ساکنان منطقه 4 بهار متفاوتتری را نسبت به سالهای پیش آغاز کردند. این تفاوت حاصل قدمی است که مدیران شهری با همراهی هنرمندان برای هویت منطقه برداشتند.
برای اولینبار است که چنین اتفاقی میافتد و مفاخر و چهرههای ملی به میدانهای منطقه ما جان دادهاند. نصب تندیس دانشمند ابوریحان بیرونی و شیخ طبرسی در 2نقطه شلوغ و قدیمی خیلی از ساکنان را به این فکر انداخت که این مشاهیر و عالمان بزرگ چه ویژگیهایی داشتند که نام آنها بر یک محله مانده است. نصب مجسمه تقاضایی بود که برخی از ساکنان بارها مطرحش کرده بودند و حالا از عملیشدن این خواسته خوشحال هستند. زیرا نصب تندیس نام محلهشان را ماندگارتر کرده است.
محصول کار هنرمندانی که از ماهها قبل از شروع سال مشغول ساخت این تندیسها بودهاند، زیبایی محله را بیشتر و هویت منطقه را پررنگتر کرده است.
در بولوار شلوغ طبرسی ایستادهایم. تندیس و مجسمه شیخ طبرسی در ابتدای خیابانی است که بولوار بزرگی را به نام خود کرده است. سکوت و وقار تندیس، بولوار همیشه پرهیاهو را تماشاییتر کرده است.
مدیران شهری سالهاست به این نتیجه رسیدهاند که فضاهای محلی باید به گونهای باشند که یک اثر هنری جنبه هویتبخشی برای آن محله و منطقه را داشته باشد. اتفاقی که پای هر رهگذری را ناخودآگاه سست کند و آنها را به این فکر بیندازد که این شخصیت چهکسی است و به نظر میرسد اثر هنرمند بنام مشهدی، محمدحسین مأموریان، این اتفاق را رقم زده است.
شیخ دور میدان و رو به حضرت ایستاده است و نگاهش مماس با گنبد طلایی است. جالبی جانمایی این است که مسیر و خیابان روبهروی مجسمه شیخ طبرسی، به آرامگاه او در حرم مطهر ختم میشود. در همین فضا که خودروها و آدمها در رفتوآمد هستند، میشود لحظهای دور از شلوغیها ایستاد و لابهلای رفتوآمدها از تماشای نگاههای برخی رهگذران لذت برد.
محمدحسین مأموریان در دسترس نیست تا از چگونگی شکلگیری این اثر بگوید، اما ناگفته هم پیداست حس وطندوستی در هنرمندان پررنگتر از دیگران است. پیگیریهای ما که برای گفتوگو با این هنرمند به نتیجه نرسید. سراغ گزینه دوم میرویم. فردین اسفندیاری، هنرمند جوان و آذریزبان که خود را شاگرد مکتب پدر میداند، خالق اثر ابوریحان بیرونی است. او قبل از این هم تجربه کار مجسمهسازی در منطقه ما را داشته است. تندیس شهیدمفتح محصول دست و ذوق هنرمندانه اوست. اسفندیاری نام مشاهیر را با احترام میبرد و میگوید: قبل از انجام هرکاری باید اطلاعاتی درباره آن اثر هنری پیدا کرد. درحقیقت قبل از انجام هرکاری باید بتوانم حس پررنگی در رابطه با مسئله پیدا کنم. تا وقتی این حس در من قوت نگیرد و کامل نشود، نمیتوانم ادامه بدهم. درباره شخصیت ابوریحان هم به همین شکل بود. از همان مرحلهای که کار بدنه مجسمه شروع شد و تکمیل میشد، مانند آن بود که خود استاد ابوریحان مقابلم نشسته و در حال گفتوگو با من است. برای من همه کارهای هنری به همین شکل است. انگار بخشی از وجود خودم را درون آن میگذارم. او در ادامه میگوید: مجسمه ابوریحان در یک محله نصب شده است، اما کار برای من فرامحلی است.
تندیسهایی که با این شکل ساخته میشود، تفاوتهای زیادی با نمادهای موقت دارد و من هم به این اثر بهعنوان یک اثر محلی نگاه نکردم. اثری ثابت که بهصورت مداوم قرار است یک جا برقرار بماند، وسواس و حساسیت بیشتری روی آن است و باید توجه کنیم که بهعنوان یک سند و اثر ماندگار برای آیندگان خواهد ماند و باید حامل پیغامی باشد. به همین دلیل با همه کسانی که در حوزه مشاهیر سررشته و تبحری دارند، گفتوگو کردم. از این گذشته، برای اینکه شخصیت واقعی و حقیقی آن عالم را درک کنم که چهرهای شاخص و از مفاخر ماست، مطالعات زیادی انجام دادم. آقای چوپانکاره، پژوهشگر مشهدی، در معرفی شخصیت ابوریحان بیرونی کمک زیادی کردند. من با این سرفصلها شروعبهکار کردهام؛ ازجمله اینکه دانشمند اسلامی، ستارهشناس و منجم است و دیگر اطلاعاتی که در ساخت خیلی به کارم آمد. البته در زمان نصب اثر هم باید به این موضوعها توجه کنیم که فضای قرارگیری باید به گونهای باشد که شهروندان بتوانند با آن ارتباط بگیرند و ریشههای تاریخی و فرهنگی خود را در آن حس کنند. به همین دلیل استقرار مجسمه در مکانی مناسب میتواند بهعنوان عنصری در زیبایی شهر یا در انتقال معنای خاص برای شهروندان موفق باشد.
زهره سمندوک، دانشآموخته کارشناسی مجسمهسازی و کارشناسیارشد پژوهش هنر که المان رنگینکمان را برای منطقه طراحی کرده و ساخته، معتقد است: شهروندان باید بدانند نامهایی که برای مکانهای اطراف زندگیشان انتخاب شده، به چه دلیل بوده است و به چه شخص و مکانی بازمیگردد. آشنایی با شرح حال و زندگی مشاهیری که برای نام مکانها انتخاب میشود، حس تعلق خاطر بیشتری را برمیانگیزد. او ادامه میدهد: در طراحی مجسمههای شهری، جدا از بحث زیباشناسی هنری، موضوع مصالح متناسب، مقاوم و همچنین ابعاد باید مدنظر قرار بگیرد، علاوه بر اینکه مخاطب بتواند با آن ارتباط بگیرد. توضیح این هنرمند هم جالب است، وقتی میگوید: اگر قرار باشد در یک نقطه و محله خاص مجسمهای طراحی شود، باید موضوعهای گوناگونی در نظر گرفته شود؛ ازجمله محیط پیرامون مجسمه، بافت شهری، معماری و فرهنگ.
در این بین نمیشود از دیدگاه و نگاه ساکنان محدوده غافل ماند. روحا... قاسمزاده که ساکن محله وحید است، درباره نصب ماندگار مجسمه در شریانهای اصلی منطقه توضیح میدهد: نامگذاری یک خیابان در تقویت هویت آن خیابان تأثیرگذار است. محدوده جغرافیایی چون طبرسی و ابوریحان از محدودههای قدیمی منطقه ما هستند که حتی گذر زمان نام آنها را تغییر نداده است. این مجسمهها بهانهای میشوند که با زندگی مشاهیر شهرمان آشنا شویم. ممکن است کسی سالها در بولوار طبرسی ساکن باشد، اما هیچوقت دنبال چرایی این موضوع نباشد که چرا نام این مکان طبرسی است. نصب این المانها بهانهای میشود تا بهدنبال جواب این سوال باشد و بعد از رسیدن به پاسخ، تعلق خاطر بیشتری به مکان زندگیاش پیدا میکند و آسیبهای اجتماعی کمرنگتر میشود.