات و تألیفات زیادی داشت.
به همین دلیل، علمی و مستدل و محققانه صحبت میکرد و سخنانش عمیق بود. کسانی که در کانون بحث و انتقاد یا در جلسات سخنرانیهایش شرکت میکردند اهل فکر و تحقیق بودند.
کسانی که در کانون بحث و انتقاد یا در جلسات سخنرانیهایش شرکت میکردند اهل فکر و تحقیق بودند
خصوصیت سوم هم این بود که شهید سخنرانیهای آتشینی داشت. گاهی در شبهای ماه رمضان یا سالگرد ایشان، رادیو دعاهایی را از ایشان پخش میکرد. شاید اکنون آتشین صحبت کردن امتیاز نباشد، ولی در آن زمان به دلیل انقلاب، امتیاز بزرگی بود. اگر کسی آتشین صحبت میکرد و صحبتش نیز عمیق بود، جاذبه ایجاد میکرد و این، خود، از لوازم انقلاب بود. سخنرانیهای ایشان بسیار پرجمعیت بود و آدمهایی هم که شرکت میکردند اهل فکر و فضل بودند. به این دلیل برای همه جاذبه داشت.
دورانی که شهید هاشمینژاد کتابهایی را تألیف و منتشر کرد، دوران خاصی بود. یکی از این ویژگیها این بود که در کتابهای فارسی دینی و اعتقادی به مسائل روز توجهی نمیشد. در آن زمان فقط کتابهای قدیمی تجدید چاپ میشدند و رایج بودند.
بیشتر به زبان عربی بودند و عامه مردم نمیتوانستند از آنها استفاده کنند. کتابهای فارسی در جامعه آن روز توسط نویسندگان غیرمذهبی نوشته میشدند. این کتابها شامل رمانها و کتابهای غیررمان ضد مذهب چاپ میشدند، اما کتابهای مذهبی رایج نبود.
ویژگی دوم این که بعضی از کتابهای مذهبی نیز که تازه نوشته و منتشر میشد خالی از مباحث سیاسی و انقلابی بود و جای این نوع کتاب نیز خالی بود. نوشتههای شهید هاشمینژاد این دو ویژگی را داشت که در مقطعی جای خالی کتابهای دینی به زبان فارسی روان همراه با معارف دینی را پر کرد و دیگر این که وارد مسائل روز سیاسی و انقلابی شد و پاسخگویی به نیازهای آن روز را به عهده گرفت.
کتاب «مناظره دکتر و پیر» نمونه بارز این مسئله است. این کار ایشان بسیار تأثیرگذار بود و میتوان گفت که در آن برهه او تنها کسی بود که قبل از شهید مطهری به این کار مبادرت ورزید.
راهاندازی «کانون بحث و انتقاد دینی» و انتشار مباحث آن جلسه به صورت جزوه و کتاب توانست خلا بزرگی را پر کند و چون چنین آثاری در سطح جامعه وجود نداشت، طلاب و دانشجویان تشنه و مشتاق و سایر سطوح جامعه به سرعت آنها را میخریدند و در فاصله کوتاهی تمام شد و به چاپهای متعددی رسید.
شهید هاشمینژاد جزو معدود کسانی بودند که وقتی سخنرانی میکرد نکات سیاسی و علمی را مطرح میکرد. در مسجد جامع چالوس، بانیان مجلس و مردم آنجا روش خوبی داشتند و افراد شاخصی را دعوت میکردند که یک ماه رمضان تمام در آنجا سخنرانی میکردند.
چه در این شهر، چه در قم، مشهد، اصفهان و سایر شهرها، هرجا که شهید سخنرانی داشت، مجالس پر از جمعیت بود و دانشجویان، طلاب، برخی استادان دانشگاه و افراد تحصیلکرده حوزه و دانشگاه مینشستند و یادداشت برمیداشتند.
یک بار همه شبهای سخنرانی خود را به نقد اعلامیه حقوق بشری که سازمان ملل صادر کرده بود اختصاص داد. اوایل دورانی بود که اعلامیه حقوق بشر و نقد آن مطرح شده بود و این نقد را بسیاری قوی و عالمانه انجام داد و فضلای زیادی در این جلسات شرکت کردند.
یکی از این افراد مقام معظم رهبری بودند که همراه با شهید هاشمینژاد و آیتالله طبسی، جمعی سهنفره را تشکیل میدادند که محور مسائل انقلابی اسلامی خراسان بودند
شهید هاشمینژاد با چند تن از سران انقلاب، سابقه دوستی و همکاری طولانی داشت. به هیمن دلیل در کارهای تشکیلاتی با آنها همکاری میکرد. یکی از این افراد مقام معظم رهبری بودند که همراه با شهید هاشمینژاد و آیتالله طبسی، جمعی سهنفره را تشکیل میدادند که محور مسائل انقلابی اسلامی خراسان بودند.
یکی از ارکان حزب جمهوری مقام معظم رهبری بودند. مؤسسان حزب شهید آیتالله بهشتی، آیتالله هاشمی رفسنجانی، آیتالله موسوی اردبیلی و شهید باهنر بودند. همه این بزرگان با شهید هاشمینژاد سابقه دوستی و آشنایی دیرینه داشتند. بنابراین طبیعی بود که نهفقط حزب جمهوری که هر تشکیلاتی که توسط روحانیون انقلابی و سرشناس تشکیل میشد، شهید هاشمینژاد با آنها همراهی کند.
قبل از انقلاب هم هر تشکیلاتی بدون نام و بدون شکل غیررسمی برای پیشبرد انقلاب تشکیل میشد، شهید هاشمینژاد یک پای ثابت آن بود. با تأسیس حزب جمهوری اسلامی، ایشان با مؤسسان آن همراهی کرد و دبیر حزب در استان خراسان شد.
من از شهید هاشمینژاد در حزب هم خاطراتی دارم که تأثیرگذاریهای ایشان را نشان میدهد. ایشان با وجود مسئولیتهای سنگینی که داشت بسیار علاقهمند بود که در بیشتر جلسات شورای مرکزی حزب شرکت کند که این اهتمام ایشان را نسبت به کار حزب نشان میدهد.
یکی از خاطرات مهم من مربوط میشود به دوران پس از شهادت بزرگانی چون شهید بهشتی، شهید رجایی و دیگران. زمانی بود که مقام معظم رهبری در دوران نقاهت به سر میبردند. پس از شهادت رجایی جلسه شورای مرکزی حزب در دفتر آیتالله هاشمی رفسنجانی در مجلس تشکیل شد. دستور کار هم این بود که حالا باید چه کنیم. حزب جمهوری در مجلس اکثریت داشت و حزب حاکم بود و همه توقع داشتند که حزب برای جانشینی رئیس جمهور تصمیم بگیرد.
از آنجا که دبیرکل حزب یعنی شهید باهنر هم شهید شده بود، باید دبیر کل جدید انتخاب میشد. در آن جلسه بنا بود درباره این دو موضوع تصمیم گیری شود و آقای هاشمینژاد خودشان را به این جلسه رساند، چون بسیار بر این امور اهتمام داشت و هر وقت احساس میکرد که جلسه جلسه بسیار مهمی است، شرکت میکرد.
با این که به صورت رسمی عضو شورای مرکزی نبود، چون عضو برجستهای بود، عضو این شورا حساب میشد و در جلسات مهم شرکت میکرد و بسیار تأثیرگذار بود. وقتی در این جلسه مطرح شد که چه کسی رئیس جمهور باشد، شهید هاشمینژاد گفت آقای خامنهای.
پیشنهاد رئیس جمهور شدن آیتالله خامنهای را شهید هاشمینژاد داد. در این مسیر یکی دو مانع وجود داشت. یکی این که ایشان بستری بودند، شهید هاشمینژاد پافشاری کرد که بنا نیست که همیشه بستری باشند و سرانجام بهبود پیدا میکنند.
مانع دیگر این بود که امام با رئیس جمهور شدن روحانیون موافق نبودند، چون حزب در دوره اول بنا داشت شهید بهشتی را نامزد ریاست جمهوری کند و به همین دلیل این کار را نکردند و به سراغ جلال الدین فارسی و دکتر حبیبی رفتند.
عدهای از افراد حاضر در جلسه از جمله خود من گفتیم که باید برویم و با امام صحبت کنیم. شهید هاشمینژاد هم همین نظر را داشت. سرانجام قرار شد آقای هاشمی رفسنجانی برود و با امام صحبت کند و نظر امام را در این مورد برگرداند و این کار را هم انجام داد. این یکی از اثرگذارترین کارهای شهید هاشمینژاد بود.
شخصیت شهید هاشمینژاد چه قبل انقلاب چه بعد از آن تأثیر بسزایی بر شکل گیری جریانهای انقلابی اصیل داشت. به همین دلیل، منافقین تصمیم بر حذف این مرد بزرگ گرفتند. اکنون نیاز به شخصیتهای نظیر این شهید بسیار حس میشود.